زمانيكه تحليل گری سياسی خود مبصر، خود ګرداننده و خود نطاق و خود مالک تلویزیون و حتی خود دارای حزب و موضع سیاسی حزبی شود مشکلات در تضاد هم بودن وظایف و موقف ها آغاز شده و به کیفیت برنامه و محتوی آن سخت ضرر میرساند. بلی بخش ازین وظایف در تضاد هم اند!
ادای رسالت رساندن تصاویر و چهرهء حقیقی ( حد اقل نسبی) و دادن منطق سخن و ارايهء مسایل به شکل متوازن و فرصت دادن حق انتخاب برای بیننده و خواننده تا انتخاب داشته باشد در بخش زیادی از برنامه های رادیویی و تلویزیونی کشور های مانند افغانستان مفقود است.
بخش از برنامه های تلویوزیونی و رادیویی به لسان و ادبیات صحبت دارند که خود نیز برای تهیهء آن به قاموسها ضرورت دارند تا کلمات انتخاب شده را برای خود تعریف کننده. بیننده و شنونده بیچاره در حیرت است این نطاق و ګرداننده از کدام قمر سقوط کرده و به کدام لحن و ادبیات غیر قابل فهم زبانش صحبت میکند؟
حد اقل دو برنامهء جدید تلویزیون آریانا از همین قماش اخیرند.
در بخش از برنامها و یا بخش از تحلیل های کتبی تلاش میشود تا بر خواننده، بیننده و شنونده نظر تحلیل ګر و موقفش تحمیل شود و به این ترتیب تحلیل ګر خود را خوش ساختهدو قناعت میدهد و در مورد منطق سخن، قبول و عدم قبول آن در عقل سلیم. و حق انتخاب خواننده، بیننده و شنونده در نظر نهدګرفته و عملاً نفیه میکند.
باید درک کرد و دانست که خواننده، بیننده و شنوندهء امروز سخت سخت ګیر و امکان انتخاب منابع مختلف دارد. لذا از خواندن، دیدن و شنیدن همچو مطالب و برنامه هایکه منطق سخن درآن نباشد و بر مستندات استوار نباشد، دوری جویده و آنرا رد میکند.
برنامهء رادیویی با تلویزیونی اصولاً از لحاظ شکل با هم فرق دارد. اما اکثراً تلویزیون های افغانی طيف .... صرف برنامهء رادیویی پر مصرف بیش نیست. نطاق نشسته و میخواند و آن هم غلط میخواند و خوش ایت که برنامعء تلویزیونی دارد.
ضرورت است تا این ګردانندګان و برنامه سازان بدانند که خواننده، بیننده و شنوندهء شان انګشت شمار اند و لو برنامهء شان پُر مصرف و جهانی.
با تأسف و تأثر و حتی قرار صحبت رویاروی به بخش ازین قبیل ګردانندګان و تحلیل ګران، شنیدن و خواندن این چند سطر برای بعضی از ګردانندګان و تنظيم کننده های برنامه های تلویزیونی افغانی قابل خواندن نیست و تحمل شنیدن آنرا هم ندارند. پایان
وروستي