تهران در كابل

نوشته ی محمد اسماعیل یون
برگردان از پشتو به دری: مصطفی عمرزی
 
یادآوری:
اين مقاله پس از سرنگوني طالبان به نام «تاملی بر قدرت و اختيارات فزون ايران در افغانستان» نوشته شده بود که در مجلات «هوسي» و «ښکلا»، منتشر شده است. اين بار با ترجمه و عنوان نو، در دنیای مجازی نیز منتشر می شود.
***
از سده ها، به ويژه از ده ها سال بدين سو، تاثيرات فرهنگي ايران بر افغانستان وجود داشتند‌، ولي در جريان زمامداري غير فراگير جمعيت اسلامي و حزب وحدت در بخش هايی از كابل، بيشتر شدند.
 
رهبر جمعيت اسلامي در ايران، افغانستان و ايران را كشور هاي همزبان دانست و آرزومند تاثير پذيري بيشتر فرهنگي و زباني ايران شد. اساس حزب وحدت در ايران گذاشته شده و ريشه اش از همان جا آب می خورد و آبياري مي شود؛ زيرا آنان بيشتر از هركسي خود را رهرو خط خميني مي شمارند و ايران پروري را وظيفه ي اساسي خويش مي دانند.
 
تاثيرات فرهنگي، زباني، مذهبي، اقتصادي و سياسي ايران زماني بيشتر از گذشته شدند كه حكومت طالبان توسط نيرو هاي امريكايي سرنگون شد و قدرت بار دیگر در دستان جمعيت، جنبش و حزب وحدت كه كمك هاي ايران، حيثيت نوش دارو را براي شان دارند، افتيد.
 
در جنگ افغان- شوروي، زيان های سنگين جنگ را اتحاد شوروي و افغانستان متحمل شدند، اما امتيازش را ساير كشور ها، به ويژه پاكستان به دست آورد. بار سرنگوني طالبان را امريكا و ساير كشور ها برداشتند، ولي ايران بيشتر از ديگران بهره برده است.
 
نيرو هاي جمعيت اسلامي و حزب وحدت اسلامي كه پس از سرنگوني طالبان، بلافاصله داخل كابل شده بودند، اكثر كرسي هاي حساس فرهنگي، سياسي، اقتصادي و تخنيكي را اشغال كردند و حتي اكثر نماينده گان و پيوند دهنده گان بيروني كشور تحت کنترول دسته هاي ايران گرا قرار گرفتند. در غرب كابل بار ديگر افراد ايران گرایي حاكم شدند كه از ساليان سال، ايران، روي آنان سرمايه گذاري كرده بود. ايران براي انوع استفاده ي  خويش از چنين وضعي در افغانستان، استفاده ي اعظمي کرد و به صدها قرارداد را با جانب افغاني امضا می کند. اين قرار داد ها به ويژه قرار داد هاي همكاري فرهنگي، اکثراً به نفع ايران و در كُل به زيان افغانستان تمام مي شوند.
 
ايران به اندازه ای در امور داخلي و ملي افغانستان دخيل شد كه سرود طرحه شده ي جمعيت اسلامي كه اكنون به تحمیل به نام سرود ملي ناميده مي شود، در ايران كمپوز و موزيكال شده است. ايران، علاقه مندي ويژه اي در سرود به اصطلاح ملي قبلی افغانستان دارد.
 
هنگامي كه مراسم انتقال قدرت به حامد كرزي در وزارت امور داخله تحت تصوير بزرگ احمد شاه مسعود انجام مي يافت، براي احترام به سرود تنظيم جمعيت اسلامي، تمام اشتراك كننده گان را ناگزیر کردند برپا شوند. وزير امور خارجه ي ايران، مهمان و سخنران با نفوذ اين نشست بود. او در جريان سخنان اش از اين سرود توصيف كرد و گفت كه او را تحت تاثير قرار داده است.
 
وقتی قدرت به حامد كرزي منتقل شد، تصور مي رفت تاثيرات و نفوذ ايران در داخل حكومت، آهسته آهسته كاهش می يابد؛ كه نه فقط چنين نشد، بل بدتر می شود. ايران، نفوذ خویش را گسترده کرده است. زماني نیز چنين واقع شد كه كرزي صآحب بر اساس خواهش و پيشنهاد شيخ محمد آصف محسني، ساحه اي را براي عمران يك مركز بزرگ علمي و فرهنگي در مقابل ليسه ي عالي حبيبيه، در اختيار ايران قرار داد. شگفت اين است كه اين ساحه، ملكيت ليسه ي خوشال بابا بود؛ يعني ليليه اي كه افغانان ساليان سال از آن جا استفاده كرده بودند. بدون اين كه به مالكيت و حقوق كسي توجهي صورت گيرد يا تعويض شود، اين ملكيت در اختيار گروه هاي ايران گرا قرار داده شد. ايران اكنون در اين ساحه، كار اعمار مجتمع بزرگي را تكميل کرده و در آينده ي نزديك براي بهره برداري آماده خواهد کرد. آن جا مركز اساسي براي گسترش شعيه ييسم و شوونيسم ايران خواهد شد. همه ساله  به هزاران تن در كنار آموزش هاي مذهبي مشخص با در نظر داشت هدف هاي معيين، آموزه هاي سياسي را فرا خواهند گرفت. چنين امري در افغانستان، نه تنها دشواري ها قومي را بیشتر و در حد تقابل قرار مي دهد، بل به ابزار اساسي تصادم ميان مذهب ها مبدل می شود. در عوض دانش و تفاهم ميان مذاهب و حل نكات مورد اختلاف با گفت وگو، تضاد ها ژرف تر از پيش مي شوند. آهسته آهسته زمينه را براي تصادم فزيكي هموار خواهند كرد. چنين رويداد هاي محتمل و غير کنترول، در اوضاعی به وجود مي آيند كه در قانون اساسي جدید افغانستان، سخن رسميت هر دو مذهب حنفي و جعفري، به ابهام گذشته است.
 
