ارزش واکنش به موقع

تا کنون از نشر اخبار متفاوت احصائیه ها و نظرپرسی ها، بسیار شنیده ایم. بسیاری از چنین اخبار، بدون این که در گستره ی وسیع جغرافیایی و مردمی، همه شمول باشند، به نام اخبار احصائیه و پرسش، اما در حد بسیار کوچک، مکان ها و افراد را معرفی می کنند. بار ها از این واقعیت که نحوه ی فکر ما در بازتاب مسایل، وجود ندارد، به احساس ناراحت     کننده ای در برابر پخش احصائیه ها و نظرپرسی ها می رسم.
به استثنای دو سال زنده گی در پشاور- پاکستان، اکثر عمرم را در وطن و در شهر کابل، سپری کرده ام. یادم می آید بار ها رونما شده است که ارقام، آمار و همه پرسی های زیادی از آدرس کُل کابلیان خبری می شوند، اما در کُل آن ها، به یاد ندارم کسی از من چیزی پرسیده باشد تا در کلیات حاصله، پخش شده باشند. همواره از کلیت ما، خبر      می سازند و ما خبر نمی شویم.
مشکل احصائیه هایی که به نام کُل، اما در حد جزء، پخش می شوند، در این است که برداشت عام از این سنجش ها را نادرست می کنند. بار ها اتفاق افتیده است که بر اثر احصائیه ی فلان موسسه، مشکلات به این حد رسیده اند. بر اساس این احصائیه که در 10 شهر و بیست منطقه از 10000 هزار افغان صورت گرفت، واقعیت 34 ولایت و بیش از سی میلیون، به راحتی تحریف می شود.
من نمی دانم معیار های اساسی در چنین احصائیه هایی چه ها هستند؟ چنانی که معیار های اشتراک در انتخابات مشخص اند، احصائیه ها نیز شرایطی دارند؛ اما احصائیه هایی که با درصد پایین و مقیاس کوچک ساحه وی خبری می شوند، نبایست در حدی اخبار شوند که در واقع حتی حاشیه هایی از واقعیت های کلان اجتماعی و بشری نیستند.
احصائیه، همه پرسی یا اشکال دیگر به هدف محاسبه ی ارقام، اعداد و شناخت جمعی، از مولفه هایی ست که گاه با صعود سیاسی، در غلط فهمی ها و برداشت های نادرست، می توانند واضع ناهنجاری ها و معضلات شوند.
در حاکمیت کرزی، زمانی که درگیری او بر اثر گرایش های سلیقه یی، نارضایتی خارجیان را باعث می شد، بلافاصله موسساتی که کمیت آن ها به نام ان. جی.او، هنوز سوال برانگیز مانده است، با نشر احصائیه هایی که فقط ظرف چند ساعت خبری می شدند، کرزی را متوجه می کردند با شمارش معضلات و مشکلات، یادش نرود سیستم وابسته به خارجی، با کاهش کمک ها، به راحتی دهن مخالفان را می بندد. شگفتی چنین احصائیه ها در این بود که خیلی زود، جغرافیا و زنده گی تمام مردم را درمی نوردیدند، اما با ارقام چند ولایت، چند منطقه و چند هزار نفر، واقعیت کلی وانمود می شدند.
معیار های احصائیه ها هرچه باشند، در عدم توجه به گستره و کمیت، هرگز اهمیت علمی و شایان توجه نخواهند یافت.
همه روزه بر اثر ناهنجاری ها و معضلاتی که شماری تحمیلی و بیرونی اند، از رسالتی دور می مانیم که در حسرت یک نوشته ی غیر سیاسی، شاید بسیاری از افغانان قلم به دست را مایوس می کند.
تقابل با تبلیغات و عداوت بیگانه، پاسخگویی به ناخلفان داخلی، روشنگری در مسایل تاریخی، تبیین زوایای فرهنگ های تعریف نشده و دفاع از ارزش های ملی، سرمایه های زیادی می خواهند که خدا شاهد است، با گذشت هر روز، امید ما برای رفع حباب سیاسی را به ناامیدی می کشانند.
چند روز قبل، هنوز از مسرت مشی به جای بی.بی.سی به خود نیامده بودیم که همه پرسی غیر موجه ی صدای امریکا، به ذوق همه زد.
