کودکستان دولتی

در 18 سال گذشته، روابط ما با جامعه ی جهانی، اکثراً در جهتی نیز توجیه می شوند که به اساس کمک ها، صورت می گرفتند. اهمیت این روابط، به اندازه ای است که دکتور غنی همیشه به آن ها اعتراف می کند. او در نشست های مختلف اذعان کرده که اگر حمایت های جهانی قطع شوند، حکومتش به چند ماه هم نمی رسد.
 
در جوی که مردم ما در اکثر موارد، شعوری برخورد می کنند، خارج زدایی، به معنی بیان رسانه یی که آقای حمدالله محب به کار برد، بار دیگر واضح می سازد که توهین به شعور مردم، تنها موردی ست که حکومتداران را غافل ساخته است. جناب جاوید لودین در یک واکنش به موقع به آقای محب، خاطر نشان کرد که اگر کمک های خارجی، به معنی روابط نادرست باشند، معاش نیرو های مسلح که از کمک های خارجی تامین می شود، می تواند ادعای رییس بی تجربه ی شورای امنیت را زیر سوال ببرد.
 
حکومت در شرایطی که وزنه های مختلف، روی اجتماع افغانستان، تاثیر وارد می کنند، بیمارگونه، حتی کودکانه در برابر همه قدعلم کرده است. از چند ماه به این سو، افزون بر سبوتاژ پروسه ی صلح، دهن کجی، ژاژخایی و برخورد خصمانه با فعالان مدنی، رسانه یی، حزبی و فرهنگی، همپذیری و مدارا را که قبلاً نیز در تیم دکتور غنی، چشم گیر نبودند، به یغما می برند.
 
اخیراً ادعای کودکستان شورای امنیت ملی، در حالی که به باور مردم، کودکان زیادی پیهم نصب می شوند تا مطامع حکومت را با ضعف های عدم تجربه، به راحتی برآورده سازند، نوع توهینی تلقی شده که تیم ضعیف حکومت، منفی حضور بازاری سخنگویان و متصدیان رسانه یی خویش، پرستیژ دولت را نیز سوال می برد.
 
به هر حال، مجموعه ای که در اختیار حکومت کنونی قرار دارد، بدون شک به جریانی تحویل داده خواهد شد که یا از طریق انتخابات یا از طریق معادلات سیاسی، حضور خویش را قوام می بخشد.
 
در حال که 50 درصد سنگینی حضور نظامی، سیاسی و فرهنگی طالبان را دوستان خارجی نیز اعتراف می کنند، روش های کودکانه ی حکومت، همه را متعجب ساخته اند که اصرار برای ماندن، در صورتی که بقای حکومت، به تعامل جهانی نیز وابسته می باشد، حداقل نباید جلو وحدتی را بگیرد که تمام جناح های افغان سعی می کنند با سهم خویش، اوضاع بحرانی نشود.
 
در چنین شرایطی، مسوولان با دوره زدن تمام واقعیت ها، بحث کودستان را از طریق کودکانی مطرح می کنند که از اوان تقرر تاکنون، تنقید بر خویش را گرم نگه داشته اند. به سلسله ی انتقادات به جایی که به حکومت و شخصیت داکتر غنی صورت می گیرند، این حقیقت از نظر نمانده است که گویا ترجیحات جوان گرایی او، نه فقط به معنی توجه به ظرفیت های جوان نیستند، بل بیشتر به منظور اعمال نفوذ راحت صورت می گیرند؛ زیرا کسانی همانند آقای محب، حسنا جلیل و دیگران، هرگز در حدی نیستند تا اعتماد به نفس کاذب رییس جمهور را که در جو دومین متفکر جهان، هبوط کرده است، تنقید کنند یا جرات تقابل با او را داشته باشند.


 
پیرسالاری هایی که کاکای 90 ساله ی رییس جمهور را به سفارت رساندند یا افرادی که پس از هیاهوی رسانه یی، حکومت را ناگزیر می کنند از آنان چشم بپوشند، آشکارتر از آن اند که کتمان شوند.
 
به عنوان فعالانی که در حدود مدنی رسالت داریم با تنقید اخلاقی و اصلاحی، ادای دین کنیم و ضمن آن، از هیچ مسوولیتی شانه خالی نمی کنیم، در ساده ترین صورت، به مسوولان حکومت پیشنهاد می کنیم، طرح های اصلاحات را با ادبیاتی توجیه کنند که در قبال خود شان، معامله ی به مثل نشود.
 
ساعاتی پس از ادعای آقای محب، صورت های شکسته ی حکومت با نیاز های شدید به کمک های خارجی و کودکسالاری هایی که در برابر اعتراضات مردم، توجیهات منطقی نداشتند، مسوولان را به منابع سوژه هایی مبدل کردند که اگر داوم یابند، تنقید دولت در حد طنز و هجو مردم، سقوط می کند.
 
ما نگرانی هایی را حس می کنیم که نه فقط منوط به مردم نیستند، بل شامل حال خود ما نیز می شوند. به این اساس، در پیرامونی که ماوقع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در جغرافیای تنازع افغانستان تقسیم می کنند، نباید به گونه ای واقع شویم که هرچه خارج از 50 درصد حاکمیت کنونی باشد، چه در حدود دولت و چه در خارج از حاکمیت مرکزی، به گونه ای دشمن تلقی شوند که وقتی نفوذ، احاطه، تبعات و اثرات آن ها، حکومت را غافلگیر می کنند تا در رویارویی با آن ها، مستاصل تر شود، معلوم است چه بسا برای بقای خویش، ضعیف تر از زمانی عمل می کند که از کودکان کنونی حکومت، صادر می شود.