درد

دردمندم از زبانم درد می باید شنید
غصه ها و ناله های سرد می باید شنید

تا که باور گرددت از وضع ناهنجار ما
وضع ما از ماه تنها گِرد می باید شنید

قصه های ما و گیتی راست ناید در شمار
هرچه با ما می کند یا کرد می باید شنید

تا چه ها کرد این خزان برگ ریزان در چمن
از زبان برگ های زرد می باید شنید

تا سراید غصه های دور گیتی از سرت
شعر و دستان یا سرود و فرد می باید شنید

در مصیبت، جز صبوری نیست معقول بخشیا
این فضیلت از زبان مرد می باید شنید