نیاز ها به پاسخ های به موقع و به جا، شاید گونه ی دیگری از تحمیلاتی باشند که با نفس رویداد ها واقع می شوند. پس از نوشتن مقاله ی «دری، نام جهان شمول برای افغانان»، ناگزیر شدم با نوشته مقاله ی «بیگانه، تعیین تکلیف می کند!»، به سراغ دست اندکاران رسانه ی صدای امریکا بروم که آیا متوجه باریکی و نزاکت های آن چه راه انداخته اید، شده اید؟
مقاله ی «بیگانه، تعیین تکلیف می کند!» را به آدرس سایت پشتوی صدای امریکا فرستادم. پس از چند روز اضطراب که آیا متوجه شده اند یانه؟ باوجود تشخص فرهنگی و   اجتماعی ای که دارم، بازهم توقع ندارم از دریچه ی ارتباطات عمومی سایت صدای امریکا، به من پاسخ بگویند؛ اما امروز خوشبختانه با نشر خبر ماحصل همه پرسی صدای امریکا، قیدی به نظر آمد که بدون شک، نه فقط نتیجه ی واکنش به موقع زحمت من بود، بل اثر اعتراض و واکنش افغانان فعال فرهنگی و عامی در آن، دیده می شود.
باوجود نتیجه ی غیر منطقی و غیر علمی ای که آورده اند (صعود غلط معروف)، اما عطف توجه داده اند که:
«شایان ذکر است که این نظرپرسی، غیر علمی بوده و بازتاب دهندهء دیدگاه صدای امریکا نمی باشد. از آن جا که فقط شمار اندکی از پنج میلیون کاربر انترنت و شبکه های اجتماعی در افغانستان در این نظرپرسی، شرکت کرده بودند، این نظرپرسی همچنان نمی تواند مبین دیدگاه قشر وسیع افغان ها باشد.»
خدا را شکر کردم که در کنار سایر هموطنان، با نوشتن به موقع مقاله ی «بیگانه، تعیین تکلیف می کند!»، مسوولیت ملی و افغانی ام را به جا آورده بودم. اعتراض من در این مقاله این بود که بر اثر آرای اتباع ایران و تاجیکستان و آن چه عملاً دیدیم، حرکات مغرضانه با استعانت از بیگانه، نتیجه ی نظرپرسی را به زیان افغان ها، نشان خواهند داد. خوشبختانه همچنان در این خبر سایت صدای امریکا به وضاحت آورده اند که:
«شرکت کننده گان این نظرپرسی از سرتاسر جهان، به شمول افغانستان، ایران و تاجیکستان در این نظرپرسی، شرکت کرده اند.»
در مقاله ی «بیگانه، تعیین تکلیف می کند!»، به صراحت متذکر شده بودم، منطق این نظرپرسی، باتوجه به این که مخصوص افغانستان است، نباید دچار برداشت فرهنگی   حوزه ی فرامرزی زبان شود.
بدون شک، اصل تاجیکی یا فارسی، خصوصیات زبانی را تعریف می کند که هرچند با اصالت دری، قدامت تاریخی دارد، اما با نام های تاجیکی یا فارسی، در کشور های دیگر نیز رسمیت یافته است.
نگرانی من از ضعف منطق این همه پرسی، وارد ابعاد دیگری نیز می شود. پدیده ی سیاسی- فرهنگی فارسیسم با سایه ای که در منطقه دارد، بیماری مسری ای ست که با مجموعه ی نام ها و جزییات، عملاً در جهت تحریف ارزش های افغانی ما شناخته         می شود. وقتی چنین هیولایی در زمینه های داخلی، از گرایش های ناخلفان، استفاده می کند، معلوم است که اشتراکات غیر افغانی، با کمیتی که ایجاد می کنند، در آن واقعیت های ما که آرای کُل مردم، هرگز در احصائیه های ملی تثبیت و شناخته نشده اند، می توانند ارقام دری را در مثالی پایین بیاورند که غیر مستقیم اعتراف کرده اند بر اثر اشتراک عناصر تاجیکستانی، ایرانی و خارجی، رقم غلط معروف (فارسی یا پارسی)، بلند رفته است.
ارزش واکنش های به موقع را از دست ندهیم! من خاطره ی خوش دیگری نیز از واکنش های به موقع دارم. در 18 سنبله در کنار هموطنان، پس از نشر مقاله ی «انبوه افراد مسلح!»، خبر فرمان رییس جمهور غنی را شنیدم که «پس از این، هیچ کسی از نیرو های پولیس، امنیت ملی و اردو، حق اشتراک در راهپیمایی ها را ندارد!»