
با تحکيم آزادى بيان و مساعد شدن زمينه براى فعاليت هاى مدنى و سياسى، شمارى زيادى از افراد که در سابق به فعاليت هاى مدنى و سياسى هيچ باور نداشتند، به اهميت اين نوع فعاليت هاى اجتماعى پى برده و کوشش نموده اند که از همچو افراد و فعاليت هاى نيز به نفع خود استفاده نمايند.
در اين نيز شکى نيست که در چند سال گذشته فعاليت هاى مدنى و سياسى راستين از سوى جوانان و فعالان اجتماعى در بخش تحکيم حقوق و جايگاه اقشار مختلف جامعه به شکل مسالمت آميز صورت گرفته و در کل اصل ديموکراسى را نهادينه کرده است.
از اين از نيز چشم پوشى نميشود که همچو فعاليت ها به شمارى از غاصبين، مافيايى سياسى و اقتصادى در کشور قابل تحمل نمى بودند، ؛ اما از اينکه در مقابل رسانه ها و جوامع مدنى چيزى گفته نمى توانسته اند، مجبور شدند که از طريق ديگر آنها را استعمال و به وعده ها و بهانه ها مختلف، آنها در جال ها و شعار هاى ننگين و فريبندۀ خود شامل سازند.
آنها نه تنها که شمارى از نهاد هاى مدنى فرمايشى و مصنوعى را ايجاد نموده، بلکه شمارى از افراد مغرض و جاه طلب خود را نيز در بين نهاد هاى واقعى و اصلى نيز شامل ساخته، تا از اين طريق از خود دفاع کرده و بعضى شخصيت هاى صادق کشور که از او ترس دارند، تحقير و توهين نمايند.
به روز پنجشبۀ گذشته، شمارى از افراد به نام شبکه نهادهاى مدنى و فعالين سياسى، در جريان يک حرکت مدنى در کابل بر تفاهمنامۀ دندغورى انتقاد کرده و خواستند که عاملان اين تفاهمنامه به محاکمه کشيده شوند. انان در ضمن اين حرکت به شمارى از مقامات برحال حکومت يک شرمنامه نيز اعطا کردند.
در بين اين اشخاص، تصوير محمدگلاب منگل وزير امورسرحدات و قبايل نيز شامل بودند که با ديدن تصوير جناب منگل واقعا حيران شدم که چرا اين افراد مغرض و به اصطلاح فعالان مدنى به شخص که مستحق تقدير نامه و ستايش بود که ولايت بغلان را از سقوط نجات داد، همچو يک نام و نامه ميدهند!
آنها بدون شک که در گوش فيل خواب بودند و باور دارم که دريک سال گذشته از دند غورى چه که شايد از ولايت بغلان نيز ديدار نکرده باشند، آنها فقط چيزى گفتند که از سوى مخالفين قوم پشتون در دندغورى به آنها داده شده بود.
از سوى ديگر آنها از تفاهنمنامۀ دندغورى که از سوى مقامات محلى با سران قومى منطقۀ دندى غورى امضا شده و جناب منگل صاحب صرف آنرا به حيث نماينده رييس جمهور رييس هيئت تاييد کردۀ، خبر ندارد و در گوش شان داده شده که گويا اين تفاهنمنامه با مخالفين مسلح به ويژه طالبان امضا شده است.
نظريات تحليگران سياسى و باشندگان دندغورى و بغلان نشان ميدهد که يگانه علت قطع شدن برق و جنگ هاى اخير در بغلان و حتى نجات سقوط بغلان، همين تفاهنامه بود که براى مدت کوتاه باعث صلح و ثبات در دندغورى و بغلان شده بود؛ اما اين وضعيت براى مافيايى اقتصادى و مالى ضد پشتون در دندغورى و بغلان قابل تحمل نبود و مجبور شدند که انرا از طريق رسانه ها و نهادهاى مدنى دست نشاندۀ خود برهم بزنند.
که تفاهمنامۀ يادشده را کسانى نقض نموده اند که با تطبيق آن، منافع اقتصادى شان با خطر مواجه مى شدند. به گفته او در صورت نقض نشدن اين تفاهمنامه، مشکلاتى چون تخريب پايه ها برق در بغلان به وجود نمى آمد و وضعيت امنيتى آن ولايت خرابتر نمىشد
اگر آنها واقعا نمايندگان نهادهاى مدنى و فعالين سياسى مى بودند، بايد از متن تفاهنمنامه معلومات کامل داشته و بر امضا کنندگان اصلى و طرف هاى اصلى تفاهنمامه که خود والى و ساير مقامات ملکى و امنيتى ولايت بغلان مى بودند، نام گرفته و به آنها شرمنامه ها ميدادند، اما اين کار بخاطرى نشد که در پشت اين حرکت خود همين افراد ايستاده بودند.
در ماده هاى اين سند آمده است که سران قومى به مخالفين مسلح حکومت اجازه نمى دهند تا بر پوسته هاى نيروهاى دولتى در آن منطقه حمله کنند، نيروهاى دولتى بدون اجازه سران قومى کسى را دستگير کرده نمى توانند، از منطقۀ بلاک هاى چشمۀ شير مربوط مرکز پلخمرى و در مسير دشت لرخاوى از کوتل اژدها تا دهنۀ غورى، ماين گذارى و عمليات نظامى صورت نمى گيرد. اين تفاهمنامه بعد از مدتى نقض شده و اکنون در منطقه يادشده جنگ شديد ادامه دارد.
جناب گلاب منگل که از شخصيت هاى فعال و مجرب سياسى کشور شمرده ميشود، هم در حکومت حامدکرزى رييس جمهورى سابق کشور و هم در حکومت رييس جمهور غنى، لياقت و درايت خود را ثابت کرده و در راس هر اداره که توظيف شده، در آنجا يک تحول و تحرک را به وجود آورده است.
در چند مدت که موصوف به حيث وزير سرحدات و قبايل از پارلمان راى اعتماد گرفته، بدون شک که در وزارت نيز تغييرات و فعاليت هاى مثبت به چشم ميخورد. خود همچو اظهارات بعضى رسانه ها و نهادهاى به اصطلاح مدنى عليه وزير صاحب نشان ميدهند که وزير صاحب کار ميکنند.
جناب منګل صاحب بدون توهين و يا کاستى در خدمت به سايل اقوام محترم کشور، مشکلات و محروحيت هاى مناطق پشتون نيشين کشور را درک کرده و آن را تا گوش رسانه ها و خود جناب رييس جمهور رسانده که بايد مورد تقدير صورت گيرد.
بلند کردن صداى دندغورى، صداى تمامى مناطق محروم پشتون نيشين در شمال کشور بود که بايد نهادهاى مدنى محلى و مرکز، بجاى آن طرف و اين طرف، از اين اقدام جناب منگل صاحب حمايت ميکرد و مثل وى در بغل مردم ايستاد مى شدند و طوريکه ديده شده نهاد ها و جوانان زياد اين کار را کردند و جريان دارد.
نهاد هاى مدنى واقعى از اين کار و اقدام نيک جناب گلاب منگل چشم پوشى نمى کند، او مستحق تقديرنامه نه بلکى مستحق تقديرنامه ها است، طوريکه خود او خود را مربوط يک منطقه و يک قوم نمى دانند و شايد يک روز صداى يک مردم يک قوم و يک منطقۀ باميان و بدخشان نيز مثل دندغورى بلند کنند، نبايد وى را به يک قوم و ولايت وابسته شمرده شود، او يک شخصيت ملى است و شخصيت هاى ملى دوباره محلى شده نميشوند.