
نگارش آثار تاریخی، پژوهشی، ادبی، فرهنگی، تعلیق و تحشیه بر متن های کهن زبان های دری و پشتو، ترجمه ي رساله ها و کتاب ها از زبان های اردو، انگلیسی و عربی، آگاهی و آشنائی با نبشته های کهن، شخصیتی را در این سرزمین معرفی می کند که با نام عبدالحی «حبیبی»، حبیب و دوستدار با اراده، آزاده و اخلاص مند تاریخ و فرهنگ شمرده می شود.
زنده یاد استاد عبدالحی «حبیبی» از شهر ناموران و حماسه سازان بزرگ کشور، قندهار زیباست.
سال 1910 میلادی (سال تولد استاد) برای ما سالی ست فرخنده. از این تاریخ به بعد، شاهد حضور وجودی استیم که با پاگذاشتن به دوران نوجوانی، با محبت و عشق تمام، قلم به دست، سراغ افتخارات و عظمات گذشته می شود و با عمری اخلاص، تلاش می کند رشته های پوسیده، گسسته و ازمیان رفته را ترمیم، پیوند و از نو ایجاد کنیم.
ودیعه ي خدایی باعث شده بود حبیبی پس از ختم صنف پنجم در همان مکتب در ولایت کندهار به حیث آموزگار به تدریس بپردازد. او با قدم گذاشتن به سن پانزده، ره پژوهش، ادب و فرهنگ در پیش می گیرد و با نبشتن نخستین کارهایش در نشریه ي «طلوع افغان»، در مسیری قرار گرفته است که در یک آزمون بزرگ و موفق، نتیجه ي آن، گنجینه اي از آثار مختلف ادبی، تاریخی و فرهنگی افغانستان به شمار مي شود. او راز های بسیاري از اسرار سر به مُهر گذشته ها را گشوده است.
با هجرت به شهر تاریخی کابل، نمای دیگری در مقابل استاد گشوده می شود. او با توانی که داشت، مسوولیت های مختلفی را بر دوش می گیرد که با کفایت تمام از عهده برآمده است.
آن چه بر اهمیت کار های استاد حبیبی می افزاید، شیوه های پژوهش و نگارشی هستند که بر اساس آن ها، کار های وی از معیار، غنامندی و دربرگیری شگفتی برخوردار می باشند. این ویژه گی زحمات او باعث شدند شهرت و اهمیت آفریده ها و پژوهش های او، بیرون از مرز های سرمین ما و منطقه، به سطح دنیا مطرح شوند.
بیشترینه ي تمرکز، سمت و سوی فعالیت های فرهنگی استاد حبیبی، در کنار آفرینش آثار تاریخی و ترجمه، پژوهش و کنکاش در ادب و فرهنگ دری و پشتو است.
استاد حبیبی با حوصله ي تمام، متن ها و آفریده های گذشته گان را بررسی می کرد. در بخش زبان دری، زحمات وی منجر به معرفی، تحشیه و تعلیق بر آثار گرانبار زبان دری شد و این سعی بر غنا و رونق ادب دری افزوده است.
زنده یاد استاد حبیبی، با رویکرد نو، فصول جدیدی در ادبیات پربار پشتو نيز می گشاید که حاصل آن ها، وضاحت و روشنایی بیشتر بر ابعاد مختلف این فرهنگ اصیل و بومی افغانستان می شود.
زنده گی ابر مرد تاریخ و فرهنگ کشور، محدود به فعالیت های فرهنگی و ادبی نبودند. با حساسیت ها و درک اوضاع، استاد در بُرهه های مختلف، مجبوریت هایی را متحمل می شود که تحت اثر آن ها، هجرت و وکالت را تجربه کرده است.
با حاکمیت رژیم کمونیستی، استاد در انزوا قرار می گیرد، اما کوشش های وی برای تبارز داشته های فرهنگی و میراث های گران قدر گذشته، هرگز کاستی نمی پذیرند.
