
حنیف اتمر: مُصلح خاموش
نوشتۀ تمیم عاصی
برگردان: مصطفی کاظمی
در برخورد اول مودب، صمیمی و شنونده خوبی است. کلماتش را شمرده و سنجیده ادا میکند و جملاتش را با درنگ میخواند، به طوری که هدفش را به درستی افاده کند. با محمد حنیف اتمر آشنا شوید: مشاور قبلی امنیت ملی حکومت وحدت ملی، و قویترین حریف رئیس جمهور اشرف غنی برای احراز کرسی ریاست جمهوری. او را به عنوان یک متحد کننده قوی، رزمآرا، پادشاهساز، و سیاستمداری صبور میشناسند – بر خلاف حریفش که تفرقه انداز، بیصبر، و به حاشیه رانده شده تلقی میشود.
در اصل، آقای اتمر در انتخاب شدن محمد اشرف غنی، متحد اسبق و حریف فعلیاش، به عنوان رئیس جمهور، نقش بزرگی را بازی کرد. غالباً وی را به خاطر نفوذ و جایگاهش در میان نخبهگان سیاسی و جامعه بینالمللی، «رئیس جمهور نامحسوس» لقب میدهند. اتمر توازنساز حکومت بود؛ نگهدارنده و آتش نشانِ حکومتِ شکستهی بود که اغلب با خود در درگیری قرار داشت. در سیاست افغانستان، خواص میانهروی او، همه شمول بودنش، داشتن رفتار مشورتی، و دوراندیشیاش که با صبر و حلم همراه بود، زبانزد عام و خاص است. او کسی است که در اوقات سختی و بحران میتوان به وی اتکا کرد – یک مدیر قوی در سختترین شرایط. خلاصه اینکه او یک دوست همه فصله برای جامعه جهانی است و برای افغانها کسی است که در هر اقلیم مورد اعتماد است.
آقای اتمر بعد از سالها کار در نهادهای غیر دولتی، در جریان ریاست جمهوری آقای کرزی، به صفت وزیر امور داخله افغانستان خدمت کرد، وزیر معارف بود، وزیر احیا و انکشاف دهات بوده و در کارنامهاش برنامههای متعددی برای اصلاح نظام و طرحهای زیادی به خاطر کاهش میزان فقر، نوشته دارد. یک نمونه از اینها، «برنامه همبستگی ملی» است که یکی از موفقترین و پرنتیجهترین برنامههای انکشافی در تاریخ افغانستان میباشد.
قرارداد دوجانبه امنیتی را با وصف جنجال های همرایش با امریکا امضا کرد تا نیروهای امنیتی کشور از تمویل و حمایت مالی و فنی درازمدت برخوردار بمانند. او همچنان ثبات اجماع و همفکری در قبال صلح و جنگ در افغانستان را نگه داشت؛ چیزی که بلافاصله بعد از خروجش از حکومت، به خاطر عدم وجود اعتماد بالای رئیس جمهور و شخص جایگزین اش، در هم شکست.
در تبار، مخلوطی از قندهار بزرگ و لغمان است. زندگی پرچالش و پر مخاطرهیی را سپری کرد و برای آغاز، با یکی از نهادهای کشفی حکومت قبل از مجاهدین به عنوان افسر استخبارات آغاز به کار کرد و عاقبت در جنگ مشهور جلالآباد که میان جنجویان عرب-پنجابی و نیروهای حکومت وقت بود، زخمی شد. سپس ترک مسلک کرد و به ایفای وظیفه در نهادهای غیر دولتی پرداخت و چندین سازمان غیر دولتی را که به ارائه خدمات انساندوستانه مشغول بودند، رهبری کرد. وی در آن زمان به خطرناکترین مناطق افغانستان به خاطر رساندن کمکهای بشردوستانه، سفر میکرد.
در اولین نشست بُن برای افغانستان، آقای اتمر یکی از مهمترین اشتراک کنندگان آن نشست بود و از اجتماع نهادهای غیر دولتی و جامعۀ افغانستان نمایندگی میکرد. بعدها، رئیس جمهور حامد کرزی وی را به صفت اولین وزیر احیا و انکشاف دهات گماشت و در جریان آن وظیفه، به عنوان یک ریفورمیست و اصلاحطلب، یک نظام ساز و یک ارائه کننده نمونۀ خدمات به کشور، به شهرت درآمد. در زمان تصدی این موقف، بزگترین، مؤثرترین و بهترین برنامههای احیاء و انکشاف دهات مانند برنامه همبستگی ملی، برنامه تشویق سرمایه گذاریهای کوچک، و طرح ملی برنامههای انکشافی محلی را طراحی کرد و عملی ساخت.
اسمش در هر قریه کشور شناخته شده بود – قریهجاتی که تعداد شان نزدیک به ۳۰۰۰ است، وی را به عنوان کسی که معیار فعالیت هایش ضروریات اجتماعات بود، و در مورد انکشاف، دیدش از پائین به بالا بود، میشناختند. رئیس جمهور کرزی خواست تا این موفقیت و این نوع برنامهها را در دیگر وزارتخانهها نیز پیاده کند – به همین دلیل او را به تصدی وزارت معارف گماشت – که در آنجا نیز با طرح و عملی ساختن برنامههای مشابه و انکشاف اداری در سطح بزرگ، مسبب آمدن تغییرات اساسی شد.
