
25.09.2014
فصل دوم باب پيدايش به اين سخن مسخره آغاز مى شود: ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ آﺳﻤﺎﻧﻬﺎ و زﻣﻴﻦ و هر ﭼﻪ در آﻧﻬﺎ ﺑﻮد، ﺗﻜﻤﻴﻞ ﮔﺮدﻳﺪ. ﺑﺎ ﻓﺮارﺳﻴﺪن روز هفتم، ﺧﺪا كار آﻓﺮﻳﻨﺶ را ﺗﻤﺎم كرده، دﺳﺖ از كار كشيد. ﺧﺪا روز هفتم را ﺑﺮكت داده، آن را ﻣﻘﺪس اﻋﻼم ﻓﺮﻣﻮد، زﻳﺮا روزی ﺑﻮد كه ﺧﺪا ﭘﺲ از ﭘﺎﻳﺎن كار آﻓﺮﻳﻨﺶ، آرام ﮔﺮﻓﺖ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ آﺳﻤﺎﻧﻬﺎ و زﻣﻴﻦ آﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪ.
در رابطه به اين حرفهاى بيهوده هر انسان باشعور اين اعتراضات جدى را خواهد داشت:
بايبل با اين بيان خود از خدا كسى درست كرده كه در تمامى عمرش فقط شش روز كار كرده و در همين شش روز كار آفرينش را به اتمام رسانده و با فرارسيدن روز هفتم از كارش فارغ گرديده، تمامى امور عالم را به حال خود گذاشته و او براى رفع ماندگى و خستگى اش به استراحت پرداخته، بايبل اين را نيز نگفته كه آيا اين استراحت تنها در همان دوازده ساعت روز هفتم بود و يا تا امروز ادامه دارد، از الفاظ بيان چنان فهميده مى شود كه كارهاى خدايى در شش روز تكميل گرديده، پس از آن از كار دست كشيده، كارى نمانده بود كه خداى بايبل برخيزد و رخصتى اش را به پايان برد!!
بايبل خدايش را بر انسان قياس كرده، چنانچه انسان با كار فوق توانش خسته مى شود و براى رفع خستگى اش به رخصتى و فراغت ضرورت دارد، ضعف و ناتوانى اش باعث شده تا در هر هفته يك روز كارهايش را تعطيل كند، خداى بايبل نيز بايد شبيه انسان باشد، شش روز كار كرد و روز هفتم استراحت!! كدام انسان عقلمند و باشعور كسى را به عنوان آفريدگار آسمانها و زمين خواهد پذيرفت كه نويسنده بايبل به تصوير كشيده، خدايى كه ماندگى و خستگى بر او طارى مى شود و به استراحت مى پردازد؟!!
در حالى كه ما عملاً مشاهده مى كنيم كه جريان پيدايش به گونه متواتر ادامه دارد، هيچ تعطل و توقفى در آن رونما نمى شود، حتى براى يك ثانيه نيز، به هر سوى اين عالم كه نگاه كنيم مى بينيم كه پيدايش مخلوقات بى شمارى هر ثانيه تحقق مى يابد، از هيچ آغاز مى شود، دستهاى نامرئى آهسته آهسته آن را بزرگتر و بزرگتر مى سازد، به سوى كمال رشد مى دهد، به بلند ترين قله ارتقاء و كمالش مى رساند، كار ضرورى اى توسط آن انجام مى يابد، ضرورتى مرفوع مى گردد، خلأى با آن پر مى شود، از همين جا زوالش آغاز مى گردد، به پيرى، فرسودگى و مرگ محكوم مى گردد، و جايش به ديگرى تخليه مى گردد، پير و كهنه مى ميرد و جايش را به جوان و توانمند تخليه مى كند، اين كار هر لحظه در هر سو و سمت عالم تكرار مى شود، ما و هر انسان ديده ور در وراء تمامى اين مظاهر؛ آثار تصرف مسلسل و متواتر ذات آفريدگار و خالق، و نشانه هاى ملموس ربوبيت و پرورش را مشاهده مى كنيم، پيروان بايبل و همطرازان عزيز ياسين بگويند: اينها كار كيست؟ خود بخود انجام مى يابند يا پروردگار عالم انجام مى دهد؟ بياييد ادعاء پوچ و بى محتوى بايبل را با اين بيان علمى قرآن به مقايسه بگيريد كه مى فرمايد:
يَسْأَلُه مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هوَ فِى شَأْنٍ * الرحمن:29
هر كى در آسمانها و زمين است حوائج شان را از او مى طلبند، وى هر روز مصروف كاريست، (يعنى همواره در حال انجام امور است).
