عالم کيست؟

دشمن های اسلام  بعد از  شکست  جنگهایی صلبی  پی  جنگ فکری و طراحی نقشه هایی دسایس منحرفانه بوردند که   برای عملی ساختن دسایس  شان   عملکردها، روش و طرق متنوع  را  پیش گرفتن تا   در اذهان  پیرو متدیان اسلام   شکوک خلق کند و خدشه و بی ارزش ساختن  خدماتی  فراوان ائمه متقدمین و متخلفین و  راه برگزیده ای  شخصیات های معاصر اسلامی  برای وصال حق و خدمت کردن باسلام ندرست جلوه  دهد تا در نتیجه  علیه اسلام شبهات ایجاد  و بالای اسلام چیره  و غالب شوند. اما  این جمیع امور از جمع خطه هایی شان، که در عصر کنونی  دارای تاثیر  عمیق و ژرف است، می توانیم  بر چیگونگی اش بپردازم که چیگونه   با  نقشه هایشان جامه عملی را می  پوشاند و تطبیق می کند.
 
در دو حالت  یکی مستقیم و دوم غیر مستقیم تطبیق میشود که تاکنون در حالت تطبیق  و گسترش است.
 
-  بگونه مستقیم: باینگونه که برای این اهداف  در خاور میانه افراد زیادی را تحت تربیه خود در آوردند که  بعد از تربیه برای انتشار افکار مانند سم کشنده با میادین برامدن ؛ هر چند فعلا دشمن های سرسخت  اسلام خود شان را به عقب زده و دست تربیه خود را  پیش کرده است  که  در حین فعالیت  و تطبیق  دسایس  خلاء استاذ خود احساس نمی کند.
 
- دوهم بگونه غیر مستقیم:  جوانانی که دقیقتر از اسلام آشنائی ندارد و بعد از روی تیر کردن چند کتاب های   دست تربیه مستشرقین  را برای دانستتن از اسلام  کافی میداند و همین فکر و مطالعه کردن کتب مستشرقین  و شاکردانشان سبب برانیگزختن علیه اسلام میشود.
 
 اگر بگوییم که دشمن های اسلام  توانسته  تمام  دسایس  در جهت عملی و نسبت با سابق  در حالت  گستریش و قابل استنتاج مؤثر  هستند؛ مبالغه نخواهد بود. ما فکر می کردیم  که دشمن های اسلام تنها   برای  گمراهی  مسلمانان به   ادعا های در باری  قران و احادیث  - که دست نوشته یک  بشر و تحریف شده  است – پوچ خود  اکتفاء خواهد کرد اما می بینیم که  از  هر سوی در حالت  کاشتن تخمی تعصبی مذهبی و علماء است . ذیلا به یک مسئله می پردازیم تا گپ روشان شوه.
 
یک مسئله  جدید - شاید برای مه جدید باشد- به شینوه میرسد که علماء    معاصر انگشت شمار  دارای علم دین  فراوان نسبت به علماء متقدمین و متخلفین هستند. از انان زیاد میداند و  باندازه اهل علم اند که   حل  مسایل شرعی  جدید بنابر اصول که ناگزیر  مطابقت با عصر حاضرباشد ایجاد نموده و در روشنائی مقاصد شریعت  میتوان استخراج کرد  و در آینده نیز  استخراج خواهد  کرد. برای   رفع  این ا دعا و سوء تفهم خوا معترضانه یا عدم فراگیری از حقیقت باشد  بعد  از تبحث  و اشکار دو جهت  قادر بر آراء پاسخ خواهم  بودیم که تا چی اندازه ادعا شان معقول و بجا است.
 
اکر  انان تبحر علم اند باز چرا در کتب تحریر  کرده خود  برای تصدیق  رای و اقوال خود انان بر اقوال  علماء برجسته متقدمین و متخلفین اتکاء و  اکتفاء میکند؛ و چرا از خود چیزی  نو و معقول  مثلی انها ابراز نمی کند و علماء سابق  مان هم از عصر طلائی  و ما بعد  در  علم دینی  اصول و قواعد وضع نموده چرا ایشان   توسط انان مورد استفاده بعمل میاید؟  ایا به رستی علماء معاصر از  علماء متقدمین و متخلفین  اهل علم هستند؟
 
 به نظر داشت دو موارد  ذیل می توانیم  در بین شان فرق قایل شویم و تفیک نمایم که  کی ها  اهل علم  و علماء هستند!
 