آموزش ژرف و عصري مذهب حنفي در افغانستان وجود ندارد. اگر چيزي وجود دارد، در مدارس غير رسمي روستايي از روي امتزاج فتاوی مسایل فرهنگي و سنتي انجام مي يابد كه فاقد پایه های كامل منطقی است.
 
محصلان سني مذهب افغان به تمام پوهنتون ها و مدارس حنفيان كه در هند، پاكستان و شمار ديگري از كشور هاي اسلامي وجود دارند، دسترسي ندارند. تا حدي امكان آموزش محصلان افغان در مدارس حنفيان پاكستان وجود دارد كه آن نيز به گونه ي منظم و سيستماتيك نيست. كسي نمي تواند تا آخر و بدون توقف و سد، پي گيری کند. دشواري هاي ديگري نيز در مدارس ديني پاكستان برای افغانان وجود دارد؛ زيرا آموزش مذهبي در آن جاها تحت تاثیر سياست قرار دارند و همواره منافع ملي افغانستان را زيانمند کرده اند. بنابراین اگر كسي در آن جاها آموزش هاي مذهبي را به انجام می رساند، از رهگذر سياسي، به زيان ما تمام  مي شود. از سوي ديگر كساني كه در مدارس ديني ايران آموزش يافته اند، در كنار شيعه ييسم، روحيه ي ايران گرايي را پرورش مي دهند.
 
اكنون كه دستان سياسي ايران تا قلب كشور (كابل) رسيده اند، روحيه ي ايران گرايي و خشنودي ايراني، بيشتر از پيش شده است. افزون بر تاثيرات سياسي- مذهبي ايران، جبهه ي مهم ديگر آنان، همان بخش زباني و فرهنگي است كه در داخل حكومت كنوني با همكاري مسوولان فرهنگي و سياسي حاكم، گسترده مي شود. شماري از نشريات مهارگسيخته ي ضد ملی كه از منابع بيروني آبياري مي شوند نيز در اين جريان، روحيه ي ايران گرايي را پرورش و ترويج مي دهند.
 
به تحريك ايران، تجاوز آشكاري از سوي نشريات دولتي و غير دولتي بر ترمينالوژي ملي (اصطلاح ها) صورت مي گيرد كه در تضاد با قانون اساسي افغانستان است. هنگامي كه تلويزيون دولتي افغانستان، افغان، طلوع، آيينه و غيره را تماشا كنید، بر اثر استعمال  فزون اصطلاحات ايراني، فكر مي كنید اين ها تلويزيون هاي محلي ايران مي باشند. شگفتا که شبي نیز آمده كه چهار تلويزيون نامبرده در يك وقت،‌ چهار فلم مختلف ايراني به نشر رسانده اند. بنابراین اين پرسش برای مردم خلق می شود كه آيا اين تلويزيون ها را ايرانيان، اجاره كرده اند؟
 
وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان از آغاز و تا حدودی با تمام نيرو پذيراي ايران پروري است. وزير اين وزارت، آقاي سيد مخدوم رهين، حتي از ترمينالوژي ملي افغانستان منكر است و مي گويد: «در واقع فاقد ترمينالوژي ملي استيم!»
 
ايران، چنانی که در مسير تجاوز فرهنگي، مذهبي و سياسي، بهره هاي زيادي به دست آورده است، در بخش اقتصادي نيز جلوتر ازهمه گان مي باشد. افغانستان، بيشتر از هركجايی، بازار خوبي براي كالا ها، نفت و غيره فرآورده هاي ايران است. چيزي باقي نمانده تا در اين بخش ها، بازار اقتصادي افغانستان را از نزد پاكستان و چين برُبايد.
 
ايران، از رهگذر فرآورده هاي كمابيش خوب، نه تنها در حال فتح بازار های افغانستان از پاکستان است، بل در حال فتح نمودن بازار هاي افغاني نیز می باشد. آنان از راه نفوذ سیاسی در داخل حكومت، اين زمينه را فراهم آورده اند تا بسياري از قرار داد هاي اقتصادي را به نفع خويش مصادره کرده، به ساخت هوتل ها پرداخته، شركت هاي هوايي گشايش دهند و براي اعمار بُلند منزل ها، قرار داد ها کنند.
 
ايران به صورت همه جانبه مخالف اعمار تاسيسات بزرگ افغانستان مي باشد. از این جمله، مخالف تمديد پايپ لاين گاز و تيل تركمنستان از راه افغانستان به پاكستان و بعد به ساير كشور هاست. ايران مي خواهد اين پايپ لاين از اين كشور بگذرد و بهره ي اقتصادي اش نصيب آنان شود؛ بنابراين از راه تقويه ي دسته هاي ويژه ي سياسي، قومي و نظامي، اوضاع افغانستان را بي ثبات مي كند.
 
خلاصه، ايران به گونه ي همه جانبه در امور افغانستان، دخيل است. اگر دقيقه اي راه بیرون رفت جست و جو نشود، اين كشور همانند روسيه و پاكستان، باعث نابودي افغانستان خواهد شد.
 
بر دولت افغانستان لازم است پيش از آن كه كه مساله به مرز بحران برسد، براي كاهش تاثيرات مذهبي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي ايران، دنبال سيستم دفاعي و راه حل مناسب باشد و آن را اجرا كند.