در مجلس اعیان باشد، ترا چی کار!
بدان که این منم.
گر به مجلس ما آمدی،
این را بدان که خری؛
چون زاده ی اشراف منم،
می فروشم فیس و افاده.
گر زبان باز کردی به سخن،
می زنم گوشم را به کری.
اصل و نسب زیبد مرا،
جد و اجداد باشد از آن من؛
چون سخن نداری از اصل و نسب،
این را بدان که نوکری!
ارباب منم،
اشراف منم،
صاحب املاک منم.
گر سخن نداری از بود و باش،
بدان که زاده ی جنگلی!
شاگرد منم،
استاد منم،
عالم افلاک منم.
درس و تحصیلت هیچ،
تو یک نادار، کودنی!
مکن پا از گلیمت درازتر،
این جا مجلس اعیان است.
گر چنان- بی پول- به مجلس آمدی،
بدان که خری!
معنی این سروده ی آزاد، اعتراضی ست به افراد و اشخاصی که فقط با داشتن پول، شناخته می شوند و با محک آن، کرامت انسانی، شخصیت، اهلیت و دانش را به هیچ می گیرند.
وروستي