اگر این خلق به اصلاح نظام بر خیزد
کلفت دور زمان از سر عام بر خیزد
تیم حاکم ز فساد، شانس نکو داد ز دست
نتوانست کزین شرم تمام برخیزد
ظلم ظالم شده افزون ز حد، چاره کنید
نکند خلق به پا، جمله تمام برخیزد
چو شود فسق و فساد چیره بر اندام نظام
قوت حاکمه و نظم و نظام برخیزد
چاره کن چاره ی پسمانی خلق، ای حاکم!
پیش از آن تا همه گان بهر قیام برخیزد
آه مظلوم به تظلم کده ی دادستان
همچو تیغی ست که از جوف نیام برخیزد
نشود مردم هوشیار ز افساد نظام
بهر تعدیل تو و بهر نظام برخیزد
نشود مردم ما متحد و یک پارچه
هرکجا هر طرفی بهر قیام برخیزد
اگر این خلق شود منسجم و رهبریت
شود آزاد وطن، جمله انام بر خیزد
ملک و ملت به هزار فتنه دچار، ای بخشی!
مرغ افتاده چه دشوار ز دام برخیزد
وروستي