ماجرای استخدام 700 تاجک که بیشتر از منطقه ی پنجشیر بودند، از جمله ی اخباری بود که هنگام دو هفته ی اول جراحت اسدالله خالد در پُست ریاست عمومی امنیت ملی، اتفاق افتاد. همان زمان یگانه تلویزیونی که این مساله را جداً خبری ساخت، ژوندون بود. با ارتباطی که با آنان دارم، برایم تعریف کردند که مسوولان ریاست امنیت ملی که در غیاب اسدالله خالد، مدیریت می کردند، با وارخطایی تماس گرفتند که ما را بی آب کردید!
اگر بیست سال تعیینات در حکومت های پسا طالبان را از رهگذر استخدام قومی، منطقه یی و زبانی بررسی کنند و احصائیه بگیرند، به یقین که شبیه هراس هویت دزدانی می شود که از درج هویت کُل اقوام در تذکره ی الکترونیک، سراپا ترس گرفته اند و بیشترین بهانه ی تبارز سیاسی خود را بر محور چند پشتون راس ارگ، قرار داده اند و آنان را نمونه های غصب قدرتی عنوان می کنند که زیر مجموعه ی آن در حاکمیت دکتور غنی، به 80 الی 90 درصد غیر پشتون رسیده است.
اخیراً چند استخدام معدود رییس اداره ی ارگان های محل(شمیم خان کتوازی) شماری را به دست و پا انداخته که بعضی از چهره های معلوم الحال وابسته به امرالله صالح اند. با آن چه شمیم خان کتوازی انجام داده، من هیچ چیز انقلابی در آن نمی بینیم. ظاهراً چند تن پشتونی استخدام شده اند که حتماً «مربی» داشته اند. مهم این است که پشتون هایی که با آرای اکثریت این مملکت می آیند، جرات داشته باشند.
چه در زمان حامد کرزی و چه در زمان دکتور غنی، عموماً کسانی به نماینده گی از قوم ما وزارت و ریاست یافته اند که بعضی حتی پشتون نبوده اند. کم نیستند پشتوزبان هایی که با منطق «زبان پشتو»ی چند پشتوباز ما که حتی صد تن را هم نمی توانند به نام داعیه ی پشتون ها گرد بیاورند، استفاده ها کرده اند.
روی حرفم برمی گردم که اگر احصائیه شود که میزان استخدام قومی در افغانستان از سوی کدام قوم بیشتر است، پشتون ها در آخر، قرار خواهند گرفت. این افول به دلیل گرایش بعضی شخصیت هایی نیز است که با ملی گرایی یک طرفه، ناگزیر می شوند یک جمع غفیر غیر پشتون ها را از سهم ما استخدام کنند.
در حالی که از رهگذر استخدام های غیر پشتونی در دولت، به خصوص از سوی اعضای احزاب تنظیمی، بار ها چالش هایی به وجود آمده که نه کرزی و نه هم غنی توانسته اند بدون تاثیرات آن ها، حکومت هایی تشکیل دهند که حداقل رو به تطهیر سیاسی باشند. برعکس با بازی های ائتلافی، تشکیلات را به جایی رسانده اند که کاستن از حقوق پشتون ها، یک اصل ملی گرایی در واقع کاذب و یک طرفه ی کنونی شده است.
ما با در اختیار داشتن حق خویش در سیستم نیز می توانیم به رفع یا کاهش بحران ها کمک کنیم. یکی از عوامل اصلی تداوم جنگ در افغانستان، طرد پشتون ها از سیستم است. این که طالبان با ادعای جهاد فی سبیل الله، اما خواهان قدرت اند، محدود به بُعد دینی مساله نمی شود. آنان را عمداً از قدرت کنار گذاشتند تا تبار شان را تضعیف کنند. یکی از بدبختی هایی که در بیست سال اخیر، گریبان ما را گرفته، تحول سیستم سیاسی بر مبنای خواسته های چند اقلیت قومی ست. به این دلیل نیز انواع افغان و پشتون ستیزی را وارد بحث های تنقید کرده اند که در برابر چشمان کرزی و غنی، به نهایت زشتی ها، دهن گنده گی ها و هتاکی ها رسیدند.
ناگزیر از معامله ی به مثل، هنگامی که از سوی «ناظران وابسته»، تنقید می شویم، باید روی مواردی تکیه کنیم که آنان را در عین قضیه، نشان می دهند. در هرج و مرج سال های اخیر، میزان سوء استفاده ها به جایی رسیده اند که با پول های ایران و روسیه، بعضی اقوام غیر پشتون را به چهار گوشه ی کشور، ناقل کرده اند، اما در برابر حضور ناقلین آسیای میانه، حربه ی انتقاد، متوجه پشتون هایی می شود که با توجیهات منطقی، در چهار گوشه ی کشور، زنده می کنند.
بار دیگر تاکید می کنم که به خاطر شفافیت هرچه بیشتر و کم کردن از روی افراد گستاخ و بی وجدان، احصائیه ای روی دست گرفته شود تا سطح استخدام قومی از سوی اقوامی که در سیستم دولتی، سهم یافته اند، مشخص تر شود. مفاد این احصائیه برای ما این نیز خواهد بود که روی کسانی را هم سیاه خواهد ساخت که به نام وزیر، رییس، وکیل و... از سهم ما صاحب مقام شدند، اما به هر نام، باعث شدند کاهش ظرفیت های قوم پشتون در سیستم، بار ها کرزی و غنی را دچار چالش بسازند و ببینند استخدام های سیاسی غیر پشتون ها در سیستم، بی ملاحظه ی منافع، موازنه را به نفع افراد و گروه هایی تغییر می دهند.
چند بار دست بالایی داکتر عبدالله در ارگ، به دلیل حضور افرادی نیز است که هرازگاهی که با پشتون ها تقابل می کنند و جزا می بینند، زود آنان را استخدام کرده بودند. یکی از نمونه هایش پسرکی به نام «عبدالله خنجانی» ست. همان کسی که در تلویزیون آشنای صدای امریکا، حضور تاریخی پشتون ها در چند قرن پسین را روایتی خواند که هرچند با هیچ احصائیه ای، گویا غیر پشتون ها نمی پذیرند.
تیم عبدالله با خیال راحت از این که وابسته گانش در مغزاستخوان دولت، جا گرفته اند و به نفع آنان، موضع می گیرند، وارد کارزار های انتخاباتی و سیاسی می شوند.
شرح تصویر:
یک نمونه ی پُست های مزرورانه ی افراد وابسته به امرالله صالح که دولت را رصد می کنند تا جلوتر از همه، جلو استخدام پشتون ها را بگیرند.
وروستي