
بنام قوم حمایت از مظنونین، مجرمین و جنایتکاران جنگی سبب بدنام شدن تمام آن قوم میشود و ازین کار باید جلوگیری شود.
سیاست های رادیکالی و فوندامنتالیستی، سیاست های متعهد به ملت نیستند و در برابر فشار های سیاسی همیشه متوصل به استفاده افزاری از مذهب، قوم، منطقه، تنظیم و سایر حساسیت های چالش برانگیز اجتماعی میگردند.
در این اواخر راجع به زورگیری جنگ ها و سقوط بعضی ولسوالی ها بدست مخالفان دولت و نارسایی ها و کاستی های اراکین امور در ولایت فاریاب، چند تن آن به ظن دست داشتن در این مسایل از طرف څارنوالی های مربوطه بازداشت شدند. اما قضایا تا هنوز روشن ناشده، یک عده دست های پنهانی به مردم فاریاب قضایا را معکوس و قومی جلوه داده و علیه دولت آنها را تحریک مینمایند. در راستای این کوشش ها چندین روز است که مردم میمنه به جاده های شهر میمنه می ریزند و شعار های ضد دولتی را سر میدهند و حتی در شعار ها، اظهار نظرها و بیانات خود کوشش میکنند، مساله را قومی جلوه دهند و ازین طریق منفعت به جیب ریزند و سبب رهایی دوستان شان از پنجه قانون شوند.
این مظاهره چیان در بعضی موارد توهین به سایر قوم های نجیب افغانستان نموده و در حالیکه حکومت وحدت ملی از نماینده های تمام گروه های قومی ساخته شده، اما مظاهره چیان تنها نام رییس جمهور را گرفته و اتهام بر وی وارد میکنند که در پشت تمام این بازداشت ها دست رییس جمهور مطرح است.
داکتر عبدالله که رییس اجراییه حکومت است و مدعی است که حکومت وحدت ملی را با تقسیم ۵۰ در ۵۰ قدرت، بنا نهاده، در همچو موارد یا خاموش میماند و یا بطرف یاران سابقه و جانب مخالف گرایش مینماید و حکومت و قانون را یکسره پشت پا میزند.
ناگفته نباید گذاشت که در تمامی موارد بی کفایتی ها، نارسایی ها و کاستی های حکومت و یک عده اشخاص بلند پایه دیده شده تا جهت بهبود کار و امور، استلزاماً رییس جمهور در مورد مداخله نماید و برای اینکه بی کفایتی ها و نارسایی ها اراکین پنهان بماند این مداخله رییس جمهور را نامشروع و غلط جلوه میدهند.
مداخله رییس جمهور در امور حکومت از صلاحیت آن اصل است که طبق آن ادارات بالایی مکلف رفع کاستی ها و اصلاح ادارات پاینی خود استند.
بر میگردیم به موضوع اساسی بحث خود یعنی همانا استفاده افزاری از موقف اقوام در زدو بندهای سیاسی و مافیایی از طرف یکعده اشخاص و زورمندان که توانسته اند توسط مکر و حیله خود بعضی از اقوام را و یا هم عده از مردم را در حیطه انحصار و استفاده خود قرار دهند. اما بحث این است که خود مردم چرا سالم نه اندیشند، از قید همچو اشخاص قاتل و جنایتکار خودرا نه رهاند و ازادی و اختیار شانرا بدست خود شان نگیرند.
با وجودیکه مردم میدانند شر قاتلین و جنایتکاران جنگی از همه بیشتر به قوم خود شان و یا آنهای رسیده که دور و بر شان بودند.
مثال و الگو خوب این واقعیت قضیه جنرال عبدالرشید دوستم و آقای ایشچی بوده، که هر دو منسوب به یک حزب و یک قوم بودند.
خدا ناخواسته اگر در میان اقوام چنین اشخاص باشند که فکر کنند که با سلب حقوق و زیر فشار آوردن اقوام دیگر اینها آسوده و از مزایایی زیاد بهره مند میشوند، باید بدانند که به بیراهه رفته اند، زیرا کسانیکه برای دیگران مار را در آستین خود نگاه میکنند، باید بدانند که از دیگران پیش خودشان مورد نیش مار قرار خواهند گرفت و از بین خواهند رفت.
مردم شریف میمنه و فاریاب باید استفاده جویی و خطراتیکه از طرف زورمندان متوجه شان هستند مدنظر گیرند، پیش ازینکه به خیابانها بریزند باید ارگانهای عدلی و قضایی را اجازه دهد، تا موارد جرمی را از راه های قانونی پیگیری نمایند.
پیرامون مساله یک عده گزارشهای رسانه یی واقعیت های را منعکس ساخته اند که اشخاص زورمند مردم را به زور و جبر مجبور میسازند که تا از خانه های شان برایند، به جاده ها بریزند و شعار های ضد دولتی را سر دهند و یا در برابر رسانه ها اظهارات سفارشی به نفع خواسته های آنان داشته باشند، در غیر آن تمام مردم به کشانیدن زورمندان و جنایتکاران به محاکم خرسند اند و از این اقدامات حکومت حمایت و پشتبانی مینمایند.