پشتون ها پاسخگوئ عشق ناكام خانم ثريابهاً وصديق راهى نيستند!

باتاسف درميان عدۀ كثيرى ازمردم ماتعصبات لسانى،نژادى،ومذهبى،بهترين وسيلۀ براى انتقامجويى وعقده هاى شخصى مبدل گرديده،كه اندكترين اختلاف نظرشخصى دوهموطن مابه قوم به زبان سمت ومذهب كشانيده ميشود.حتىٰ زن براى انتقام گرفتن ازشوهراولى خودازطريق رسانه ها قوم ونژاداوراتوهين وتحقيرمينمايد.وبه يكعده هموطنان ناآګاه ماوانمودميسازدكه اودراتش عشق قوم خودميسوزدوبراى دفاع ازهمزبانان خودبرخاسته ودرراه حقوق انهادست به مبارزۀ قلمى زده.گاهى هم سخن ازانسان وانسانيت ميزند.تعجب است!كه يك انسان تحصيل كرده كه دريك جامعۀ متمدنى امريكائي به سرميبردتوانائي حل اختلافات فاميلي خودراباشوهراش نداشته ودشمنى خودرابه تمام قوم آن شوهراغازنموده وتماماً ارزشهاٰ ىانسانى ،وتاريخى راپايمال مينمايدوبه خاطرگرفتن انتقام ازشوهرسابقه اش به شاهان،دانشمندان،سياستمداران،واستادان بزرگ مردم پشتون راتوهين مينمايد،والقاب توهين آميزبه آنهااعطاميكند،مانند فاشيست،قبيله سالار،جعل سالاركبيروغيره.
آرى!خانم ثريادرجريان جنگهاى داخلى كشورمابه اين مسائيل زيادتردامن زده شده،كه محرك اساسى آن انعده جنرالان خوردمايۀ اردوافغانستان درزمان زمامدارى دوكتورنجيب الله بوده كه عليۀ رژيم اوبه كمك بيگانه گان كودتاهى راانجام دادند.جنرالانيكه حئيثت وشرف يونيفورم نظامى خودراحفظ كرده نتوانستند ووظيفۀ ملى ،ايمانى،ووجدانى خودرافراموش كردند،وبه جاى كلاۀ باعظمت نظامى پكول بر سرگذاشتند برشانه هاى خود دستمال هاى رنگه را اويزان كردند،وانهاهم چنين ميگفتندازنجيب انتقام ميگيريم.آنها فراموش كرده بودند كه وظيفۀ يك جنرال اردودريك كشورحفظ استقلال ودفاع ازتماميت ارضى ونواميس ملى ميباشد نه انتقامجويي هاى شخصى،انهايك توطتۀ بزرگى راعليۀ مردم ستمديده افغانستان بايك گروهى ازمجاهدين سازماندهى كردند،كه درنتيجه شكست شرم آورشان انهارا مجبوربه فراربه كشورهاى اروپائي ايالات متحده وامريكا كشورهاى ديگرى جهان كردند.ولى با تاسف كه دشمنان مردم ستمديدۀ كشورما توانستند توسط انها تعصبات وتبعيضات قومى، نژادى،لسانى،مذهبى،وسمتى رادرميان مردم مارايج سازند،كه امروزخانم ثريا هم ازهمان اختلافات استفاده مينمايد وافسانه هاى ضدارزشهاى انسانى مينويسد.
حال به اصل مطلب مييايم خانم ثرياچندسال قبل كتابي تحت عنوان (وطن ياكفن)كه مولف ان ژوناليست ونويسينده ورزيدۀ زبان پشتوآقاى نورالبشرنويد ميباشد به نشررسيدكتاب فوق كه راجع به شخصيت سياسي،واجتماعى رئيس جمهورفقيدافغانستان دوكتورنجيب الله به نشررسيده بود درچندصفحۀ ازآن كتاب نظرآقاى صديق الله راهى شوهراسبق شم اوبرادردوكتورنجيب الله را مطالعه كردم كه ميخواهم يكي ازسوالات آقاى نورالبشرنويدراازآقاى صديق الله راهى وجواب آقاى راهى رادراينجاترجمه نمايم.
سوال:درگذشته ها تحت عنوان (آيانجيب راميشناسيد) كتابى به چاپ رسيده بود كه درآن كتاب نه تنها عفت قلم حفظ نشده بودبلكه كلماتى به كاربرده شده بودكه درقاموسى فرهنگ افغانى،وانسانى وجودندارد ونويسنده كتاب شما قلمدا دشده بوديد؟
جواب:آن كتاب تحت عنوانى (آيانجيب راميشناسيد)محصول روان مريض همسراولى من ثرياميباشد،برعلاوه اختلافات ديگرى فاميلي كه داشتيم سرانجام همين كتاب باعث جدايى ماشد يعنى طلاق اش كردم.
خانم ثريا!همين كافى است تكليفي شما راشوهراولى تان بصورت درست تشخيص كرده ضرورت ديگران نيست كه ازشما گيلۀ داشته باشد،چون شمابه جز معالجۀ به چيزى ديگرى نيازنداريد.
خانم ثريا!شخصيكه به معالجه ضرورت داشته باشد چطورميتوانداوضاع سياسى واجتماعى يك كشورجنگزدۀ مانند افغانستان رابه صورت درست تحليل وارزيابي كند.
