امنیت و جهان سوم 

امنیت به معنی حراست از یک فرد، جامعه، ملت و یک کشور در برابر تهدیدهای خارجی است و نقطه مقابل «تهدید» به شمار می رود، هر کشوری که بتواند تهدیدهای بالقوه و بالفعل را از میان بردارد، به آسایش و امنیت رسیده است. امنیت یکی از مهمترین عامل پیشرفت یک کشور در حالت دفاع و دور از تهدید دشمنان میباشد که با موجودیت این فاکتور اساسی مردم با اعتماد و ایمان بیشتر به دولت و ملت خویش کار میکنند . موجودیت امنیت در کشور سبب تحکیم ثبات ملی و تحکیم روابط میان سایر دول جهان شده میتواند . به خصوص کشور های که با هم اتحاد بین المللی دارند بواسطه امنیت آنها با هم ارتباطات بین المللی برقرار می نمایند و با پاليسي بین المللی و تفاهم دول جلو دشمنان داخلی و خارجی را میگیرند . اما یک مورد را باید اینجا به عرض رساند؛ که کشور های ابر قدرت جهان جهت تکامل امنیت نسبی و کامل در  کشور های شان گروه هاي را جهت برهم زدن امنیت دیگران میسازند و با اين توطئه امنیت کشور های خویش را برقرار میسازند . سازمان ناتو که یکی از مقتدرترین سازمان های نظامی جهان در برابر دشمنان کشور های اروپایی و امريکايی ایجاد شده است هم‌اکنون 28 عضو دارد .در پیمان و کنوانسیون های ناتو در ماده 5 آن کشورهای امضا کننده توافق کرده‌اند ؛ که حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند. به اساس این تعریف میدانیم که اگر امنیت یکی از این کشور های توافق کننده به خطر بیافتد بناً لازم و ملزوم میدانند تا در برابر تروريستان بین المللی بیاستند و از توافقات و مواد مندرج شده در کنواسيون های ذیل به سود دولت های خویش در برابر دشمنان استفاده نمایند . بعد از حملات یازده سپتامبر این موضوع واضح شد که حمله بر  آمریکا حمله بر منافع اروپا و دول قدرتمند است ،بناً آنها با به کارگیری از سیاست خویش جهت استحکام امنیت بین المللی و با تفاهم همدیگر وارد افغانستان شدند تا لانه های جاسوسی و تروریستی را از بین برند .  با مطالعات که از دول جهان در رابطه به تاریخ و ارزشهای ملی شان کرده ام ،دریافتم که اصطلاح امنیت تنها مختص به کشورهای قدرتمند و به خصوص آمریکاست که در چارچوب سیاست های خویش سیاست جهان را مختل گردانیده است . با پاليسي که امنیت داخلی امریکا ( FBI )و  امنیت خارجی آمریکا (CIA) دارد واضح است که چنین ارگان های امنیتی با پول گزاف که بالای اجنتان شان استفاده میکنند تنها به ملت خویش کار میکنند . روسها نیز با چنین پاليسي پیش میروند و برای رقابت های خویش از درٕ گفتگو ها و مذاکرات پیش نه بلکه از درٕ جنگ و آوردن امنیت به کشور های شان و ساختار پایگاه های بین المللی شان در کشور های عقب مانده جهان سومی کار میکنند .  جهان سوم که شامل کشورهای عقب مانده و توسعه نیافته است بارها میدان جنگ دو بلوک بوده است . همواره امنیت کشورهای جهان سومی به مخاطره افتاده است . چرا همواره کشورهای جهان سوم مورد تاخت تاز کشورهای جهان اول قرار ميگيرند؟   