غزل

این همه گوییم، چه سود؟
همه می سوزند در آتش، باروت و دود

نویسم این همه حرف مفت
دشمن ظالم، همه را کشت

چه سود سر دهیم شکوه و فغان
همه گشتیم آواره و حیران

چه سود که تقبیح کنیم این حال
که بزرگان هستند هنوز در خواب و خیال

چه سود من نویسم، تو بخوانی، او بگوید
با همه دانی ها درمانی نباشد

چه سود این گفتار، حرف است حرف
گر نشویم یک جا، ستیز نکنیم با طرف