
شکست ها و سردرگمی های دولت افغانستان در بخش سیاست گذاري ها در سیزده سال گذشته روشن است. مثلا هنوز بر اساس یک تحقیق جامع علمي، که جنبه هاي عملي داشته باشد، سیاست مشخص و مدونی در قبال همسایگان، مسایل امنیت ملی، گفتگوهاي صلح، ریفورم ها و... نداریم. اینچنین سردرگمی ها در سطوح مختلف دولت وجود دارد. به دليل عدم طرح استراتیژی مشخصِ مبتنی بر تحقیق و پژوهش، ما شاهد شکست گفتگوها با پاکستان و مخالفين مسلح دولت بوده ایم. این مشکل ناشی از نبود یک اتاف فکر و کانون متمرکز پژوهشی در حوزه تولید اندیشه در کشور است.
به هر اندازه اي که علوم در دنیا گسترش یافته و روابط کشورها حساس تر شده، به همان اندازه نیاز به نوآوري های علمي افزایش یافته است. در چنین شرایطی است که نیاز به ایجاد کانون هاي (فکر و اندیشه) روز تا روز افزایش می یابد. اتاق های فکر و اندیشه، نهادهاي هستند که نیازها را شناسایی و راه حل ها را تولید و ایجاد نقشه علمی برای مجریان فراهم می سازند.
دولت- ملت های توسعه یافته همیشه چشم اندازهای خودشان را از مراکز پژوهشی ای که در کشورشان فعال است دریافت می کنند و بر اساس آن استراتیژی های ملی را در حوزه داخلی و خارجی می سازند. چنین مراکزی همواره به عنوان دیدبان عمل می نمایند، دیدبانی که وقایع و حوادث داخلی و خارجی را به شکل ریز و علمی دنبال و برای آن راهکاری با حداکثر فایده و حد اقل ضرر تهیه می بیننند و کشور را از دنباله روی و صرف اتخاذ سیاست های واکنشی نجات میدهد.
براي نخستين بار، کانون ( فکر و انديشه ) در قرن نوزدهم در انگستان تشکيل شد. اين کانون به نام ( اانستيتيوت شاهي بريتانيا در امور دفاعي و امنيتي ) فعاليت مي کرد. در کشورهاي مختلف دنيا، اکثر اين نهادها مطالعات و تحقيقات گستردهي ملي و بين المللي انجام مي دهند. اين نهادها معلومات از سوي حکومت، پارلمان، نهادهاي مدني و احزاب سياسي تشکيل مي گردند. اکثر اين نهادها در راستاي شناخت علمي روابط بين المللي، بر اساس حقوق بين المللي و روابط کشوري به منطور توسعه اقتصاد ملي و انکشاف اجتماعي با در نظر گرفتن منافع ملي کشورها انجام مي دهند. همين دوکشور هند و پاکستان که روابط مهمي با آنها داريم، هر کدام به ترتيب بيست و سه و سيزده کانون توليد فکر و انديشه دارند که در مناسبات بين المللي براي دولت هاي خويش طرح و ديدگاه ارائه مي کنند.
جايگاه اتاق فکر
مسوولان اجرائوی کشور، به تنهایي توانایي درک و تحلیل تمامي فرصت ها و چالش هاي کشوري را در روابط داخلي و بین المللي نمی توانند داشته باشند. به همین جهت نیاز به یک اتاق فکری در دل دولت هست که تمام نظریات و افکار را جمع آوری، تحلیل و تجزیه و در نهایت تبدیل به راه حلی نماید. کانون هاي فکر و اندیشه، فرایند ِ تصمیم گیري، تصمیم سازي و فهم دقیق از مسائل محتمل آینده را براي مجریان دولتي سهل مي سازند.
روي این اساس، دولت مردان، براي اتخاذ تصمیم و عمل درست و مناسب در بخش ها و حوزه های گوناگون، نیاز به اطلاعات و تحلیل هاي علمي و عملي دارند. ما در دنيايي زندگي مي کنيم که دادهها (Data ) به شکل سيل آسا در حال جريان اند و تبديل اين دادههاا به اطلاعات مفید و راهکارهای کارگشا، نیاز به تأسیس مراکز تولید و تهیه و انسجام افکار دارد تا نیازمندیها را در حوزه توسعه و تعامل داخلی و با منطقه و جهان رفع نماید.
از سوي ديگر، اين نهادها برنامه هاي تحقيقاتي خويش را به گفتمان گذاشته با جمع آوري ديدگاه هاي مختلف ديگر نه تنها آنرا تقويت نموده بکله آنرا از تحميل انديشه و فکر نيز نجات مي دهد. وقتي يک فکر در نتيجه يک گفتمان روشن، شفاف و آزاد شماري از متخصصين بي طرف به ميان بيايد نه تنها زمينه اجراي آن سهلتر است بلکه داراي مشروعيت لازم براي پيشکش کردن به دولت مردان و تطبيق مي باشد. استقلال فکري هر فرد مستقلِ تصميم گيرنده در مورد ساختن ايده و طرح، خود باعث مي شود تا اين طرح ها و انديشه ها بزودي در جامعه جا باز کرده و حمايت قاطع نهادهاي مدني، مردمي و حتي پارلمان کشورها را نيز بدست بياورند.
