هوشدار

 
 
 
 اگر این خلق به اصلاح نظام بر خیزد
کلفت دور زمان از سر عام بر خیزد
 
تیم حاکم ز فساد، شانس نکو داد ز دست
نتوانست کزین شرم تمام برخیزد 
 
ظلم ظالم شده افزون ز حد، چاره کنید
 نکند خلق به پا، جمله تمام برخیزد
 
چو شود فسق و فساد چیره بر اندام نظام
قوت حاکمه و نظم و نظام برخیزد
 
چاره کن چاره ی پسمانی خلق، ای حاکم!
پیش از آن تا همه گان بهر قیام برخیزد
 
آه مظلوم به تظلم کده ی دادستان
همچو تیغی ست که از جوف نیام برخیزد
 
 نشود مردم هوشیار ز افساد نظام
بهر تعدیل تو و بهر نظام برخیزد
 
نشود مردم ما متحد و یک پارچه
هرکجا هر طرفی بهر قیام برخیزد
 
اگر این خلق شود منسجم و رهبریت
شود آزاد وطن، جمله انام بر خیزد
 ملک و ملت به هزار فتنه دچار، ای بخشی!
مرغ افتاده چه دشوار ز دام برخیزد