دیروز راویی داشت حکایت
که در دخالت، روس همیشه دست بالا کرد
چون داوود خان به دست گرفت زمام قدرت
این روس بود که حکومت را اهداء کرد
آن گاه که کابینه را کرد تنظیم
در کابینه اش خلق و پرچم را ته و بالا کرد
آن زمان که سردار پی برد به اشتباهات
به دست خلقی ها بالایش کودتا کرد
چون حکومت افتاد به دست خلق و کارگر
یکی شد صدر اعظم، یکی را رییس کودتا کرد
دیری نگذشت که خسته شد از آن رهبر
سرش را زیر بالش به دست امنا کرد
چو چند ماه بگذشت یا ز سالی
امین را کشت، بقیه را اختفا کرد
رهبر جدید اعلامیه داد ز شهر ترمذ
در ریاست کمیته مرکزی، او را آقا کرد
دیری نگذشت که کارمل هم رفت کنار
داکتر بزرگوار را جا به جا کرد
داکتر، اعلان کرد مشی صلح ملی
بیرون کرد روس، ثواب عطایا کرد
لیک داکتر هم بشد وسیله ی ملل نامتحد
به خواست آنان الوداع کرد
آن هنگام که رییس عزیز رفت کنار
دوست، جفا کرد
***
چو جهادیان شدند در خاک کابل
حضرت جان رهبر، ربانی را بالا کرد
از آن روز که آغا جان شد وزیر دفاع
با سکر های مصری، خانه ها را فنا کرد
آن هنگام که دایر کردند شورای نا اهل
ربانی رییس، سیاف را کاکا کرد
از این تفصیل راضی نبود حکمتیار، دوستم و مزاری
فیصله به جهاد، ویرانی و تباه کرد
بعد از چندی طالبان آمدند به قدرت
یکی را به کولاب، دیگری را بخارا کرد
دوستم هم فرصت را بشمرد غنیمت
به ترکیه رفت، نفس ها را پُر ز هوا کرد
دولتی تشکیل شد در آن سوی کشور
پول جعلی برای شان چاپ ها کرد
آن دم که طالبان خواستند بروند
صلح را برای شان انتخاب ها کرد
هارون پرسید: تفاوت در چیست؟
راوی گفت: شوروی را روسی بنا کرد!
وروستي