
پس از 2014 م در افغانستان
متن صحبت نویسنده در کانفرانس « صلح و
دیموکراسی »
لندن ـ 12 نوامبر 2012
الف . امنیت
بعد داخلی :
پس از خروج قوای خارجی اورگان های
امنیتی توان تآمین امنیت را ندارند . زیرا
:
ــ فاقد انگیزه عمومی ، ملی و عقیدوی
مقابله با مخالفین اند و با روحیه ستیزه جویی قومی تشکل فکری یافته اند .
ــ به دلیل ترکیب 90 فیصد از اقلیت
های قومی بی بهره از پوتانسیل انسانی برای
مقابله با مخالفین اند.
ــ فاقد دسپلین وآگهی مسلکی اند
و تجهیزات لازم برای جنگیدن ندارند .
ائتلاف نظامی بین المللی ( ا ، ن ، ب
) برای توجیه آغاز و ادامه جنگ در افغانستان باید از طریق تبلیغات وسیع دشمن تراشی
میکرد . این دشمن « طالب » نام گرفت . غول تبلیغاتی ممالک غربی از طالب « هیولا » ساخت که میباید از طریق جنگ نابود شود . وحشت
ازین هیولا اقشار وسیع تعلیم یافته و روشنفکر فرصت طلب را در جبهه جنگ و اشغال
علیه مخالفین مسلح قرار داد . بنام دیموکراسی ، حقوق بشر و مبارزه ضد تروریزم
جنایت های وحشتناکی صورت گرفت .
طی ده سال ترس از آنچه غربیان « طالب
» نامیده اند ، انگیزه اتحاد مرکبات اردو
و جنگ با مخالفین مسلح میشد. این ترس در عین حال زمینه همکاری اردو را با ( ا ، ن
، ب ) مساعد میساخت.
رخنه مخالفین مسلح در اردو و
سازماندهی حملات داخلی نشان میدهد که اکنون
توطئه هیولا سازی طالب افشآ شده و ترس از طالب جای خود را به ترس از قوای(
ا ، ن ، ب ) خالی کرده است . اردو به مرکز
تقابل منافع و عصبیت های قومی ، عقیدوی و سیاسی بدل شده و با ترکیب غیر متجانس در تشخیص دوست از دشمن در وضع سردرگمی و بلاتکلیفی بسر میبرد .
این حالت سردرگمی به سهولت زمینه نفوذ مداخلات کشور های همسایه و منطقه را پس
از خروج ( ا ، ن ، ب ) از افغانستان در
قوای مسلح فراهم میسازد : اردو به مرکز کشمکش و احتمالآ سازماندهی کودتا های
متواتر مولود دخالت کشور های همسایه تبدیل خواهد شد .
انتقال مسئولیت های امنیتی از ( ا ،
ن ، ب ) به قوای مسلح افغانی که قوت های اشغالگر آنرا
زیر عنوان « افغانی ساختن جنگ » تجلیل
کرده اند ، آتش جنگ قومی را بکمک مداخله گران خارجی مشتعل خواهد ساخت . در یک طرف
این جنگ اردوی قومی و تنظیمی و طرف دیگر آن مخالفین مسلح که اکثرآ از پشتون ها
ترکیب شده است ، قرار خواهد داشت . در عقب هر دو جناح ممالک همسایه و منطقه موضع
خواهند گرفت .
بنآ افغانی ساختن جنگ ( پروگرام
نهایت ماجراجویانه ) به مفهوم « لبنانی
ساختن » جنگ افغانستان است ، که بگمان اغلب برخی کشور های عضو ( ا ، ن ، ب ) آنرا
انگیزه ضرورت مداخله و دوام حضور خود در منطقه قیاس میکنند .
بُعد خارجی :
با استفاده از
خلآ امنیتی ناشی از خروج بدون پروګرام
( ا ، ن ، ب ) ، کشور های همسایه و منطقه بار دیگر گروه های
قومی و مذهبی را تمویل و تجهیز خواهند نمود : ایران در حمایت از هزاره ها و تاجک
ها ، پاکستان در پشتی بانی از پشتون ها و
روسیه در جانبداری ائتلاف شمال قرار خواهد گرفت . دهه جنگ های داخلی با شدت بیشتر
تکرار خواهد شد .