- یکی از حیث توانائی و  ویژگی  خاص ذهنی و فهم .
-و  دیگر   از مکان، زمان و وقوع واقعات.
 
 1-   توانائی و و یژگیهایی خاص ذهنی و فهم: ایا  در زمان ائمه چهارگانه  علما‌ء جید از   علماء عصر  حاضر وجود نداشتن که مثلی عین ائمه چهارگانه  برای استنباط احکام اصول وضع می مکرد  و به ابهامات قران و سنت، احکام مطلق وخاص، مقید و عام، از  انان بیشتر ودرستر می فهمیدن  اگر فرض کنیم تمامشان مثلی اونها می فهمیدن باز چرا بین چهار علماء با علمیت   بیشتر یک امام (امام ابو حنیفه ) اعتراف و توصیف و  تمام امت مدیون  او  در فقه می داند  و برای نخست    واضع  اصول فقه  محسوب می شود. و دیگر به شمول  علماء کافه سابق  که دارای ویژگی ذهنی خاص  بودن  اگر امروز حضور می داشتن  با علماء عصر حاضر  که ــــ یا خود شان ادعا علم زیادی را میکند یا دیگر ه در مقابل شان غلو  مکیند ـــ  مستحیل قابل مقایسه می بودن چون علماء معاصر  در  هر مسئله دینی  با قول انان ( علماء متقدمین و متخلفین) استناد می کند و برای توثیق اقوال شان اقوالی علماء ای سابق را  در ضمن اقوال خود می  گنجاند سپس   علماء متقدمین و متخلفین از علماء امروزی  اهل علم  و بیشتر دارای و تبحر علم  بودند.
 
2-  از لحاظ زمان، مکان و وقوع واقعات:  درین حالت  از یک طرف علماء عصر حاضر  از  علماء پیشینین اهل  علم اند  اما از  طرف دیگر نیستن  باین معنی که امروز یا در طول چند دهه  واقعات به وقوع می پیونده  باید برایشان احکام شرعی و ودلایل  مشروعیت بخش  باید جتسجو شود زیرا   علماء  حاضر  در تجسس احکام شرعی  هستن و پیدا هم کردند  و پیدا خواهد کرد. درین صورت علماء حاضر در بعضی  مسایل معاصر   از علماء سابق  اهل علم  هستند چون علماء سابق  از  بعضی مسایل دینی معاصر  علم نداشتن ؛  اما چیگونه   علماء معاصر احکامی مسایل دینی معاصر  را  استخراج و پیدا  میکند؟  همان گونه که انها ( علماء متقدمین و متخلفین) طبق قواعد  که خودشان وضع کرده بودند استخراج می کردند و یک مسئله بر  مسئله دیگر قیاس می کردند  اما  علماء  عصر حاضر برای دریافت احکام  مسایل دینی معاصر  از دو راها کار  میگیرد: اول از  قواعد وضع شده ای  علماء پیشینین  و دوم  بالای مسایل مستنطبه  که توسط علماء پیشینین  استنباط شده اند  مسایل معاصر قیاس میکند. در اینجا هم معلوم میشود که علماء سابق نظر به علماء حاضر  بیشتر اهل علم  بودند.
 
بعد از بررسی  فرق میان علماء سابق و امروزی از لحاظ ویژکی های ذهنی و مکان،زمان و حدوث واقعات، باین نتیجه رسیدیم که علماء سابق دارای علم بیشتر، مسلط بر استنباط احکام شرعی بودند. فوق بخاطری قید بعضی را  نوشته کردم چون   در اوایل نمایان  مذاهب به مذاهب  حنفی اهل رای می گفتن زیرا یک  مسئله  را فرض میکرد که  واقع نشده بود اما حل یا حکم شرعی اش می گفتن مثلی امروز بعضی واقعات به  میان میاید اما حکم اش از سابق وجود داشت. در پایان  باید  بگویم که مسئله که در موردش پیشتر بحث نمودیم، بیشتر یکی از دسایس شان ( دشمن های اسلام) دیگر  چیز نخواد بود؛ وزرات اطلاعات و فرهنگ می بایست  جلو  وراد کردن چنین کتب  را بیگیرد. و  فریب چنین سخن را  نخورید که   علماء دینی معاصر از  علماء سابق  اهل عمل اند چون یک نوع شک است که دشمن های اسلام میخواهد در اذهان تان ایجاد کند  و همین شک باعث  میشود که  علماء  متقدمین و متخلفین و  سایر علماء  به نظرتان تحقیر  و به سوی شان  تحقیرنه   نگاه  کنید.