عشق به وطن ؛ پدیده یی برای رسیدن به ثبات افغانستان

ثبات یکی از نیاز های بشری هر جامعه است و این پدیده زمانی امکان پذیر است که افراد همان جامعه برای رسیدن به آن تلاش کنند.

امروز کشور های زیاد در جهان اند که در ثبات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی عالی قرار دارند و کشور های هم وجود دارد که ثباتی هر روز گلوی مردم اش را فشار داده و با صد ها درد و رنج آنها را همراه ساخته است.

ثبات و بی ثباتی در این دو نوع کشور ها دست مزد مردمان همان کشور ها است .

افغانستان یک کشور اسلامی و مردمان اش نیز مسلمان اند ، اسلام در قرآن کریم و احدایث عشق به وطن را بار ها امر کرده و خیانت را جرم کلان دانسته است. حدیث معروف " حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الاْیمانِ " (علاقه به وطن از نشانه هاى ایماناست) نیز در منابع مختلفى اسلامی نقل شده است. پیامبر اکرم (صلى اللهعلیه وآله وسلم) نیز هنگامى که مى خواست از مکّه هجرت کند، سخت ناراحت بود. درست است که مکّه ارزش معنوى و الهى فوق العاده اى داشت، ولى به نظر مى رسد که علاقه پیامبر به آن شهر جهات مختلف داشت که از جمله علاقه او به زادگاهش همانا وطن اش بود.

پس از لحاظ اسلامی و هم از دید انسانی خدمت به وطن مسوولیت و وظیفه هر افغان در این کشوری در حال بحران است.امروز جنگ ، فقر ، بیکاری و ده ها مشکل دیگر دامنگیر مردم این کشور است که از سوی کشور های مداخله گر برای ما تحمیل شده است.

برای بیرون رفت از این مشکلات نیاز است تا مردم افغانستان یک صدا در زیر یک چتر برای ثبات افغانستان کار کنند . هستند شماری از حلقات و جریان های که با فرمان استخبارات بیرونی در میان مردم انواع جنجال ها را خلق می کنند که این سیاست های تخریبی به نفع افغانستان نبوده و باید مردم علیه این جریان های برخواسته و به خواست های آنها پاسخ منفی بدهند.

این حلقات طرفدار رشد تعلیم ، اقتصاد و نظامی سیاسی کشور نبوده و همواره می خواهند که از نقطه های ضعف مردم نهایت استفاده نادرست را کنند.

این یک حقیقت است که افغان ها بر وطن بیشتر از دیگران عشق ورزیده و هیج گاه نخواسته اند که حاکمیت ملی این کشور زیر سوال برود ، این ادعا در تاریخ چند هزار ساله مردم افغانستان برای حفظ حاکمیت این کشور ثابت شده است و تاریخ نویسانی زیاد خارجی در مورد شجاعت افغان ها صد ها کتاب و مقاله نوشته اند اما امروز که کشور ما از سوی برخی از مداخله گران به ویرانه مبدل شده و برخی خاک فروشان از این بستر استفاده می کنند مسوولیت هر شهروند کشور است تا یک صدا و زیر یک نام و دین به هر نوع مداخله نه گفته و برای صلح سر تاسری مبارزه کنند . این مبارزه با رشد تعلیم ، کار صادقانه ، نه گفتن به زورمندان و حمایت از حکومت امکان پذیر است و اگر با گروه های مسلح و غیر مسلح مخالف نظام کنار بیاییم انتظار داشته باشیم که سایه بد بختی که امروز میلیون ها افغان را دامنیگر شده ما را نیز با این وضعیت مواجه خواهد ساخت.

مسوولیت دیگر هر افغان برای ثبات این کشور تشویق جوانان و نوجوانان است تا آنها از کار های که خلاف منافع ملی است دست کشیده و در آبادی افغانستان سهم فعال گیرند یعنی هر افغان می تواند با داشتن فرهنگ عشق به وطن و آزادی در هر بخش این کشور خدمتی را برای افغانستان ویران کند ، غرس یک نهال ، تشویق یک کودک به مکتب ، حمایت از یک خانواده فقیر ، حفظ داشته های فرهنگی و تاریخی، مانع ساختن افراد تخریب کار و در کل اگر ما بخواهیم صلح در کشور جنگ زده دور از امکان نیست و آفتاب در حال غروب این کشور با دست های توانایی ما افغان ها می تواند طلوع کرده و یک صبح روشن را به شهروندان تشنه به صلح نوید دهد.