اما در افغانستان
ریاست پالسي ریاست جمهوري، مرکز مطالعات استراتژیک وزارت امور خارجه افغانستان، مرکز مطالعات منطقه اي افغانستان، اکادمی ملی علوم افغانستان و ... نهادهاي هستند که در جریان چند دهه ی اخیر تشکیل شده اند. این نهادهای که باید در راستاي تولید فکر و اندیشه کار کنند، نه همه بلکه برخی آنها بیشتر به نهادهاي تبدیل شده اند که براي چند نفری زمینه دریافت معاش را فراهم نموده اند.
در طول تاريخ افغانستان نيز داراي حاکماني بوده که با شيوه هاي استبدادي تنها و تنها به فکر خويش کار مي کردند . هيچ گاهي هم به اين فکر نکردن که تحولات عظيم در آمريکا و اروپا نتيجه بارز فعاليت هاي نهادهاي فکري اين کشورها بوده که به تقليد از آن کشورهاي آسياسي نيز گام برداشته و شماری از این کشورها به ثبات سیاسی نیز رسیده اند.
هستند شماري از اندیشمندان افغان که بارها بحث ساخت کانون ملي و سراسری فکرو اندیشه را براه انداختند؛ اما نبود تعهد سیاسي و شاید هم مشکلات اقتصادي دو عامل اصلي عدم توجه به نظریات آن ها شده باشد. کانون فکر و اندیشه در کشورهاي تقویت مي شود که سیاسیون آن به افکار عامه و دیدگاه اندیشمندان آن ارج گذاشته و درسیاست گذاري هاي کلان از آن استفاده کنند؛ چیزي که در دوره سیزده ساله ی گذشته به آن توجه نشد. به همین نسبت دچار آزمون خطاهای گسترده ای شدیم که سردرگمی و بی استقامتی ها درعرصه سیاستگذاریهای کلان را در پی داشت. از سوي ديگر، ساختن چنين نهادهاي نياز به حمايت اقتصادي زياد براي فعاليت مثمر دارد و الا شايد نهادهاي که در چهار چوکات دولت اند، مي توانستند بحث ساخت يک کانون واحد فکر و انديشه را موفق سازد. در کنار این، نبود نهادهاي مدني و احزاب سیاسي مقتدر و قدرتمند عامل دیگر عدم ساخت چنین نهادی می تواند باشد. چه بسا از متفکرین افغانستان که حالا در کانون های فکري و تولید اندیشه کشورهاي آسیایي، اروپایي و آمریکایي در حال فعالیت هستند، و ما تا هنوز نیز ناتوان از استفاده اندیشه آنان و انسجام افکار عمومی ایم.
در شرايط کنوني که دنيا در همه عرصه ها بر اساس دانش نوين مي چرخد و شرط بقا و دوام بازيگران اصلي آن تنها ( فکر و انديشه ) است و بس. چه بسا از کشورهاي که به دليل نداشتن يک طرح بکر و فکر جديد، در معادلات بزرگ سياسي محو و نابود شده اند. نمونهي بارز آن کشورهاي عراق، سوريه، ليبيا و... مي باشند که رهبري آنها با اتکا بر داشته فکري دولت مداران مستبد، نتوانستند که راهکار عملي و علمي را در مقابله با کشورهاي قدرتمند دنيا، پيش نموده و از کشيده شدن جنگ به خاک کشور خويش و ايجاد تغيير در زندگي مردم استفاده کنند.
داشتن طرح هاي جدید، ایده پردزاي مبتني بر نیازهای اساسی و منطبق به عینیت، نیازمند فعالیت منسجم گروهي از کارشناسان است. چنین تیم ملی کارشناسان مي توانند که در قالب یک کانون بیطرف و قوي با درک دقیق اوضاع و با در نظر گرفتن نیازهای امروز و آینده، دیدگاه هاي علمي و عملي و آینده نگری های موثر را ارائه کنند که نه تنها به سود کشور در بعد داخلی، بلکه باعث اعتمادآفریني و گسترش روابط با کشورهاي دیگر نیز می شود.
پالیسی سازی و داشتن دید ستراتیژیک موثر در مسایل، نیاز به اندیشه و درک درست نیازها و وجود راه حلهای دارد. به این مناسبت است که به داشتن مرکز ملی متشکل از متخصصین و چیزفهمان نیاز مبرم دیده میشود که باید دولت وحدت ملی ایجاد آنرا در اولویت کاری خود قراردهد. چنین کانونی می تواند دولت را در عرصه سیاستگذاریها و پالیسی سازیهای کلان و ستراتژیک مدد رساند و استقامتهای روشن تخصصی در مواجه با پدیده ها و پرابلم های سیاسی، بین الدول، اجتماعی - امنیتی، اقتصادی و ... را ارئه دهد.