در نبشته فوق ذکر کردم که کشورهای توسعه یافته ضرورت دارند تا امنیت کشورهای شان را تامین کنند تا قدرت که در جهان در دست دارند از میان نه رود و از سوی دیگر کشورهای قدرتمند جهان اول برای منافع ملی خویش و مقام بین المللی خویش کوشش میکنند تا با یکدیگر خلاف هم کار کنند تا جای یکدیگر را بگیرند . علت های ذیل عقب ماندگی جهان سوم را نشان ميدهد : ۱- نبود شخصیت های کارکن و دانا در راس دول جهان سومی . ۲- نبود استراتيژي دقیق جهت زیربناسازی دولت های جهان سوم . ۳- فساد ، رشوه ، ظلم ، بی بندباری و انارشیزم در ارگان های کشور های نامبرده . ۴- زیر پا بودن ارزش های ملی بنام دین و مذهب . ۵- نبود تحصیلات عالی و تعلیمات متوسطه در معارف کشورهای عقب مانده جهان سومی . ۶- شرم گذاشتن به اصطلاحات بیولوژیکی و کمياوي ۷- خشم مردم جاهل بالای زنان و نادیده گرفتن حقوق زنان . ۸- تجاوز جنسی ، اجازه ندادن دختران به مکاتب و ازدواج های اجباری به نام دین در کشورهای نامبرده . ۹- در اصل پر سرمایه دار ترین کشورهای جهان ، جهان سومی ست اما نبود استراتيژي و مداخلت های کشورهای بیرونی سبب ناآرامی در آن کشور ها شده است . ۱۰- جنگ بنام دین و مذهب    مردم جهان سوم همواره همه مسائل را از دید ارزشهای دینی و مذهبی می نگرند .حالانکه کشورهای جهان سوم از لحاظ داشتن منابع طبیعی یکی از پر سرمایه دار ترین کشورهای جهان هستند . با این اعتقاد کشورهای قدرتمند جهان اول، مردم کشورهای جهان سوم را به نام دین و مذهب و نادیده گرفتن حقوق زنان و زیرپا کردن حقوق بشر تحت تسخیر خویش دراورده اند .و بنام جنگ و تروریسم در کشورهای مربوطه  حمام خون را جاری کرده اند .   کشورهای قدرتمند جهان اول با تدبیر و استراتيژي پیش میروند . درنخست آنها از کشورهای عربی نفت خریداری میکنند بعد با همان نفت و يورانیم فابريکات و کمپني های سلاح سازي خویش را آماده تولیدات بیشتر سلاح می نمایند . تا بتوانند هم اقتصاد خویش را بسازند و از سوی دیگر امنیت کشورهای خویش را تامین کنند . ۱- اگر احياناً جنگ در جهان از بین رود بزرگترین ضربه را کشورهای قدرتمند جهان اول میبینند . در نخست بزرگترین آسیب به کمپني های سلاح سازی میرسد چون با پول گزافی که بالای سلاح های شیمیایی و کمپيوتري استفاده میشوند آنها ضربه اقتصادی میبینند و مجبور اند تا جنگ را به نفع خویش ادامه دهند . ۲- امنیت کشورهای جهان اول از بین میرود چونکه رقابت های آنها از طرح تروریسم گذشته بلکه به مرحله جنگ جهانی میرسد . ۳- شکست همکاری های بین المللی بنام نابودی تروریسم  ۴- شکست پاليسي های  کشورهای قدرتمند در جهت ساختار پایگاه های شان در کشورهای جهان سوم . ۵- نابودی اقتصاد و کمک های جامعه جهانی به یکدیگر . ۶- دین اسلام هر روز در حال گسترش است کشورهای جهان اول با درک این موضوع از  گسترش دين اسلام نگران اند و باید جنگ را تحت نام اسلام و تروریسم به پیش ببرنند تا امنیت خویش را حفظ نگهدارند .   با نبشته فوق در بالا برایتان تشریح دادم که جنگ جهان همه بر منافع کشورهای قدرتمند و توسعه یافته جهان اول وابسته است . و کشورهای جهان سوم یک بهانه برای جنگ آنها ست چونکه شعور سیاسی و اجتماعی آنها مانند اروپائیان و آمریکايان به پیش نرفته است .و همواره مانند مهره از ایشان کار گرفته میشود .