سياهپوستي در آستانه ي كاخ سفيد

سياهپوستي در آستانه ي كاخ سفيد
نوشته ی محمد اسماعیل یون
برگردان از پشتو به دری: مصطفی عمرزی

یادآوری:
اين مقاله نيز در شماره ي 2- 1387 شمسی نشريه ي «قلموال»، انتشار يافته است. در آن زمان هنوز انتخابات رياست جمهوري امريكا، صورت نگرفته بود، ولي بعضی گمانه هایي که در این نگارش بر آن داشتم، به واقعيت مبدل شدند.
***
حسين بارك اوباما در تاريخ امريكا، نخستين سياهپوستي است كه پس از رقابت هاي ميان حزبي، در راس نامزدان قرار می گیرد. نيروي عمل و فکر بارك اوباما، مهارت زباني، فصاحت، جواني و نياز های جامعه ي امريكا براي تغيير، این ذهنیت اجتماعی مردم را تقویت کرده اند كه او، چند گام جلوتر از نامزد دیگر حزب جمهوري خواه (جان مكين)، قرار دارد.

اين كه رقیبان چه گونه فاصله تا آستانه ي كاخ سفيد را می پیمایند، انتخابات آینده آشکار می کند. آن چه براي افغانان مهم است، توجه نامزد برنده به امور افغانستان می باشد.
اگر نامزد حزب جمهوريخواه، جان مكين، پيروز شود، آشكار است كه سياست های جورج بوش و حزب جمهوريخواه را پي خواهد گرفت. امكان دارد توام با ضرورت زمان، تغييرات كوچك و بزرگ زيادي رونما شوند.

باوجود اين كه راجع به سیاست های اداره ی بوش در مورد افغانستان، انتقاداتی مي شدند، ولي چون او، اراده ی قاطع داشت، در تنگنای انتقادات نمی ماند؛ اما هنگام اداره ي بوش، روي بديل سياسي جنگ جاري افغانستان، فكر نمی شود. بنابراین تفاهم با جنگسالاران محلي، تامين عدالت را ناممکن می سازد. مردم در يك صف و زورسالاران در صف ديگر ايستاده اند. در چنین حالی، به جای عدالت و انصاف، بيشتر به تفاهم سياسي، معامله و ثباث نظامي توجه می شود.

زورسالاران در بدل امتيازات غير عادلانه، نوازش شده اند. اين وضعيت، دشواري های دیگری را نیز در افغانستان خلق می کند. اشتهاي جنگسالاران رفع نمی شود، اما كاسه ي صبر ملت لبريز می شود؛ هرچندكمك هاي بي دريغ امريكا و جامعه ي جهاني به افغانستان، كم از كم بالای جراحات به ميان آمده ی مردم، مرحم گذاشته اند.

در اوضاع غير مطمئن کنونی، اگر نامزد ديموكراتان، حسين بارك اوباما، بر سرير قدرت بنشيند، چه نشانه هاي تغيير سياست امریکا در افغانستان، رونما مي شوند؟ بعضی كارشناسان به اوباما دل بسته اند كه او ديموكرات است. ديموكراتان به گونه ي طبيعي با زورسالاران، كنار نمي آيند. بنابراین، بازار جنگسالاران افغانستان، سرد شده، امتيازات گذشته و غيره ي آنان سلب مي شوند و جانب مردمي حكومت، تقویت می شود.

آیا پاكستان كه از عوامل اساسی بحران افغانستان است، با روي كار آمدن اوباما، سياست های خويش در قبال افغانستان را نرم خواهد ساخت؟ اگر چنين نشود، امكان دارد اوباما با آنان به زشتی رفتار کند؟ زيرا به اساس اظهارات گذشته اش، بر اين حقيقت واقف شده است كه مشكل واقعي در پاكستان می باشد. آنان اگر قدرت نظامی خویش بالای پاکستان را به کار ببرند، پاكستان فلج می شود.

سفر اوباما به افغانستان و ديدار با مسوولان دولتي در كابل و ننگرهار، به معني درک هرچه بيشتر اوضاع و مشكلات افغانستان است. سفر او قبل از انتخابات رياست جمهوري امريكا، اين را آشكار مي سازد كه با پيروزي وی، کشور ما بخش مهم سياست های خارجي امریکا خواهد بود.

عامل ديگر بحران افغانستان، ايران است كه به گونه ي بسيار ماهرانه و همه جانبه، توطئه هاي خویش را اجرایی می کند. اوباما در حساب و كتاب با ايران نيز به خوبي آگاه است. اگر با روی کار آمدن او، راه مداخلات ايران و پاكستان بسته شوند، مشکل خارجي جنگ افغانستان، تقریباً حل خواهد شد.

ديموكراتان مي خواهند به هر نوعی که باشد، خود را از درگيري نظامي در عراق، حفظ كنند. اگر آنان به گونه ي محفوظ، خود را از آن جا بيرون بسازند، توجه شان به افغانستان بيشتر شده و کشور ما، مركز ثقل توجه مي شود. به اين گونه، زمينه ي همه جانبه ي صلح، ثبات و بازسازي ميسر خواهد شد. افزون بر اين، امكان دارد ديموكراتان در كنار حل نظامي جنجال افغانستان، روي بديل سياسي غور كنند. هر کدام این حربه ها موفق شوند، براي افغانستان، مفاد زياد خواهند داشت.

تذکر:
توضیحات بالا، جزو احتمالات اند. تطبيق و يا عدم تطبيق آن ها، به زمان، فکر، اعمال، جرات، موشكافي و پیروزی نامزدان، پيوند كامل دارد.