در روزگار ما، توجیه کردار و سلوک انسانی، مولفه های قانونی زیادی دارند که در کشور های دیموکراتیک، محال است زیر پا کنند. واقعیت این که چنان مجوز هایی زمینه ی تبارز هرگونه ی پنداری را فراهم می کنند، در ویژه گی های عصر ما، شاید یکی هم باعث نمایان شدن پندار هایی شوند که با توجیه حقوق بشر و مولفه های حقوقی شخصیات، به عجایب و غرایب می رسند.
تماشای افرادی با کراهت منظر که با جراحات عمیق، تغییر چهره می دهند، کمتر به معنی اعمال مریضان، شناخته می شود. افرادی با چنان گرایش هایی در وجود سلامت کامل عقلی و جسمی، مایل اند به گونه ای زنده گی کنند و تشهیر شوند که در همه جا غیر عادی ست. اجتماعات چنان افرادی، چیزی بیش از نمونه های رسانه یی، انجمن ها و کلوپ ها ندارند؛ اما ظهور علنی آنان، مساله ی یک شبه نیست.
یک مستند شگفت باستان شناسی با نشان دادن عجیب بودن مجسمه ها و مناظری که بسیار کریه و ترسناک بودند، به این باور کمک می کرد که جریان فکری کمابیش ناشناخته ای وجود داشته که یا در ارتباط با موجودات دیگر یا در جهان ماورای حس، به ایمان یا اعتقاد می رسید.
هنوز راز های بسیاری وجود دارند که با تماشای یک اثر تاریخی، درک ساخت و ساز آن، به باور های معمول باستان شناسی نمی رسد. شکستن سد های اعتقادات انحصارگر و پذیرش رفتار آدمی، به ویژه اگر با غرض تعرض به دیگران نباشد، نظام حقوقی بسیاری از کشور های دیموکراتیک را متحول ساخته است.
رسمیت روزافزون همجنس گرایی، اگر پذیرش طبایع انسانی وانمود می شود، اما به این تاملات پاسخ نمی دهد که این وضع غیرعادی، اکثریتی را که عادی استند، دچار مشکل نمی کند؟ به این قیاس، اثرگذاری ایده هایی که از فرد منشه می گیرند و الگو می شوند، مساله ی حقوقی آزادی های شخصی را به بحث بیشتر می کشانند. شاید کسی نخواهد به اثر اعمال شخصی او، جبر به میان آید، اما آزادی این طرز زنده گی(شخصی) با رفتار هایی که اگر منحرف باشند، سلامت اجتماعی را به خطر می اندازند. وضع محدویت بر فرآورده های پورن و ایجاد حصار قانونی برای تن فروشی، نگرانی هایی اند که وضعیت فردی را در قامت اجتماعی، کنترول می کنند.
تماشای افرادی با چهره های بسیار کریه یا غیر عادی که در مفاهیم ساده، گرایش های شیطانی عنوان می شوند، ساده ترین صورت برداشت بیننده گانی نیز هست که با آنان مواجه می شوند.
بررسی اجمالی و آشکارایی تاریخی نشان می دهند کمتر رفتار یا کرداری را می شناسیم که اگر در مکتب های شیطانی شناخته شوند، نو باشند. شاید کسانی با سلایق خودشان، اما تحت تاثیر تعریف اجتماعی رفتار ناهنجار، ابتکار می کنند، اما پیشینه ی این سوء، گذشته دارد.
عجین شدن غرایز و لذایذ زنده گی، چنانی که در طرز زنده گی مادی یک ملا تاثیر می گذارد و او از پدیده ها و سهولت ها استفاده می کند، می تواند عین شرایط را برای کسانی فراهم آورد که به هر صورت دنبال تعمیم خواسته های خودشان استند. مثلاً نسخه های اروتیک افکار شیطانی، بیننده را با جاذبه ی بلند جنس مخالف، در ورای فرهنگی قرار می دهد که از رهگذر نیاز و عادت، می تواند ورودی و استحاله ی غیر مستقیم داشته باشد.
غیرعادی بودن، به معنی عدم رعایت رسوم معمول و پوشش عمومی نیز است. بنا بر این، اگر این غریبه، خود به جاذبه مبدل می شود، برای تداوم آن، فرهنگ آراستن مخصوص را وضع می کنند.
طیف غیر عادی با افکار عجیب و غریب، صورت ها، لباس و آرایشی دارند که مثال خالکوبی آن با توجیه اجزای مود و فیشن کنونی، کسی را مظنون نمی کند. به هر صورت، قبول رفتار و کردار شخصی به حدی که با آماج به دیگران، مساله ی جبری نشود، پاسخ مخالفان را توام خواهد کرد که غیر عادی بودن، شاید بیشتر به اثر سلیقه، شماری را تسکین می دهد. بر این اساس، آن چه با جنبه ی شیطانی مطرح می شود، بلافاصله با رنگ دیگر نیز معنی می شود.
وروستي