سال های اخیر زنده گانی استاد، همچنانی که با فعالیت های فکری وی همراه اند، رنجوری ناشی از کهولت سن و بیماری قلبی را به همراه دارند. بالاخره این چراغ پُر فروغ و توانا در سال 1363 خورشیدی برای همیشه خاموش می شود.
آن چه بر ناراحتی ها می افزاید، سرنوشت آن فرهنگیان و قلم به دستان سرزمین ماست که با عمری اندیشه و عمل، دیده از جهان می بندند، اما ارزش و اهمیت آنان، فقط پس از مرگ، تداعی می شوند.
استاد مرحوم، زمانی در بستر مرگ می افتد که به جز از همسر و دور از نزدیکان قرار داشت. حکومت وقت، مانع درمان وی در کشور های دیگر می شود.
او همانند همتایانش، بر تدوام داستان غم انگیز حرمان و درد نیز افزوده است. «مردي كه به اندازه ي قد اش كتاب نوشت»، برحق كه اسطوره ي پژوهش، نگارش علمي، زبان، ادبيات و فرهنگ افغانستان است.
كساني كه از انبوه زحمات استاد حبيبي، حظ برده و استفاده كرده اند، مي دانند كه او با رعايت تمام ابعاد كار فرهنگي، ميراثي از خود برجا گذارده است كه هرگز کهنه نمی شود.
با سهولت هایی که امروزه در اختیار داریم، زمینه های وسیعی برای کار فرهنگی وجود دارند. با نگرش به انبوه کار منتشر شده ی استاد مرحوم، نمی توان از تعجب خودداری کرد که او در کمتر از یک قرن گذشته، با امکاناتی کار می کرده است که فقط تصور همراهی با حروف چین های مطابع که باید هر برگ از هزاران برگ نوشته های او را جابه جا می کردند، عظمت و بزرگی مردی را نشان می دهد که به راستی یک موهبت الهی بود.
تبصره:
هدف اين نوشتار كوتاه، یادبود از مردی ست تا به یاد او، بر كاهلي و درمانده گي هاي فرهنگي خویش، انديشه كنيم.
زنده یاد استاد کاظم آهنگ، کتاب جالبی دارد به نام «حماسه هایی از قهرمانان سیاست و فرهنگ». در این کتاب به شرح زنده گانی بزرگانی پرداخته است که در صد سال اخیر، مشهور بودند. فصلی با نام «مردی که به اندازه ی قد اش کتاب نوشت»، به زنده گانی علامه حبیبی اختصاص یافته است.
در سال 1383، پس از کسب عضویت شورای مرکزی اتحادیه ی ملی ژورنالیستان افغانستان، با بزرگان زیادی آشنا شدم. در آن زمان، زنده یاد سرمحقق محمود حبیبی (برادرزاده ی علامه حبیبی)، ریاست افتخاری اتحادیه را برعهده داشتند. من با استاد محمود حبیبی از طریق شوهر خاله ام، مرحوم ولی الله خوگیانی (فرزند سناتور محمد امین خوگیانی) قرابتی دارم. بر اساس این خویشی و صمیمیت، همیشه با خانم شفیقه حبیبی (همسر محمود حبیبی و از گوینده گان با پیشینه ی رادیو افغانستان) همکاری می کردم. ایشان مسوولیت بخش زنان اتحادیه را داشتند. خانم حبیبی برایم قصه کرده است که به خانه ی علامه حبیبی رفتیم و از او خواستیم دریشی بپوشد و در کنار تمام کتاب ها، جزوه ها، رساله ها و نوشته هایی بایستد که تا آن زمان آفریده بود. استاد چنین می کند و در کنار انبوهی از کار های فرهنگی اش که روی هم چیده شده بودند، عکس می گیرد. این تصویر استاد مرحوم، بسیار مشهور است.
یادآوری:
از طریق لینک زیر، به وب سایت «علامه حبیبی» بروید. در این وب سایت، مجموعه ی قابل ملاحظه از کتب، نوشته، عکس ها و کلپ صوتی استاد مرحوم، رایگان در دسترس گذاشته شده اند.
http://www.alamahabibi.com/