از دیدن گل بی گل رویت چه برم حظ
سنبل نرسد گر که به مویت چه برم حظ
ماهی که نشانی ز رخت ذره ندارد
پرتو بکند بی مه رویت چه برم حظ
گفتم که بیایم به سرکوی تو اما
گر غیر بود بر سر کویت چه برم حظ
مشک ختن و عنبر و یا بوی قرنفل
این ها که ندارد ذره بویت چه برم حظ
بخشی چو اگر دست نیابد به وصالت
خود گو که من از حُسن نکویت چه برم حظ
وروستي