خانم ثريا!شماكه دراپاتمانهاى زيباوسربه فلك ايالات متحدۀ امريكابه سرميبريد،زمانيكه ازكوهاى سربه ودرياهاى خروشان جهان وكشورماازانسان وانسانيت سخن ميزنيد،تصويري راازبدبختى هاى انسانهاى آن سرزمين راترسيم نماييد،وبعداً ازحقوق انسان دفاع نماييد نه ازحقوق يك گروه ويا قوم و يك زبان.
دران سرزمين امواج دريا هاى خون سرازيرميشوند،درآن سرزمين كودكان معصوم به نان وخانه ضرورت داردنه به تجزيۀ كشوراجدادخود،اگربصورت واقعى دردهاى انسانهاى آن سرزمين رادرك ميكرديدهيچگاه حرف ازتجزيۀ آن سرزمين رانميزديد.
خانم ثريا!شمابااين نبشته هاى غرض آلودخودبه شخصيت بزرگواردانشمند واستاد محترم روستارتره كى هيچنوع صدمۀ وارد كرده نميتوانيد چون شخصيت اوازافكارملى وكرامت بزرگ انسانى برخورداراست.
ولى باتاسف شخصيت بزرگ دانشمند،نويسنده،وشاعروطندوست سرزمين ما آقاى واصف باخترى رازيرسوال قرارميدهيد،چون شماازديد وبازديد باآنها حرف ميزنيد،آقاى واصف باخترى كه ازدرد ورنج مردم خود بهتراگاه هست كه اشعاراوبا پايه هاى محكم انسانى وافغانى استوارهستند براى شماتوسعه نميكند كه انتقام صديق را ازقبيله اش به زبان مقدس قلم نگيريد.؟
خانم ثريا!شما آن جوانى كه افتخارات ،ومبارزات مردم غيورماراتوهين ميكرد تيزهوش ميناميد،كه جزكلمه فاشيزم كه غيرى مسوولانه تكرارميكرد چيزى ديگري درذهنيت كٌند خودنداشت كه آن كلمۀ ى فاشيزم هم توسط انسان هائيكه ازدايرۀ بزرگ انسانى خارج شده ودر دايرۀ كوچك زبانى زنده گى مكنند به اواموختانده شده بودواوهم بدون مسوولئيت آن كلمه راتكرارميكرد.چه سخن ازدوكتورا زنيم زمانيكه يك شخص تاريخ ابتدائي كشورخودرا نه فهمدكه درسطحى ليسه تدريس ميگردد.
اين هم يك ضعف ديگرى شماست كه استعداد يك شخص را به صورت درست نميتوانيد بدانيد،ويا داناى شهرديگران را ديوانه،وديوانۀ شهر خودراداناميدانيد.
چنين است قضاوت شما.
خانم ثريا! براى شفافيت مسالۀ ديپلوم ها ودوكتورا،بايدبنويسم،باتاسف درجريان جنگها دركشورما تعليم وتربيه صدمۀ بزرگى راجبران كرد كه تابه حال جريان دارد
شامل شدن درپوهنتون ها،وفرستاندن محصلين به كشورهاى خارج غرض تحصيل متاسفانه هفتاددرصدبه اساس استعداد ودانش شان به خارج فرستاده نمى شود،عدۀ كثيري ازانهابه اساس شناخت باوزيران،وكيلان،جنرالان، تفنگسالاران وديگرمامورين بلندپايۀ دولت افغانستان ويادربدل پول گزاف به خارج غرض تحصيل فرستاده ميشوند،ودرانجاهم به ايشان ديپلوم ها ودوكتوراهاى فرمايشى برايشان اعطاميگردد،كه بعداً هركدام ادعاميكنندكه من دوكتورادارم چون دوكتوراها هم دركشورما به اساس هم چشمئ با يكديگر اخذميگردد.
درزمانى حاكميت حزب دموكراتيك خلق افغانستان كورسهاى مستعجل ضابـطى اغازبه كاركرد كه درجريان چند به آنها بلديت بااسلحه ،پوشيدن يونيفورم نظامى،وتعليم وتربيۀ نظامى به ايشان آموخته ميشد.بعداً درصفوف اردوى آنزمان ايفاى وظيفه ميكردند،چون شرايط جنگى بود به كشورمامفيدواقع ميشدند.
ولى درشرايط كنونى كورسهاى به اصطلاح ديپلوماتيك مستعجل به نظرميخورد كه به اساس شناخت فاميلى،ياقومى،درپوهنتون شامل ميگردند بعد ازديپلوم به همانطوردوكتورارااخذ مينمايد وبعداً منحيث يك ديپلومات افغانى درسفارتخانۀ هاى افغانستان درخارج بدون تجربۀ كارى وعلمى ايفاى وظيفه مينمايد.
وآن عده جوانانى بدبختى كه شب ها وروزهادرس ميخوانند ولى نه سيم دارندنه زر نه هم شناختى باتفگسالاران وحاكمان،افسوس كه استعدادهاى خالقالعادۀ شان درهمان سرزمين جنگزده به خاك يكسان ميگردد.
ثريا
ثريا نام ستارۀ عشق ومحبت است
پس چرادرقلب تودايم نفرت است
بگذرازين راه به راهى ديگرى
عابران اين راه غرق لعنت است
به آن خلق بده مژدۀ صلح را
اين خصلت انسان وانسانيت است
به آرزوى وحدت مردم افغانستان (اسدميوند-شهرمسكو۱۲دسمبر۲۰۱۰ميلادي