در مقاله ی «در جلد دیگر»، کوشیده بودم تبیین شود گروه های افغان ستیز برای فرهنگ سازی های ضد افغانی، از چه شگرد ها و ترفند هایی استفاده می کنند. در این مقاله، می کوشم با ارایه ی سند دیگر، پرده از خباثتی بردارم که ظاهراً به نام دین، می خواهند در برابر نام «افغان»، علم کنند.
فرهنگ افغانی در تنوع هنر ها، پدیده ها و معنویات، به موسیقی می رسد. آهنگ های محلی افغانی از قطغنی تا لوگری، گاه در نوای دمبوره و گاه با دهُل و سرنا، جوانان افغان را به میدان می آورند و در این باب، تجلی قدرت اندیشه در عمل، عاطفه، زبان، حماسه و حتی باور های دینی- مذهبی، رنگ گرفته اند.
آفرینش هنر افغانی در سازگاری با پدیده های نو (مدرن)، از چند دهه به این سو، نام هایی را به جاودانه گی آورده است که در سویی شادروان احمد ظاهر و در جایی فرهاد دریا، در اصالت هایی منشه از فرهنگ افغانی، موسیقی افغانی را در کنار محلی، کلاسیک و انواع کنونی نیز به خانه ها و خلوت های آرامش افغانان بکشاند.
در این شکی نیست که فرهنگ افغانی در سایه ی تهذیب و باور های دینی، کمتر تنزل می کند، اما سیاسی شدن های نوع خاص و بازاری شدن های بیش از حد در 16 سال اخیر، مواردی را وارد فرهنگ ما کرده اند که اگر در دمبوره و ساز قطغنی، اشعار مستهجن، تهذیب را تهدید می کنند، می توان نگران شد که اعتراض برای اصلاح (نه حذف)، موجه است.
آشنایی ما با ستیزه گران ضد افغان، به شناخت انواع حربه ها، ابزار و شیوه هایی رسیده است که آدرس ها و افراد کاملاً معلوم الحال دارند، اما ایفای نقش در همه گونه، هشدار می دهد با تمرکز بر سویی، نباید از جوانبی غافل ماند که مثلاً یک ملای ظاهراً دشمن عصبیت قومی، با دست آویز دینی، اما همان کاری می کند که حالا از خلوت های ستمی- سقوی، کاملاً به ستیژ و تریبون رسیده است.
برنامه ی «ستاره ی افغان» را می شناسیم. این برنامه، ابتکار تقلیدی تلویزیون بسیار تجارتی طلوع است که گرداننده گان آن در اعتقاد کامل به پول، از فرصت های بازار آزاد افغانستان استفاده کرده اند. جاذبه ی نام، کسب شهرت و آن چه از تجارت این برنامه می ماند، تلویزیون طلوع، طیف جوانان افغان و دونرانی را معرفی می کند که هر بخش به دنبال آز خویش به آن، رو آورده اند. پس از یک دهه از عمر این برنامه، در بُعد مثبت، ده ها جوان افغان، فرصت یافتند خودشان را در عرصه ای بیابند که ظرفیت داشتند و از این طریق در بازار هنروری، حالا کار و کمایی نیز می کنند. رشد این برنامه، در تغییر اذهان عامه به جانب جامعه ی غیر سیاسی، انگیزه های زیادی ایجاد کرد تا همانند ورزش و ... مردم ما پس از مصایب بی شمار، هرچند درگیر بحران اند، کمی به زنده گی و آسایشی فکر کنند که فقط در دنیای هجرت در کشور های اروپایی و امریکایی می دیدند. اهمیت خوانش ملی از این برنامه و توجه بر بازتاب فرهنگ های محلی افغانی، آخرین ابتکارات خوب این برنامه بودند که مردم را شادمان کردند.
و اما در زمینه ای که زیر فشار است (طرف های درگیر و ایدیالوژیک) و تهدید باور های سنتی غیر تعریف شده در کمین اند، شاید تجسم بیش از حد ابتکارات تفریحی، بازار کاری را گرم کنند که همواره از تکفیر دینی دیده ایم. بنابراین ملاحظه ی فرهنگی با توجه به زمان و مکان، می تواند در نگه داشت دست آورد هایی کمک کند که در چند قدمی تکفیر و حتی حذف، قرار گرفته اند.
به دلایل مخلتف، در حالی که حذف و تکفیر تفریحات و بخشی از فرهنگ افغانی، در بود حاکمیتی که باوجود هزار مشکل، مدنی ست، کاملاً غیر منطقی می نماید، اما جا های خالی ناشی از بازار آزاد، می توانند به دست آویز هایی مبدل شوند که با اندک دقت می توان رد افغان ستیزی ها را نیز در آن ها جست و جو کرد.
