
تیورسن که می خواهد فصل ناتمام امان الله خان را تکمیل نماید (قسمت اول)
امان الله خان برای اکثریت نخبه های افغانستان به الگوی مدرنیته، روشنگری و وطن دوستی مبدل شده است. امان الله خان بنیادگذار مدرنیته و روشنگری و محصل استرداد استقلال افغانستان بود که در زمان خود با جهل، نادانی، بی سوادي و عناصر خارجی مبارزه کرد و یک دوره فوق العاده مؤفق را در تاریخ افغانستان از خود بجا گذاشت. او هرچند در امر عملی کردن رویاهای خود بصورت کامل موفق نشد اما بنیاد مدرنیته و روشنفکری و آزادی طلبی را در افغانستان نهادینه کرد. اینکه فصل امان الله خان ناتمام ماند بزرگترین شکست تکامل جامعه افغانستان بود. لیکن همواره وقتی حرف از اصلاحات، مدرنیزم، ترقی و آزادی طلبی به میان می آید،زمامداران افغانستان از امان الله خان یاد می کنند. امروز بعد از سالهای زیاد تیورسن افغانستان که در غرب از شهرت کافی برخودار است و همچنان لقب دومین متفکر جهان را کسب کرده است؛ می خواهد فصل ناتمام امان الله خان را تکمیل نماید اما چالشها فراروی آن بیشتر از امان الله خان است.
تیورسن افغانستان پیر است اما انرژی بیشتر از جوانان دارد. اوبرای تطبیق برنامه های خود استوار حرکت می کند و به هیچ موانع و تهدیدی تن نمی دهد. ۱۶ ساعت کار می کند، کم نان می خورد و بیشتر به تعمق و تفکر وقت می دهد. او عاشق مطالعه است و پلانهای خود را بعد از مطالعه به تنهایی خود طرح می کند و با تیم قابل اعتماد خود شریک میسازد و برای آن استراتیژی های تطبیقی می طلبد. او تیز هوش، حاضر جواب و دارای مهارتهای کثیر است. آنقدر مطالعه نموده است که در هر بخش اطلاعات دارد و مخاطبین خود را در مجالس با ارایه معلومات دقیق تخصصی متعجب می سازد. مثلاْ با داکتر از طبابت ، با انجینر از انجینری، با اقتصاد دان از اقتصاد، با سیاستمداران از سیاست، با تیولوجست از تیولوژي و با روانشناس از روانشناسی سخن می گوید.
تیورسن افغانستان خوش دارد تنها باشد و وقت خود را برای تحقق اهداف خود سپری کند. اکثراً مردم از او شکایت می کنند که برای شان وقت کافی نمی دهد. او وقت خود را براساس محاسبه دقیقه ها مدیریت می کند و کوشش می کند جلسات را مختصر بگیرد. مدیر ذره بینی است و خوش دارد هر گزارش را مطالعه کند. حافظه فوق العاده و خارق العاده دارد. در طرز رهبری و مدیریت قاطع، دقیق، متعهد، مخلص، مستبد و تمرکز گرا است. او خوش دارد حتی اگر مورچه هم در زیر قلمرو مدیریتی آن بگردد باید از آن مطلع باشد و آن را زیر مدیریت خود داشته باشد. سر هیچ کس اعتماد ندارد و از تملق گرایان هموارهشکایت می کند. سخنران ماهر است اما نمی تواند احساسات خود را بصورت درست مدیریت کند و بعضاً مرتکب اشتباهات می گردد که دلیلی برای انتقاد مخالفین پیدا می شود. او نه هوس شهوت دارد و نه هم حرص جمع آوری دولت. یگانه آرزویش آزادی و آبادی کشورش است و برای همین کار زندگی راحت غربی خود را رها کرده و در افغانستان با جهل،نادانی و هزار تهدید مبارزه می کند. نه حزب دارد و نه هم کدام گروه یا قوم خاص. اولین کارش از بین بردن تخلصش بود و شعارش همواره تساوی حقوق و عدالت برای همه مردم افغانستان است. او به الگوی اخلاق، شکیبایی، میهن دوستی و تخصص مبدل شده است.
تیورسن افغانستان شطرنج باز ماهر سیاسی است. بدین دلیل است کهگاهی او را ماکیاولی افغانستان می نامند و گاهی هم جیمی کارتر افغانستان. گاهی او را گاندی افغانستان می خوانند اما گاهی او را در نقش هتلر افغانستان تعریف می کنند. مخالفنیش یکی بعد از دیگر از صحنه بیرون شده و آن را فاشست، تمامیت خواه و رهبر روانی خوانده میدان را رها می کنند. این کی است که در میدان سیاسی کشور این غوغا را برپا کرده است و همه معادلات سیاسی داخلی و بیرونی کشور را دگرگون کرده است؟
او یک تیورسن و سیاستگر پراگماتیک و رومانتیک مسن است که تمام زندگی خود را در مطالعه کتاب و انجام پالیسی سازی و مدیریت سپری کرده است. او داکتر غنی نویسنده کتاب "ترمیم کشورهای ناکام"است که دارد تیوریهای خود را جامه عمل می پوشاند. اگر او کامیاب شود بدون شک که افغانستان از بحران تاریخی بیرون خواهد شد اما اگر ناکام شود، ما زود یا دیر نیاز به یک غنی دیگر برای نجات افغانستان خواهیم داشت.
هرچند او را در سیاست داخلی کمتر مؤفق می دانند اما در سیاست خارجی چنان غوغا برپا کرده است که نظیرش در تاریخ سیاست معاصر افغانستان وجود ندارد. از کارشناسان پاکستانی گرفته تا ایرانی، روسي، ترکي، هندي، عربی، چینی و آمریکایی او همه را از علم و درآیت خود حیرت زده کرده است.
گاهی صدراعظم کانادا به تعریف او می پردازد، گاهی فرید ذکریا ژورنالیست مؤفق جهانی و گاهی هم صدراعظم مدبر هندوستان. پرویز مشرف، عمران خان ، نواز شریف و سایر سیاستگران پاکستان را متاثر ساخته است. یکبار پرویز مشرف در باره تیورسن افغانستان چنین گفت:" اکنون اشرف غنی به قدرت رسیده و تلاش می کند تا تعادل را در افغانستان باز گرداند. ما نیز باید کاملاْ با او همکاری کنیم. او اضافه می کند که اشرف غنی آخرین امید برای تامین صلح در منطقه است". وزیر امور خارجه اسبق پاکستان خانم ربانی کهر درباره داکتر غنی چنین گفته بود:" پاکستان اهمیت اشرف غنی را ندانست. اسلام آباد فرصت طلایی را که اشرف غنی برایش داده بود، را از دست داد".پاکستانی ها او را متفکر سیاسی بین الملل می دانند و بیشتر از داود خان، حفیظ الله امین و داکتر نجیب از ایشان هراس دارند. خواب رییس جمهور ایران روحانی را نگران کرده است و احساسات خود را نمی تواند پنهان نماید و در یک سخنرانی خود در باره احداث بندهای افغانستان چنین گفت:" ما دربرابر احداث بندهای متعدد در افغانستان نمی توانیم بی تفاوت باشیم".
او خوش دارد با مجهولات معادلات سیاسی بازی کند. او ماهر منطق سیاست است و به راحتی توانسته است نفوذ علمی خود را به کشورهای خارجی قطعی بسازد. با علم و درایت او اکثر رهبران جهان احترام می کنند.