الله متعال به حوائج تمامى مخلوقات آسمانها و زمين پاسخ مى گويد، خود به رفع احتياجات شان مى پردازد، نيازمندى هاى شان را رفع و ضرورتهاى شان را مرفوع مى سازد. هر كار اين عالم را، هر لحظه، خداوند جل شأنه خود و با فرمان مستقيمش انجام مى دهد، چنان نيست كه امور عالم را به حال خود گذاشته باشد، و او هيچ مداخله و تصرفى در آن نمى كند، بلكه هر كار، چه خرد و چه بزرگ، به اراده، إذن، حكم، قدرت و تصرف مستقيم وى انجام مى يابد، وى سبحانه و تعالى يك لحظه نيز از اداره امور عالم و حفظ و پرورش آن غافل نمى شود.
در آيه 255 سوره البقره مى خوانيم:
. . . وَسِعَ كُرْسِيُّه السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُه حِفْظُهمَا وَهوَ الْعَلِى الْعَظِيمُ البقره: 255
... كرسى (اقتدار و حكمروايى) اش بر تمامى آسمانها و زمين حاوى است، و نگهدارى اينها وى را درمانده نمى سازد و او بلندمرتبه سترگ است.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّه الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِى سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِى اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُه حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِه أَلاَ لَه الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّه رَبُّ الْعَالَمِينَ * الاعراف: 54
پروردگار تان خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استوى كرد، (تدبير امور عالم را در دست گرفت و به اداره جهان هستى پرداخت). روز را با (پرده تاريك) شب مى پوشاند و شب شتابان در پى روز مى افتد، خورشيد و ماه و ستارگان مسخّر فرمان وى اند. آگاه باشيد كه هم آفرينش به او تعلق دارد و هم (اداره) امور، پروردگار عالم مبارك و بركتناك است.
مشاهده مى كنيد كه بايبل ادعاء دارد كه الله متعال پس از شش روز كار آفرينش مانده شد و روز هفتم به استراحت پرداخت، اما قرآن در رد ادعاء غلط و نادرست بايبل مى فرمايد كه الله متعال پس از آفرينش آسمانها و زمين به اداره امور عالم پرداخت، بر عرش سلطنت تمامى كائنات استوى كرد، وى هم خالق است و هم مالك و حاكم، چنانچه پيدايش مخلوقات خاصه اوست همانگونه حاكميت و حكمروايى و اداره و تدبير امور عالم كار اوست، شب و روز به امر او مى آيند و مى روند، خورشيد، ماه و ستارگان را او اداره مى كند، خداوند متعال هم خالق است و هم پروردگار و نگهدار عالم.
مشاهده مى كنيد كه قرآن اين عالم را چنان معرفى مى كند كه ملك خداست و وى سبحانه و تعالى خالق، مالك و حاكم آن، هر كارى به اراده و إذن او انجام مى شود، اگر خورشيد طلوع مى كند و غروب، اگر ابرها در آسمان از سمتى به سمتى مى جنبند، برف و باران از آن مى بارد، اگر بته و درخت از زمين مى رويد و دانه و ميوه تحويل مى دهد، اگر جانداران آفريده مى شوند، نمو مى يابند به آخرين قله ارتقاء شان مى رسند و به مرگ محكوم مى شوند. . . هر كارى به اراده پروردگار عالم و إذن و توفيق وى انجام مى يابد، اين بيان ادعاء بايبل را از بنياد رد مى كند كه الله متعال سلسله پيدايش را پس از شش روز نخستين متوقف كرد، خسته شد و استراحت كرد!!! مى بينيد كه تعريف بايبل از خدا و ذات و صفات او تا چه پيمانه اى ناقص و خلاف واقع است و بيان قرآن تا كدام حدى جامع و مطابق حقيقت، آيا انسانى خردمند خدايى را خواهد پذيرفت كه درمانده مى شود و از اداره امور ملك خود غافل؟!!