بار دیگر در صفحات بسط فرهنگ سقوی- ستمی، شاهد صدور فتوایی شدم که در یک نمونه ی معلوم الحال، این بار از طریق دین، وارد شده اند. در این مقاله، دو نمونه از اسنادی را می بینید که وقتی رد آن ها را در آدرس های افغان ستیز یافتید، مبرهن می شود اصل مساله چیست.
در حالی که موضع دولت در قبال حمایت از فرهنگ، ستودنی ست و تلاش هایی می شوند و صد ها هنرمند، فقط در عرصه ی موسیقی، از زن و مرد، پیر و جوان، شناخته شده اند، خط و نشان کشیدن برای برنامه ی «ستاره ی افغان»، فقط به این بهانه که در کار موسیقی است، باعث شک می شود.
همین اکنون اگر به آدرس های انترنتی ضد افغانستان، مراجعه کنید، کم نیستند مقاله و خبر هایی که برنامه ی «ستاره ی افغان» را با نام «افغان»، نقد و نکوهش کرده اند. به سایت «تاجیکم» مراجعه کنید! هنوز در آن سایت، مضمون احصائیه وی وجود دارد که متشبثین ستمی در جمع دوستان تاجیکستانی خویش، زور زده اند تفهیم کنند «نام افغان» برای این برنامه، درست نیست. ادله ی معمول، همان حماقت مستعمل است که چون خاص یک قوم است، قبول نمی شود.
توجه کنید که برنامه ی «ستاره ی افغان»، با شهرت و وجاهتی که به دست آورده است، یک ابتکار نه تنها مشهور و همه گیر داخلی ست، بل فرامرزی شده است. به این دلیل، با شهرت حاصل از این برنامه، تجلی نام «افغان»، در یک عرصه ی هنری، همان مزایایی ست که شاید دست اندرکاران تلویزیون طلوع نیز آن را نخواهند.
تلویزیون طلوع با حساسیت بالا در برابر مسایل تجاری و سیاسی، آن چنان با ظرافت، عمل می کند که اگر متوجه نشوید، به خوبی در نقش ابن الوقتانی قرار دارند که فقط به پول ایمان دارند. من به یاد دارم در آخرین انتخابات ریاست جمهوری، به ویژه بخش خبر این تلویزیون در زمان کاهش و افزایش آرای اشرف غنی و عبدالله، اگر اشرف غنی موفق می بود، ادبیات کاربردی آنان با قید «افغان»، بیشتر برودکاست می شد، اما در زمان پیشی عبدالله، آن قدر در استفاده از عبارت «مردم افغانستان» و «مسایل افغانستان» و امثالهم، افراط می کردند که از رهگذر دستور زبان، وقتی ایجاب انتساب با نام افغان می شد، در درمانده گی محض، مثلاً به جای یک افغان، می گفتند «یک شهروند افغانستان».
شهرت برنامه ی «ستاره ی افغان»، برخلاف آن چه از مسوولان تلویزیون طلوع می شناسیم، امر طبیعی ست؛ و اما فرامرزی شدن آن باعث شده است افغان ستیزان با دست آویز کهنه (تکفیر دینی)، در حالی که مساله ی موسیقی و هزاران اهل کار این هنر در افغانستان در تمامی اجتماعات فرهنگی و تجاری مشخص اند و دولت، هرگز در برابر آنان، علم مخالفت بلند نخواهد کرد، ما را به این شک نزدیک تر کنند- چنانی که من افاده کرده ام:
حذف برنامه ی «ستاره ی افغان»، بیشتر به خاطر حذف شهرت آن با نام «افغان» است.
در زیر به دو سندی بنگرید که از یک آدرس معلوم الحال سقوی گرفته ام. قبلاً این آدرس را که صد ها نمونه ی دیگر نیز دارد، معرفی کرده بودم. نام این آدرس، مستعار گونه است و در نبود تصویر گرداننده، با آن چه نشر می کند، شک ندارم که شاید یکی از همان افغان ستیزان معلوم الحال با تخلص های آریایی یا خراسانی، در عقب آن باشد. خوب است به این آدرس بروید و ببینید که هرچند در جلد یک عالم سنی قرار دارد، اما با تعمیم مفردات و کلیات «فارسیسم» و دشمنی آشکار با پشتون ها، اگر به آخندان ایرانی می تازد، این کار را در حد مذمت اهل تشیع می کند.
وروستي