غزل

غیر را بنما ز کویت برطرف
خار را از پیش رویت برطرف

چون نباشد همچو بویت بوی گل
گل نما از لای مویت برطرف

تا شوم قربان خویت بی درنگ
هر بدی را کن ز خویت برطرف

یا گذار تا شمع سوزد پیش رویت
یا نما از پیش رویت برطرف

خاک گشته بخشی اندر کوی تو
کی توان او را ز کویت برطرف