
نویسنده : اتل افغان
طالبان پاکستانی که نام اختصاری آن (تی تی پی) است و در پاکستان مصروف فعالیت های تروریستی میباشند و حدود شش سال از تأسیس آن میشود با آنکه در آغاز هدف از ایجاد آنگروه واضح نبود مگر درین اواخرهمه این را درک کرده اند که پاکستان بخاطر تجارت و منفعت خویش تروریستان را به صورت پوششی ایجاد میکند و بعداً به نام این و آن بعضی از آنها را به ضد افغانستان ، هندوستان و سایر دنیا استفاده نموده و بعضی از آنها را مانند گوسفندان به امریکا،روسیه و ایران بفروش میرساند.
در ذیل بعضی از موارد مهم که باید از آن در اینجا یاد آوری شود را می آوریم:
1-طالبان پاکستانی به این هدف ایجاد شد تا رول مرکز ثقل طالبان افغانی و پاکستانی را ادأ کند چون پاکستان میدانست اگر طالبان افغانی بدون طالبان پاکستانی نیرومند شوند یک روز به درد سربزرگ به این کشور مبدل میشوند و از همین لحاظ تشکیل مذکور در پاکستان به وجود آمد که امروزه یک تعداد آن در خدمت اردو و استخبارات پاکستان قرار دارد و در پاکستان غرض رسیدن به اهداف آنکشور وحشت و دهشت میافرینند و یک عده دیگر آن در صفوف داعش پیوسته و در افغانستان مصروف دهشت افگنی هستند.
2-سرکوب قبایل آزاد در مناطق قبایلی: سرکوب قبایل پشتون در مناطق سرحدی هیچ گونه جنبه منطقی ندارد با آنکه پرویز مشرف در حالت نشه از طریق تیلفون به رئیس جمهور وقت آمریکا گفته بود که سرکوب ملت افغانستان کارکردشما و سرکوب مردم قبایل کار ما است چون غرض انجام این کار (آی اس آی) و اردوی پاکستان هیچ گونه بهانه ای نداشتند بناً در مناطق قبایلی شبکه حقانی،طالبان پاکستانی،طاهر یولداش،عرب،اوزبک،چیچن و غیره جنگجویان را اجازه ایجاد مراکز تروریستی دادند و با این کار دایره زندگی را بر باشنده گان مناطق قبایلی تنگ تر ساختند زیرا از هوا آماج حملات هوایی امریکا و از زمین نیروهای اردوی پاکستان آنها را تحت فشار قرار میداد که نمونه زنده آن عملیات چندی قبل که تحت نام (ضرب غضب) راه اندازی شده بود و در ان به هزاران هزار خانواده های مناطق قبایلی به مناطق پشتونخواه و یک تعداد هم به افغانستان مهاجر و آواره شدند.
3-معاملات تجارتی چند جانبه تروریستی با جهان: پاکستان به بهانه سرکوب طالبان بیشتر از 3 تریلیون دالر را تنها از امریکا بدست اورده است اما اردو و استخبارات پاکستان پیش بینی کرده بودند که اگر امریکا از آنها پیشتر با طالبان افغانی صلح کند پس پاکستان باید منبع عایداتی دیگری هم داشته باشند تا از دنیا پول گرفته و بازار تجارت تروریزم را استمرار ببخشند.
تمرکز امریکا بالای سرکوب طالبان پاکستانی و بازی تازه چیست؟
امریکا دو رویی پاکستان را بسیار خوب متوجه بود و به همین منظور بالای مناطق سرحدی تمرکز بیشتری نمود و در چندین حملات جداگانه اول بیت الله محسود و بعداً حکیم الله محسود را از بین برد و مرگ رهبران (تی تی پی) چنان آنها را در مقابل یکدیگر ایستاده کرد قسمیکه امروزه طالبان افغانی در مقابل هم ایستاده اند و با وجود وساطت و کوشش ها شورای کویته موفق نگردیده تا طالبان را یک دست و متحد گرداند، تشکیل (تی تی پی) به چند شاخه تقسیم شد و پاکستان در زمینه خیلی کوشید تا این مشکل را حل کند با وجودی که طالبان افغانی،بعضی مدارس پاکستانی میانجیگری نموده و در اخیر هم فیصله کردند که مولانا فضل الله به حیث رهبر (تی تی پی) انتخاب شود اما تمام کوشش ها بدون نتیجه ماند و در این میان یک گروه دنبال رهبران خانواده محسود ایستاده و گروه دیگر به رهبری حافظ سعید به مناطق اورکزی آمد و بعداً به گروه داعش بیعت کرد که رهبر انها حافظ سعید در ننگرهار کشته شد و جماعت الاحرار که یک اندازه قدرتمند بود رهبری آن را یک تن تبعه پاکستانی بنام عبدالولی که اکنون بنام عمرخالد خراسانی مشهور است به عهده گرفت.
اما گروه جماعت الاحرار کیست؟
تمام قوت این گروه متأثر از رهبران قبایل است،باوجودی که هوا خواهان طالبان در آنها وجود دارد و تعداد زیاد (تی تی پی) قبل از کشته شدن رهبر طالبان (ملا عمر) به او بیعت کرده بودند مگر در تشکیل فزیکی آن فقط و فقط طرفداران مهم حکیم الله محسود دخیل اند و عقده انها در برابر پاکستان تنها بخاطر ظلم بالای مناطق قبایلی نه بلکه برای ان است که اکثر پروژه های (آی اس آی) را رهبران آنها به پیش میبردند.
