آزادی

 
 
 
مگو هذیان و شطحیات به رغم مدعی ای جان
بگو با جان بگو با دل، فدای صلح و آزادی



ز خال و خط چه می گویی، به یم و شط، چه می خوانی
 اگر خوانی غزل خوانا برای صلح و آزادی



بهشت هفتمین گردد به صورت روی این گیتی
 در آن چون مه درخشان باد، نمای صلح و آزادی



 نفیر جنگ منفور است به هر وادی و هر مذهب
چه بهتر در جهان باشد، جای صلح و آزادی



 فلک از غیظ می ترکد اگر بیند که چون بخشی
به گیتی سعی می دارد برای صلح و آزادی 



صلح و آزادی، نوای دلکشی باشد نوای صلح و آزادی
 فضای گرم و فرحت زا، فضای صلح و آزادی



اگر بر گوش جان خواهی که بنشیند صدای دل
 صدای دل نباشد جز صدای صلح و آزادی
بکن نام نکو تسجیل به خط روشن تاریخ
فدا کن نقد جان خویش به پای صلح و آزادی