به هرجا می بینم من لاله و گلستان است،
این وطن افغانستان است.
مربوط به همه ی ملت، نه از یک قوم یا یک زبان است،
زادگاه هر افغان است،
مزار این کشور، روضه ی امیر مومنان است،
این وطن افغانستان است.
خرقه ی سرور عالم در قندهار جان است،
شاهان جهانگیرش احمد و غزنویان است،
پنجشیر همیشه زیبا، جای توت و تلخان است،
این وطن افغانستان است.
هوای گشت و گذارش در نورستان و پغمان است،
مرکز ترقی و پیشرفت، هرات باستان است،
آثار تاریخی اش همچو بت های بامیان است،
این وطن افغانستان است.
یاقوت و لعل سرخش، شهره ی جهان است،
قالین و قره قلش از آقچه و سمنگان است،
دریای پنجشیر و آمو، امواج خروشان است،
این وطن افغانستان است.
مردم شیرین زبانش ز شمالی و پروان است،
رومی، سینا و بلخی از خود خاک افغان است،
نیکه، بی دل و رحمان، شاعران عرفان است،
این وطن افغانستان است.
عالمان و شهیرانش از وردگ و لغمان است،
نابغه ی عزیز کشور، سید جمال الدین افغان است،
بادغیس، غور، زابل، ارزگان یا جوزجان است،
این وطن افغانستان است.
خودم دور از وطنم، جایم کابل جان است،
لیکن وطنم افغانستان است.
هارون انصاری
به هرجا می بینم من لاله و گلستان است،
این وطن افغانستان است.
مربوط به همه ی ملت، نه از یک قوم یا یک زبان است،
زادگاه هر افغان است،
مزار این کشور، روضه ی امیر مومنان است،
این وطن افغانستان است.
خرقه ی سرور عالم در قندهار جان است،
شاهان جهانگیرش احمد و غزنویان است،
پنجشیر همیشه زیبا، جای توت و تلخان است،
این وطن افغانستان است.
هوای گشت و گذارش در نورستان و پغمان است،
مرکز ترقی و پیشرفت، هرات باستان است،
آثار تاریخی اش همچو بت های بامیان است،
این وطن افغانستان است.
یاقوت و لعل سرخش، شهره ی جهان است،
قالین و قره قلش از آقچه و سمنگان است،
دریای پنجشیر و آمو، امواج خروشان است،
این وطن افغانستان است.
مردم شیرین زبانش ز شمالی و پروان است،
رومی، سینا و بلخی از خود خاک افغان است،
نیکه، بی دل و رحمان، شاعران عرفان است،
این وطن افغانستان است.
عالمان و شهیرانش از وردگ و لغمان است،
نابغه ی عزیز کشور، سید جمال الدین افغان است،
بادغیس، غور، زابل، ارزگان یا جوزجان است،
این وطن افغانستان است.
خودم دور از وطنم، جایم کابل جان است،
لیکن وطنم افغانستان است.
وروستي