دوباره به خاطر لزوم دید سیاسی و سابقه کاری وی در سکتور امنیتی، رئیس جمهور کرزی او را به صفت اولین وزیر تکنوکراتِ امور داخله گماشت. جایی که چندین برنامه زیربنایی و تشکیل قوای جدید پولیس مثل پولیس نظم و امن عامه، پولیس محافظت عامه، پولیس مبارزه با مواد مخدر و... را طراحی، عملی و تأسیس کرد که امروز جزء ارکان اساسی پولیس افغانستان به حساب میآیند.
در آن زمان، بسیاری از سیاسیون غربی و بینالمللی، وی را به دید رئیس جمهور آیندۀ کشور می نگریستند. به خاطر اختلافاتی که با رئیس جمهور کرزی به میان آمد، اتمر حکومت را ترک کرد و حزبی را تحت نام «حق و عدالت» در کنار یک تجارت خصوصی، تأسیس کرد.
در جریان زمانی که خارج از حکومت سپری میکردند، اتمر و متحدین سیاسیاش از سیاستهای کثیف اتهام بندی و استفاده از روشهای غیر اخلاقی و نادرست در سیاستهای شان شدیداً خوددار بودند و به طور جدی خود را تابع یک سلسله اصول و قوانین سیاسی عالی نگه داشتند – کاری که احترام بزرگی در میان سیاسیون افغانستان برای وی به ارمغان آورد.
آقای اتمر دوباره به حکومت برگشت – زمانی که محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان شد. بسیاری وی را مغز متفکر و مهندس اصلی بسیج انتخاباتی آقای غنی میدانند. پس از ورود آقای غنی به ارگ ریاست جمهوری افغانستان، آقای اتمر به عنوان مشاور امنیت ملی افغانستان مؤظف شد – شغلی که مسوولیت نظارت و ارزیابی مهمترین مسائل داخلی و همچنان سیاست خارجی را به دوش وی انداخت.
در جریان سالهای خدمتش به عنوان مشاور امنیت ملی، اتمر برای رئیس جمهور غنی و جامعۀ جهانی در بسیاری از موارد مرتبط به آغاز و پایان جنگ علیه افراطگری در کشور، تدوین راهکارها و راهبردهای نظامی و مرتبط به جنگ، به شمول طراحی برنامه چهارساله عملیاتی برای قوای ملی امنیتی و دفاعی کشور، مذاکره با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، مسوولیت جانبی در قبال امنیت منطقوی و انکشاف دیپلوماسی و روابط نظامی با کشورهای همسایه افغانستان، نخستین و مؤثرترین شخص بود.
کسی که اغلب به عنوان «رئیس جمهور نامحسوس» نامیده میشد، معمولاً مورد انتقادهای شدیدی به خاطر موقف وی در قلب حکومت وحدت ملی قرار میگرفت. به شکل کاملاً ماکیاولیِ آن، رئیس جمهور غنی آقای اتمر را مقصر تمام شکستهای امنیتی در کشور معرفی کرد و در عین حال، مخالفین سیاسی نیز وی را مورد انتقادهای شدید قرار میداد چون به صفت یک مرکز ثقل، حکومت افغانستان را یک پارچه و سالم نگه داشته بود.
با وجود آن همه انتقاد و مقصر دانستن ها، اتمر صبر کرد و حوصلهمندی خود را حفظ نمود. چنان پابند ارزشهای اخلاقی خود باقی ماند که وقتی مخالفین سیاسی وی، بردباری و برخورد صبورانه وی را با موضوعات دیدند، موقف سیاسی خود را تغییر داده و حالا همان مخالفین دیروز، در سفر امروزش به خاطر احراز کرسی ریاست جمهوری، متحدین سیاسی وی هستند.
آقای اتمر زمانی از موقفش استعفا داد که متوجه اعمال تفرقه افگنانه، دسیسه سازیهای عمدی و تولید فجایع سیاسی توسط رئیس جمهور بر حال شد – کسی که اطرافش را اغلب کسانی احاطه کرده اند که تجربه و فهم خیلی کمی در مورد افغانستان دارند، در پی اقدامهای فرقه گرایانه بودند و به افغانستان وابستگی خیلی اندکی داشتند.
در میان نخبهگان سیاسی و اجتماع دیپلوماتیک در کابل اغلب جمله مشهوری بر زبان ها بود که حدود نفوذ و تواناییهای اتمر را در داخل حکومت وحدت ملی با وضاحت بیان میکرد: «اگر خطابه و سخنرانی میخواهید، نزد رئیس جمهور بروید، اگر میخواهید از تازه ترین تمایلات فیشن و مُد باخبر شوید، به دفتر رئیس اجرائیه بروید. و اگر در پی انجام دادن کاری هستید، به دفتر مشاور امنیت ملی، اتمر بروید!»
امروز تاریخ یکبار دیگر در حال تکرار شدن است: به حنیف اتمر نیاز است تا افغانستان را دوباره متحد بسازد و به سیاستهای تفرقه آمیز، تولید فجایع سیاسی، سیاستهای قومی و سمتی، کینههای سیاسی، حقارت و بی عزتی کشور و بحران فعلی نقطه پایان بگذارد و افغانستان را از این تنگنا و وضیعت وخیم به بیرون رهنمایی کند.
اتمر ثابت ساخته است که در تصمیم خود قاطع و جدی است – اگر ملت افغانستان این فرصت را به وی تفویض کنند.