بايد اقتصاد کشور را تقويه کرده فقر و تنگدشتى را دور کنيم و در نظام سياسى کشور تغيرات مثبت بوجود آورده افراد شايسته و واجد شرايط را در راس قدرت بياوريم. به خاطر رسيدن به اين هدف علاقه کار و فعاليت و رقابت مثبت و سالم را رشد دهيم، نگذاريم که تقلب کاران با استفاده از ارتباطات خارجى و سرمايه هاى دست داشته، مسير اصلى زندگى سياسى و اجتماعى کشور را بيشتر به بيراهه کشانده راه فساد، بيکارى و ولگردى را باز نگهدارند.
در کشور ما رخصتى هاى بيحد و راه پيمايى ها و احتجاج هاى ممتد، اقتصاد و زمينه کار را به رکود مواجه ساخته رقابت هاى ناسالم احزاب و سوگوارى هاى که بيشتر جنبه سياسى دارد، درز و شگاف عميق در ميان افراد اجتماع ايجاد کرده است. اگر وضعيت به اين حالت دوام پيدا کند مشکلات بيشتر افزايش يافته بلاهاى کمر شکن ديگرى قامت نيمه رساى اين ملت را زمينگير خواهد ساخت. ما بايد تلاش کنيم تا کشور مان را از احتياج ديگران نجات دهيم اگر نمى توانيم که به حيث يک قدرت بزرگ تبارز کنيم حد اقل بايد به پا ايستاده با حفظ افتخارات جهاد و آزادى در اقتصاد و سياست، خود کفا و آزاد باشيم.
من مى خواهم درينجا به عنوان نمونه و مثال به قضاياى تاريخى کشور چين اشاراتى مختصر نمايم که چين کمونيست چگونه سوپر پاور شد.
در چين ده ها سال جنگ ميان کمونيست ها و وطن پرست ها جريان داشت در سال ١٩٤٩ انقلاب اشتراکى به زعامت ماوزى تنگ رونما شد. ماوزى تنگ بعد از سالهاى جنگ به عنوان بانى چين جديد محسوب شد.
درين وقت اکثر مردم چين با افيون و مواد مخدر مبتلا بودند. آنها توانستند که ازين بلاى کمرشکن خود را نجات دهند و تا مدت چهل سال يک روز هم رخصتى نکردند و تحت سرپرستى قايد خود کار کردند، ماوزى تنگ رهبر چينى ها در يک تقرير به مردم خود گفت: روزى که من مُردم در آن روز اگر اظهار سوگوارى مى کنيد آن رو زرا رخصتى نکنيد بلکه عوض رخصتى در همان روز نسبت به روزهاى ديگر زياد کار کنيد تا روح من شاد گردد- از همين جهت است که مردم چين در روز وفات ماوزى ننگ زياد کار مى کنند.
در رسم چينائى ها طريقه احتجاج چنين است که در روز احتجاج ٢٤ ساعت کار مى کنند در آن کشور پارتى هاى زيادى وجود ندارد، ىسيستم يک پارتى One party System حکومت دارد، هيچ اپوزيسيون Opposition وجود ندارد، نظام سياسى به دست Communist party of china پارتى کمونيست چينى است.
همين پارتى کمونيستى در شهر بيجينگ يک انستيتوت را فعال ساخته که اراکين پارتى خود را تعليم و تربيت مى دهد درين انستيتوت اشخاصى که در آينده رئيس جمهور- وزير- مشاور و يا ليدر پارتى ميشوند، تربيت مى يابند که بعد از تکميل تربيت سرتفيکيت Certificate هم براى شان داده ميشود و کسانى که ازين انستيتوت سرتفيکت نداشته باشند به وظايف مهم که قبلاً ذکر شد گماشته نميشوند.
بانى چين جديد گرچه به زبان انگليسى مهارت داشت اما به زبان انگليسى صحبت نميکرد تا حدى که اگر کسى به زبان انگليسى فکاهى هم مى گفت نمى خنديد تا آنکه به زبان چينى ترجمه مى شد باز مى خنديد و مى گفت که براى شناخت قوم چين زبان دومى ضرورت ندارد.
هم چنان اگر اراکين دولتى و يا غير دولتى به جاى سفر ميکردند نمونه هاى از مصنوعات و توليدات جالب و غير جالب کشور را با خود مى بردند و به مردم نشان مى دادند و معلومات پيرامون آن اظهار مى کردند.
عوامل متذکره فوق در کنار عوامل ديګري سبب رشد اقتصادي و راه يابي کشور چين بسوي ترقي و تعالي شد.
ما بايد تاريخ کشور ها و عوامل تمدن مادي و معنوي آنها را دقيقاً مطالعه و با مزاج و سرشت اصلي ملت خود و خواستهاي مشروع آنها آشنايي کامل پيدا کنيم، از تک نظرى، خود خواهى و رقابت هاى نا سالم که سبب پسمانى و رکود اقتصاد و سياست گرديده روابط اجتماعى را خدشه دار مى سازد و راه نفوذ بيگانگان را باز مينمايد، خود دارى کرده با انتخاب شيوه معقول، سياست معتدل و اسلامى و روابط حسنه راه را براى ترقى و پيشرفت و رشد اقتصاد و استعداد ها باز کنيم تا بتوانيم با داشتن برنامه هاى طويل المدت و قصيرالمدت با همه مشکلات مبارزه کرده قامت خود را رسا سازيم.
يک لحظه اى کوتاه با فکر و تأمل دور انديشانه به وضعيت کشور و ابعاد مختلف زندگى و رسوم حاکم برين خطه را نظر اندازى کنيم، ببينيم که رخصتى هاى کشور ما و ميزان کار و فعاليت هاى اقتصادى، سياسى، فکرى و فرهنگى مردم ما چقدر است؟ آيا متوليان امور در فکر و انديشه کشور و مردم اند و يا بر خود و دوستان خود مى انديشند؟ و براى زر اندوزى و تصاحب سرمايه بيشتر حواريون خود فکر مى کنند.
رهبران سياسى ما در توجيه مردم بدون آنکه حقايق را در نظر ګيرند حرف مي زنند و عمل مي کنند هر چيز را در آيينه خود مي نګرند. به تک نظري عادت کرده به متملقين موقع مي دهند، شايستګي، لياقت و صلاحيت کاري و استعداد و ظرفيت ها را در نظر نمي ګيرند به تعهد ديني افراد کمتر توجه کرده معيارهاى که بتواند رکود و انجماد را از بين برده راه را براى تمدن مادى و معنوى باز کند اصلاً توجه نميگردد. همين علت است که استعداد هاى کارى از کار باز مانده مسير اصلى عوض شده انحراف و کجروى ها و فساد و تقلب سرنوشت اين ملت را به دست گرفته است.
بايد متوليان امور، رهبران احزاب، علماء و دانشمندان و متنفذين اقوام و جوانان نيک سيرت و خير خواه براى از بين بُردن همه تراژيدى هاى که جز ارمغان بد و ناگوار هيچ دست آوردى ديگرى ندارند بينديشند و با داشتن برنامه هاى عملى بسوى ترقى و تعالى گام بردارند.
وروستي