موجِ خونین بازی های نیابتی و سرنوشت نامعلوم مردم افغانستان!

جنگ به شهرهای بزرگ رسیده؛ طالبان در صدد سقوط مراکز شهرها می‌باشند. نیروهای امنیتی و دفاعی حملاتِ زمینی و هوایی را بر این گروه انجام می‌دهند و دولت بخاطر حمایت از نیروها در حالِ بسیج مردمی است.

صدها هزار خانواده بی‌جا شده و تلفاتِ ملکی نیز افزایش یافته است. در کنار پیکار نظامی، تبلیغات و ادبیات جنگ از سویی طالبان و حکومت نیز وارد میدان شده و بالای پروسه صلح سایه افگنده است. 

سفارت امریکا و بریتانیا خواستار آتش بس شده و طالبان را ناقضین حقوق بشر و مجرمینِ جنگی خوانده است.

در طول مذاکرات یک ساله بین طالبان و حکومت که فعلاً متوقف شده، شدت جنگ بی پشینه بوده و طالب ها نخست به سقوط ولسوالی ها مبادرت ورزیدند و حال به شمول بنادر در پی تصرف مراکز شهرهای بزرگ می‌باشند.

دولت امریکا بمبارد هوایی را دوباره آغاز نموده و مناطق جنگی به وحشت سرا و ویرانه مبدل شده است. 

از سویی هم رییس جمهور بایدن گفته است که جنگ راه حل نیست و هر دو طرف باید به میز مذاکرات باز گردد.

بعد از توافق نامه امریکا و طالبان در دوحه همه خوشبین بودند که جنگ کاهش می‌یابد و منجر به صلح می‌شود. حال شدت جنگ همه را نگران کرده است و از تکرار تاریخ هراس دارند. سقوط پی در پی ولسوالی ها و جنگ در مراکز شهرهای بزرگ تصادفی نیست و پالیسی از قبل آماده شده به نظر می رسد.

امریکا از پلان طالبان قبلاً آگاه بوده و در اوایل حملات و فشارهای سیاسی را بر این گروه انجام نمی داد. حال حملات هوایی را هم انجام می دهد وگزینه فشار سیاسی را نیز در دست دارد. امریکا می خواهد مراکز شهرها در اختیار حکومت افغانستان و ولسوالی ها تحت تسلط طالبان باشد.

به همین دلیل جنگ جاری برنده ندارد و اوضاع باید پچیده و مغلق گردد، تا بازی های نیابتی به پيش برود.

اگر یک طرف مطلق پیروز شود، جنگ خاتمه می یابد و با ختم آن بازی های نیابتی نیر به پایان می رسد. حکومت و طالبان روی جنگ متمرکز اند و فضاء را به بازی های نیابتی آماده ساخته است. 

امریکا ضرورت دارد به کشورهای آسیایی میانه برسد و از افغانستان به‌حیث تخته خیز استفاده می‌کند.

گزینه امریکا ناامنی بیشتر است و افغانستان ناامن برای امریکا بهتر از افغانستان امن می باشد. ناامنی چین و روسیه را به چالش می‌کشد و برای منفعت های امریکا از عناصر مهم شمرده می‌شود.

به حکومت و طالبان لازم است که دوباره گفتگوها را آغاز نماید و دست کشورهای منطقه و جهان را از سرنوشت مردم افغانستان کوتاه کند. در پروسه صلح مستقل وارد میدان شوند و به یک توافق برسند که قابل قبول برای هر دو طرف، احزاب سیاسی و مردم باشد.

 این چنین عملکرد به قربانی ضرورت دارد که فعلاً دیده نمی شود. با جنگ؛ جنگ از بین نمی رود بل شدید می شود و سرنوشت افغانستان را به سوریه‌ی دومی مبدل می سازد. خلق فاجعه که فعلاً هر دو جناح در آن شریک اند افغانستان را به یک فاجعه خطرناک داخل می‌کند. و عواقب ننگین دارد و جوی خون مردم مظلوم افغانستان را به دستان خود و امریکا جاری کرده است. فرار مغزها که افغانستان به آن نیازمند است، گرسنگی، قمیت مواد اولیه و افزایش امراض روانی علت‌های جنگ است که به مردم بی مفهوم و کُشنده است و به هر دو طرف حفظ قدرت و کسب آن باشد.