
يادښت:لاندې ليکنه چې لولئ،د ولسمشر کرزي د دويم مرستيال اړوند(کريم خليلي)د حزب وحدت د خپرونې سرليکنه ده،د دې ليکنې په لوستو پوهېږئ چې د کرزې په شاوخوا کې ناست ټوپکسالاران لا هم قومي ستونزو ته لمن وهي او په دې نامه امتيازات غواړي.
خانه ملت و آتش افروزان نفاق
پارلمان افغانستان بار ديگر بخش اعظمي از وزراي پيشنهادي آقاي کرزي را رد کرد. و اين چيزي نيست که بتوان از کنار آن به سادگي عبور نمود. آنچه که به اهميت اين مسئله مي افزايد اين است که وزراي پيشنهادي اقوام غير پشتون، به خصوص وزراي پيشنهادي قوم هزاره و ازبک، قطع نظر از لياقت و شايستگي خود، به طور کلي رد مي شوند. پرسش مهمي که اکنون هر وجدان آگاه را به خود معطوف مي سازد اين است که چه انگيزه هايي باعث مي شود تا پارلمان افغانستان به اين وزاري پيشنهادي رأي ندهند؟ تحليل گران سياسي، چند عامل مهم را در اين راستا بر مي شمارند:
يکم؛ انحصار طلبي قومي
طبق گواهي تاريخ، استبداد و انحصار، از پديده هاي همزاد اين کشور اند. از بدو پيدايش اين کشور در جغرافياي سياسي جهان تا کنون، همواره قدرت در انحصار يک قوم بوده و قدرتمداران قومي در قبال اقوام ديگر با استبداد عمل کرده اند. اين روند استبدادي و انحصاري اما از چندي به اينسو مختل شد. تحولات ويرانگر انقلاب، سنت سياسي و مناسبات اجتماعي اين کشور را به شدت ديگرگون ساخت. اقوام تحت ستم، در سايه انقلاب قد برافراشتند و داعيه عدالت و مشارکت طلبي را مطرح نمودند. و اين براي قوم مسلط خوشايند نبود. اکثر جنگ هاي درون قومي دوران انقلاب، به شمول ظهور طالبان ريشه در همين مسأله دارد.
بعد از سرنگوني طالبان و آغاز روند جديد، وضعيت بهتر شد. قانون اساسي جديد، حضور و مشارکت اقوام را به رسميت شناخت و انحصار و استبداد را مردود دانست. واما با وجود آن، انديشه انحصار گرايي نابود نشد. فقط در سايه رفت. اکنون مي بينيم که عناصر راديکال قوم مسلط، با ابزار به ظاهر قانوني و دموکراتيک، بار ديگر به فکر انحصار افتاده اند. بارز ترين حرکتي که اين ادعا را ثابت مي کند، حرکت پارلمان افغانستان در فرايند رأي اعتماد به وزراي پيشنهادي است. گرچه عناصر قوم گرا فکر مي کنند از دو ميدان فاتحانه بازگشته اند و عناصر مرتبط به اقوام ديگر را از صحنه خارج کرده اند؛ اما واقعيت اين است که زخم ناشي از اين حرکت ضد ملي، پيکر خسته از نفاق افغانستان را به بستر احتضار انداخت و سوراخ عظميي بر کشتي طوفان زده اين کشور افزوده شد. گويي جاري شدن جوي هاي خون و به وجود آمدن مرزهاي گذر ناپذير قومي- نژادي تا هنوز، انحصار انديشان را به عبرت و باز انديشي وانداشته است. و گويي اين عناصر تا هنوز نمي فهمند که با سوراخ کردن اين کشتي ممکن است خودشان نيز به کام طوفان سقوط نمايند.
دوم؛ انگيزه سياسي
جبهه ملي، عمده ترين گروه قومي-سياسي اوپوزيسيون، که در جريان انتخابات رياست جمهوري شکست خورده بود، همواره تلاش مي کند دولت آقاي کرزي را تحت فشار بگيرد. آنان به خصوص از اين ناحيه عقده دارند که چرا اقوام هزاره و ازبک، با وجود اشتراکات فرهنگي-زباني بيشتر با تاجک ها، از کانديداتوري کرزي پشتون تبار حمايت کردند. بنا براين نمايندگان طرفدار جبهه ملي، جريان رأي اعتماد به وزرا را مناسب ترين فرصت براي انتقام از دو طرف –کرزي و حاميان انتخاباتي اش- تشخيص دادند. آنها به خوبي ميدانستند که رأي نياوردن وزراي مربوط به قوم هزاره و ازبک، به بي اعتمادي ميان اين اقوام و قوم پشتون منجر مي شود. از اين جهت سعي کردند که وزراي اين دو قوم رأي نگيرند.
گرچه قدرت جبهه ملي به حدي نبود که به تنهايي بتواند روند را مختل کند؛ اما در کنار عناصر قوم گراي پشتون آنان نيز به هدف خود دست يافتند.
سوم؛ انگيزه شخصي و اقتصادي
بسياري از نمايندگان قوم پشتون در جريان انتخابات از آقاي کرزي حمايت کرده بودند. بنا براين آنان توقع داشتند که کرزي به پاس اين حمايت ها، آنان را وزير معرفي خواهد کرد. و اما کرزي بنا به دلايلي کسي را از نمايندگان مردم در ليست پيشنهادي کابينه شامل نساخت؛ مسئله اي که خشم و کينه آنان را برعليه حاميان ديگر انتخاباتي آقاي کرزي، يعني هزاره ها و ازبک ها شعله ور ساخت. از اين جهت آنان با تمام توان تلاش نمودند تا وزراي هزاره و ازبک رأي نگيرند.
مسئله دوم، مسئله اقتصادي بود. شايعاتي وجود دارد که در جريان رأي گيري اول دو و نيم مليون دالر به مصرف رسيده است. اگر اين شايعه صحت داشته باشد، طبعا در دوره دوم نيز چيزي در همين حدود شايد به مصرف رسيده باشد. بنا براين هرچه فرايند رد و معرفي وزرا طولاني تر شود، نفع وکلا نيز بيشتر مي شود. رأي دادن بي جنجال و بي دردسر به وزراي پيشنهادي بستن باب اين عوايد است. هيچ کسي نمي خواهد راه عوايد خود را با دست خود ببندد.
به هرحال، حقيقت هرچه باشد، واقعيت اين است که پارلمان با اين حرکت قومي و مصلحت نيانديشانه خود، بنيان مشارکت و عدالت و وحدت را به تزلزل وا داشت و آتش نفاق را در خانه ملت شعله ور ساخت.