
در پی حمله ی اخیر طالبان پاکستانی بر یک مکتب و کشته شدن بیش از ۱۴۰ تن، رسانه های پاکستان تلویحاً افغانستان را متهم به دست داشتن در این حملات نمودند. آن ها با استفاده از سفر اخیر راحل شریف به افغانستان نگاشته اند که دولت افغانستان به راحل شریف وعده سپرده است که ملأفضل الله، رهبر گروه طالبان پاکستان را بازداشت و تحویل دولت پاکستان خواهد داد. از سوی دیگر آنها مدعی اند که این حمله در داخل خاک افغانستان سازمان دهی و مدیریت شده است. در کنار این به نقل از پرویز مشرف نگاشته اند که طالبان پاکستانی با حمایت از دولت افغانستان، اقدام به اجرای حملات در خاک پاکستان می کنند، چیزی که به نحوی روی افکار جهانی تأثیرگذار است.
راحل شریف لوی درستیز اردوی پاکستان در سفر اخیر خویش به کابل از دولت افغانستان خواست تا در راستای مبارزه با طالبان پاکستانی، آن ها را یاری رسانند. راحل شریف از دولت افغانستان و نیروهای ناتو خواست تا با راه اندازی عملیات نظامی در ولایت های کنر و نورستان، در تلاش بازداشت رهبری طالبان پاکستانی در خاک افغانستان باشند. آن ها از رئیس جمهوری کشور خواستند که در صورت بازداشت مولانا فضل الله او را به پاکستان تحویل دهند و بر اساس گزارش رسانه های پاکستانی دولت افغانستان قول بازداشت و اجرای عملیات علیه طالبانی که در خاک افغانستان را نیز داده اند.
واکنش رسانه های پاکستانی و متهم شدن افغانستان از سوی پرویز مشرف، به دست داشتن در حمایت از طالبان پاکستانی، جو رسانه ای را نه تنها در پاکستان، منطقه و جهان علیه حکومت کابل نمود؛ بلکه بدتر از همه سکوت نسبی کابل در قبال پاسخ دهی به این موضوعات باعث نگرانی مردم افغانستان نیز شده است. در صفحه های اجتماعی، مردم به شدت از عدم واکنش دولت افغانستان به گفته های پرویز مشرف و موقف گیری های رسانه های پاکستان انتقاد کرده اند. این فضای دوگانه باعث شده است تا پاکستان که زاینده طالب و دهشت ًدر منطقه است، به یک فرشته پاک مظلوم تغییر لباس دهد و تلویحا در نزد جامعه جهانی به شکل غیرمستقیم افغانستان را همکار طالبان پاکستانی برای حمله بر کودکان پاکستانی معرفی کند.
چنین به نظر می رسد که یا کابل با اسلام آباد طوری توافق نموده است که به خاطرکنترل افکار پاکستانی ها راحل شریف و استخبارات آن کشور چنین استراتژی رسانه ای را دنبال کنند تا دولت پاکستان از دولت ًزیر فشارهای داخلی و خارجی بیرون بیاید و یا اینکه واقعا افغانستان درک چنین وضعیت را نداشته و توانایی پاسخ درست سیاسی و رسانه ای را در قبال آن ندارد. تاکنون دولت افغانستان با سکوت خویش جو را بیشتر علیه افغانستان کرده و فشار سنگین این جو را مردم متحمل می شوند. دولت افغانستان باید جواب واضح و مشخصی را در قبال موقف رسانه های پاکستانی و سخنان پرویز مشرف اتخاذ می کرد که تاکنون ما شاهد آن نیستیم.
واضح و روشن است که طالبان افغان و پاکستان در دو طرف دیورند فعالیت ویژه و قدرتمندی دارند. ممکن آن ها در خاک افغانستان و درجاهای که از کنترل دولت افغانستان بیرون اند فعالیت می کنند. این گروه های تروریستی در سیزده سال گذشته با بازی های استخباراتی که در جریان است روز تا روز قدرت گرفته و فعالیت های خویش افزوده اند. این نظریه هنوز بقوت باقی است که پاکستان تلاش نموده بود که با تقویت طالبان پاکستان در نوار مرزی افغانستان جنگ نیابتی خویش را با هند پیش ببرد و از سوی دیگر از جامعه جهانی به رهبری آمریکا در منطقه باج گیری کند. این سیاست سالیان سال است که ادامه دارد و همه ساله به بهانه ی مبارزه با تروریزم بین المللی میلیاردها دالر را از آمریکا و ناتو دریافت می کند.
اگر برای لحظه ای هم این ادعای پاکستان را درست انگاریم هم، در راستای همین سیاست توسعه و کنترل طالبان در منطقه بود که بعد از سال ۲۰۰۷ میلادی و با انتخاب ملافضل الله به عنوان رهبر این گروه اجازه داد ًگروه طالبان پاکستان، پرویز مشرف عملا که جهت فعالیت های تروریستی علیه افغانستان در خاک پاکستان فعالیت کند. آن ها عدم حمله ی اردوی پاکستان را بر مواضع طالبان پاکستانی مشروط بر این گذاشتند که فعالیتشان فقط علیه دولت افغانستان باشد. این توافق مشرف با گروه طالبان پاکستانی باعث شد که این گروه در سالیان متمادی تقویت شود و حالا علیه اردوی پاکستان دست به اقدامات مسلحانه ی بزنند که یک نتیجه آن می توان رویداد اخیر باشد. استخبارات پاکستان همچنان، طالبان پاکستانی را مکلف به همکاری با طلبان افغان نموده و ما شاهد انجام حملات مشترک آن ها در افغانستان هستیم. اکثریت مطلق کسانی که حملات انتحاری را در افغانستان انجام می دهند؛ دولت افغانستان می گوید که از سوی طالبان پاکستانی تجهیز، آموزش و موظف به اجرای این عملیات می شوند.
بدون شک، طالبان افغان و پاکستانیب اهم دیگر رابطه غیرقابل گسستی دارند به نظر می رسد که این رابطه باعث نابودی یکی از دو گروه خواهد شد. روی این اساس است که توافق انجام عملیات باید طوری باشد که علاوه بر مبارزه منسجم علیه همه آنها تلفات ملکی نیز به حد اقل کاهش یابد.
به باور ما باید در هربرنامه که در راستای این مبارزه اتخاذ میشود، موضوع صلح و تبدیل روند آن به تلاش نتیجه بخش نباید فراموش گردد لذا هر نوع اقدام و حسن بیتی باید بادر نظرداشت بازدهی آن به امر صلح و ثبات در منطقه صورت پذیرد زیرا تجربه نشان داده که سود و زیان هرنوع حسن نیت یک جانبه به نفع ثبات تمام نشده است. در این ردیف آنچه که بیشتر از همه جلوه نمایی می کند، اینست که باید طرفین به آنچه قرار می گذارند، صادق باشند. چیزیکه افغانستان تاکنون کمتر با آن از جانب همسایگانش برخورده است و همین مسئله نیز علت العلل تداوم جنگ و افراطیگری در منطقه ما بوده است.