همین اکنون رهبران این گروه مولانا قاسم خراسانی و عمرخالد خراسانی که در مومند ایجنسی ،قاری شکیل حقانی در چهار سده، مولانا یاسین رهبری طالبان را در سوات ، قاری اسمعیل در خیبر ایجنسی،مولانا عبدالله در باجور ، مفتی مصباح در پیشاور و مولا نا حیدر منصور نیز در اوروکزی رهبرانی هستند که مسئولیت این گروه را به عهده دارند زیرا اشخاص متذکره نفوذ دینی بالای مردم دارند.
چرا همواره پاکستان این گروه را متأثر از حمایت افغانستان میداند:
1-پاکستان فکر میکند که دلسوزی مردم افغانستان با باشندگان مناطق قبایلی از روی عمد است حال آنکه این طور نیست زیرا اقوام افتاده در دو طرف خط دیورند باهم برادر اند پس دلسوزی انها نه عمدی است و نه هم استخباراتی بلکه دلسوزی آنها دلسوزی دو برادری میباشد که جبر تاریخ آنها را از هم جدا کرده است.
2-موقف تند جماعت الاحرار در مقابل پاکستان: در پاکستان لشکر طیبه، لشکرجنگوی،تشکیلات داعش و بعضی حلقات مذهبی دیگری که مسایل دینی را دامن میزنند در هر حالت تحت قومانده (آی اس آی) اند و این گروه ها آنچه را که در افغانستان ، کشمیر، کشورهای عربی ، بخصوص عربستان سعودی انجام میدهند طرح و پلان آن را (آی اس آی) میدهد واما جماعت الاحرار پهلوی دیگری هم دارد که در ذیل آنرا خلاصه میکنیم:
1-تلاش در جهت تداوم پروژه های تروریستی در پاکستان.
2-کوشش برای رسمی کردن خط دیورند.
3-سرکوب همه جانبه ئ یک ملیت بزرگ (پشتون ها).
4-زمینه سازی حملات تدابیری در پاکستان.
5-کمک برای برنامه های برون مرزی کشوری پاکستان.
6-محافظت پاکستان از فشارهای بین المللی.
هر چند در اکثر حملات جماعت الاحرار تعداد زیادی از اتباع ملکی پاکستان قربانی میشوند مگر در هر حمله اردو و استخبارات پاکستان پروژه های تازه را به راه می اندازد قسمی که از یک طرف جهت سرکوب مناطق قبایلی بهانه در دست شان می افتد و از جانب دیگر غرض گریز از انزوای جامعه جهانی وانمود میکنند که پاکستان خود قربانی تروریزم است .
حملات اخیر هم یکی از این دست دسیسه ها است که جماعت الاحرار در اجرای آن چند پروژه دارد.
1-کم ساختن حجم فشار امریکا بر پاکستان.
2-تغیر سیاست امریکا در باره پاکستان.
3-وانمود کردن پاکستان به عنوان قربانی تروریزم.
4-مانع شدن از قیام مردمی بر علیه اردو و استخبارات آنکشور.
5-نقش دادن پاکستان در بازی های بزرگ جهانی از سوی جامعه جهانی.
6-تحت فشار قرار دادن افغانستان.
7-زمینه سازی برای آزار و اذیت مهاجرین افغان در آن کشور.
8- تطبیق قانون پاتا و آغاز درامه جدید جهت از خود ساختن مناطق قبایلی.
با تحلیل و هضم دلایل فوق هیچگاه یک گروهی که رهبری ، پلان و مراکز تعلیمی آن را پاکستان در اختیارش گذاشته و در ضمن طرح حملات را مستقیماً (آی اس آی) و اردوی پاکستان داده است مسئولیت آن را بدوش افغانستان انداخته و بگویند احتمال دارد که افغانستان طراحان این حملات را حمایت مالی کند.
روابط پاکستان با طالبان ، داعش و هر گروه دیگر بسیار واضح است در همین چند روز قبل کشته شدن یکی از فرماندهان مهم القاعده بنام عمر خالد در غزنی که پاکستان قبلاً به اتهام دست داشتن در چندین حملات در دوبی و پاکستان وی را دستگیر نموده بود ، دوباره غرض تقویت القاعده در افغانستان او را آزاد نمود که خوشبختانه کشته شد.
پس برای پاکستان نیاز مبرم است تا از حمایت تروریزم دست بکشد و همچنان ایجاب مینماید تا جهانیان تروریزم را از هسته نابود سازند و برای مردم پاکستان ضروری است تا سکوت خویش را در مقابل جفاهای ( آی اس آی ) و اردوی پاکستان شکسته و مانند سایر انسان های دنیا با معیار های جهانی از حق زندگی در صلح برخوردار شده و نیز همسایگان شان نیز از حقوق متذکره برخوردار گردند.
با آن که در یکی دو سال گذشته پاکستان از تولید تروریزم یک مقدار سود به دست آورد اما دیگر نه جهان تحمل قبول تروریزم را دارد و نه برای پاکستان در مقابل گرو هایی که دست ساخته آن است امتیاز داده میشود.