به تدریج اسلام سیاسی به کمک پاکستان
خلآ امنیتی در افغانستان را اکمال خواهد کرد . به مساعدت پاکستان زمینه مساعدی
برای نفوذ سیاسی و اقتصادی چین فراهم خواهد آمد . تعادل قوآ در منطقه بر ضد غرب که
خاطره اشغال ، جنگ و خشونت آن در حافظه
عوام زنده خواهد بود ، تغییر خواهد کرد . با شمول افغانستان در جمع کشور های
شانگای نفوذ غرب در افغانستان عملآ پایان خواهد یافت . مگر آنکه کشور های غربی با
کمک های بیدریغ اقتصادی و حفظ پایگاهای نظامی ( موضوع نهایت جنجال برانگیز ) افغانستان را قهرآ در حلقه نفوذ خود نگاه دارد
.
ب . اقتصاد و ژیوپولتیک
بُعـد داخلی :
افغانستان دارای اقتصاد مصرفی است . بودجه
عادی و انکشافی در حد 80 فیصد از مدرک کمک های خارجی و قروض بانک های بین المللی
تمویل میشود.
کمبود ظرفیت هضم کمک های خارجی ، رشد
اقتصادی را بطی خواهد ساخت .
پس از خروج قوای خارجی پابندی به
تعهد پرداخت 16 ملیارد دالر کمک در کانفرانس اخیر توکیو برای تآمین ثبات نسبی
اقتصادی ارزش حیاتی دارد .
افغانستان باید دارای اداره با ظرفیت
، سالم و مورد اعتماد جامعه بین المللی باشد تا کمک های وعده شده خارجی را جلب
کرده بتواند .
بُعد خارجی :
جلب متوازن سرمایه های کشور های غربی و ممالک منطقه باید مبنای سیاست اقتصادی
آینده افغانستان باشد .
فعلآ چین در سکتور های مهم اقتصاد
افغانستان سرمایه گذاری هنگفت کرده است .این امر احتمالآ موازنه ژیوپولتیک را از
مجرای نفوذ چین در افغانستان ، در منطقه تغییر خواهد داد : پلان تمدید لوله گاز
ترکمنستان ، افغانستان ، تاجکستان و سیکیانگ ( چین ) ، عملآ پروگرام پایپ لاین
ترکمنستان ، افغانستان ، پاکستان و هند را که بکمک کمپنی های غربی رویدست است ، در
حاشیه خواهد راند . به ایران فرصت خوب بیرون شدن از انزوای اقتصادی را از طریق
لوله کشی گاز از قلمرو ایران به سوی پاکستان و هند مساعد خواهد ساخت . به این
ترتیب چین به تدریج کنترول خود را به منابع و خطوط مواصلاتی انرژی در منطقه قایم
خواهد ساخت .
تعادل ژیوپولتیک و ستراتژیک در منطقه
از طریق تآمین امنیت در افغانستان شکل میگیرد .
افغانستان برای حفظ دست آورد های ده
سال اخیر در عرصه دیموکراسی ، حقوق بشر و حقوق زن و جلب سرمایه های خارجی برای
تآمین رشد اقتصادی به امنیت و ثبات سیاسی ضرورت دارد .
تآمین امنیت مستلزم عبور افغانستان
از حالت جنگ به حالت صلح از طریق استقرار یک حکومت انتقالی است .
حکومت انتقالی به موافقت مقاومت مسلح
از سه تا چار سال از تکنوکرات های بیطرف
تشکیل میشود و وظایف آتی را به عهده خواهد داشت :
ــ
تشکیل یک اداره عاری از فساد
ــ
تقویت ظرفیت مسلکی و محاربوی قوای مسلح بکمک کشور های دوست
ــ
انحلال قوت های موازی ( کمپنی های خصوصی امنیتی ، ملیشیای قومی ، پولیس
محلی ... )
ــ
تنظیم پلان خروج قوای خارجی
ــ
تدارک زمینه محاکمه جنایت کاران داخلی و خارجی جنگ
ــ
تسوید یک قانون اساسی جدید که دران موازین حقوق بشر ، حقوق زن و دیموکراسی
حفظ شده باشد و دعوت لویه جرگه برای تصویب
آن
ــ
سازماندهی انتخابات
حکومت جدید به مثابه پارتنر متساوی
الحقوق ، کشور های مهاجم را به احترام قوانین بین المللی دعوت خواهد کرد و شریک قابل اعتماد حل معضلات منطقوی و مبارزه ضد تروریزم خواهد بود
.
« پایان »
فرانسه . 12 نوامبر 2012
دوکتور عثمان تره کی