اگر نمی دانی، بدان!
نوشته ی محمد اسماعیل یون
برگردان از پشتو به دری: مصطفی عمرزی
یادآوری:
اين مقاله را نيز نشريه ي «وفا» در شماره هاي 5-6 خویش (26 دلو 1373 ش) به نام مستعار «نيازي» منتشر کرده است. در واقع « اگر نمی دانی، بدان!»، نام یک صفحه ی اين نشريه بود. من در چند نوبت، مقالات کوچکی برای این صحفه فرستاده بودم که با نام مستعار نیازی نشر شده اند، اما دوباره، تمام آن ها را به دست آورده نتوانستم. اين يكي را به عنوان نمونه ی آن ها تقدیم می کنم.
***
در تقریباً سه سال، رفتار افراد مسلح پاتك ها و پوسته هاي شاهراه كابل- جلال آباد، براي تمام كساني كه باري نيز از اين مسير سفر کرده باشند، به خوبي نمايان است، اما باوجود تمام دشواري ها و ناملايمات، هنوز هم اخباری وجود دارند كه هم دردآور اند و هم خنده آور:
در اولین كناره ي دومين باغ ارچه هاي سروبي كه اكنون از ميان رفته است (جاده ي منتهي به تگاب)، روي ديوار يك حوض آب آشاميدني قبلی، نوشته شده است: «سه چيز مسلمان بر مسلمان، حرام است: خون او، آبروي او و مال او. (روايت مسلم / محصلان) در كنار همين حوض، یک پاتك مجاهدین قرار دارد که با همين سه مورد، سر و كار دارند. وقتی بالاتر از سروبي، به همواري می رسيد، اين شعار به چشم تان می خورد: «ايمان، تقوي، تنظيم، جهاد في سبيل الله» و در كنار اين شعار، یک پاتك قرار دارد. پايين تر از بازار سروبي در يك قرارگاه نظامي- تنظيمي ديگر كه در كنار جاده واقع شده، نوشته شده اند: «در ساحه ي خويش، مال و جان مردم را تضمين مي كند!»
داستان هاي اره کردن سر ها و گلو های آدم ها را در جايش مي گذاريم. اكنون مي آيم به داستان هاي بمب ها و اره کردن پايه های برق.
بمب ها، بيشتر از انسان ها، باغيرت و انتقامجو به نظر مي آيند، اما مردم ما تاكنون از اره كننده گان و بُرنده گان خویش انتقام نگرفته اند. داستان انتقام بمب ها اين است که: «ميدان هوايي بگرام كه اكنون در دست شوراي نظار مي باشد، از ميدان هاي هوايي بزرگ افغانستان بود. در اين ميدان هوايي، سلاح هاي بسيار و از آن جمله، بمب هاي بزرگی كه از طیارات افگنده مي شوند، وجود داشتند. چنان چه در اين بمب ها تا 140-210 كيلو باروت قرار دارد و اكنون بهاي هفت كيلو باروت، بیشتر از سي هزار افغاني است، بعضی تجار با كمك نگهبانان ميدان هوايي، اين بمب ها را اره مي كردند و باروت آن ها را بيرون مي آوردند. روزي هنگام اره کردن بمبی، بر اثر حرارت بسيار، انفجار رخ مي دهد. پس از آن، بمب هاي ديگر انفجار مي كنند و به این گونه انتقام خويش را از تجار و فروشنده گان باروت مي ستانند.» اما كيبل هاي برق تاكنون انتقام خويش را از قطع كننده گان نگرفته اند.
كيبل هايی كه از جبل السراج تا كابل امتداد يافته بودند، در گذشته گردآورده شده و به بازار ارائه شده بودند، اما سود جویان دست به قطع پايه هاي برق نيز زده اند. اين بيماري، تنها محدود به آن جا نمانده است، بل به كيبل هاي برق كابل- سروبي و كيبل هاي كابل- نغلو نيز سرایت می کند؛ چون كيبل هاي برق از مس درست شده اند و هفت كيلو مس در بازار سياه، به نرخ بسيار بُلند فروخته مي شود، براي افراد مسلح و ساير دزدان، غنيمتی گزيده تر از اين در كجا به دست مي آيد؟
نود درصد كيبل هاي برق كابل- سروبي و كابل- نغلو قطع شده اند. بيماري چپاول آهن حتي به روستا ها و دهكده ها رسيده است. اين جريان سرقت آهن، براي مردمان آن مناطق به خوبي آشكار است كه در حال رفت و آمد از ولايت لغمان به ولسوالي الينگار استند.
در شاهراه لغمان- الينگار، شمار زياد نفربر هاي نظامي و تانك هاي سنگين، بعضاً تخريب و تعدادی نيمه تخريب باقي مانده بودند، اما فروشنده گان آهن، افراد حرفه یي و ابزار قطع را عقب آن ها مي فرستند و توسط آن ها، آن ها را پارچه پارچه کرده به پاكستان انتقال می دهند. این افراد از درختان سبز و بوته ها نيز نگذشته اند.
در كابل، اشجار مثمر باغ هاي مردم را قطع کرده اند و از آن ها براي چوب سوخت و درست کردن سنگر هاي نظامي كار گرفته اند. آنان باغ بالا و سبز ارچه هاي سروبي را به ميدان خاك آلود، مبدل می کنند.
وروستي