کمیت رسانه یی کنونی، همانند سیاهی لشکری ست که در انبوه آن، بیش از یک
دهه می شود که بیشتر از بازاریان و بیگانه گان دیدیم و شنیدیم. در این سیاهی،
آن چه کمتر به چشم می آید، آشکارایی بر دشواری هایی ست که اولویت های
مردم ما را تعریف می کنند. شاید کسانی که مجری و حامی اند، توجیه یابند که
ماهیت داخلی این کمیت- با وجود میلان آن ها- افغانی ست، اما این که چرا با
حجم وسیع چنین فعالیتی، خواسته ها بر محور آرمان های توده یی عیار نمی
شوند، اعتراف می کند:
نظاره گر جریانی شدیم که «استفاده» کرده است و بخشی از همان بازار
معروف به آزاد است که گفتند «قید» ندارد.
در هنگام جست و جو برای بازیابی آثار مرحوم سراج الدین سعید شینواری (جد
مادری ام) که از فرهنگیان سلطنت شاه امان الله، نادرخان و شاه محمد ظاهر بود،
گزیده ای از نوشته های فرهنگیان افغان، جلب توجه کردند که در نشریه ی جناح
بسیار معروف «ویش زلمیان= جوانان بیدار» به نشر رسیده بودند. این نوشته ها
به دهه ی 20 شمسی متعلق اند، اما در ورای کلمات و محتوای آن ها حس می به دهه ی 20 شمسی متعلق اند، اما در ورای کلمات و محتوای آن ها حس می
شود تعهد اخلاقی- میهنی در گذشته ی کاری فرهنگیان ما که باید برای تفهیم
مسوولیت پذیری، روشنگری می کردند، بخشی از رسالت مهم رسانه ها در
افغانستان بود که متاسفانه امروزه جایگاه خود را با خواسته های تجاری-
بازاری، ایدیالوژیک و بسیار در همسویی با منافع دیگران، عیار کرده است؛
بنابراین سال های دیگر نیز می باید تا کمیت، همچنان اصل کیفیت را زیر سوال
ببرد.
در این گُزیده، نوشته هایی از:
صلاح الدین سلجوقی، نجیب الله توروایانا، سید شمس الدین مجروح، میر غلام
محمد غبار، قیام الدین خادم، سرور جویا، سید قاسم رشتیا، عبدالرحمن محمودی،
محمد ارسلان (سلیمی وردگ)، میر علی اضغر شعاع، گل پاچا الفت، نیک محمد
وروستي