افغانستان نکته عطف در آسیا و موقعیتی برای منافع منطقه

 
افغانستان کشور حائل در میان کشور های قدرتمند میباشد . این کشور همواره مورد تعرضات و تهاجمات کشور های قدرتمند قرار گرفته است . اگر تاریخ افغانستان را مطالعه نماییم درميابيم که این کشور از ابتدا همواره مورد تهاجم قدرت های بزرگ قرار گرفته . منافع و حقوق افغانستان بارها زیر کمین دشمنان قرار گرفته ، اما کشور های منطقه مانند ایران ، پاکستان و کشور های آسیای میانه از طریق همین سرزمین به اهداف و منافع سیاسی خویش دست یافته اند . این را نباید از ياد برد که همین افغانستان بود که پاکستان را به يک کشور مستقل بنام (پاکستان) مسمی کرد . این افغانستان بود که ایران به یک قدرت منطقوي ضد استعمار آمریکا دست یافت . این افغانستان بود که کشور های ازبکستان ، ترکمنستان و تاجیکستان استقلاليت خویش را بدست آوردند . اما این کشور که تمام نیاز های همسایه های خویش را برآورده کرد خود پایمال جنگ منطقه و قدرت ها شد . کشوری که مردم آن همواره حماسه آفرینی کرده است در زمانی ملل جهان از نامش هراس داشت که افغان است و اینها مردمان شجاع اند اما امروز خارجیها عنوان که به افغانها برگزیده اند بنام تروریست و دهشت افگن یاد میشوند . اینکه پاکستان منافع خویش را بدست آورد چندین علت دارد :
۱- افغانستان در قبل یک امپراطوری بزرگی را ایجاد کرده بود که جهان به لرزه افتاده بود و در این خصوص کشور های ابرقدرتٕ چون انگلیس زمانی که بر افغانستان تجاوز نظامی کرد ؛ هرگز نميخواست این کشور مردخيز انگلیس را به شکست مواجه سازد . بلاخره آنها به بهانه استقلال افغانستان پشتونستان بخشی از افغانستان را جدا کردند و این پلان از ابتدا طرح شده بود .
۲- پاچا خان افغان (خان عبدالغفار خان ) با دولت هندوستان و رهبر معظم انقلابی هندوستان مهاتما گاندی ارتباطات حسنه داشت و در این خصوص هندیها در نقش استقلال طلبی نسبت به مسلمانان هند پیشقدم بودند و انگلیس از این نوع ارتباط خشمگین بود .
۳- موقعیت جغرافیایی افغانستان در خصوص ارتباطات بین المللی میان روسیه تزاری و انگلیس .که از این بابت انگلیسها هراس بیشتر داشتند که مبادا روسیه جایگاه انگلیسها را تحت تسخیر خویش دراورند .
۴- جایگاه افغانستان از لحاظ کمک های اوپراتيفي و لوژيستيکي حائز اهمیت برای انگلیسها بود .
۵- حس استقلال طلبی مجاهدین افغان در برابر انگلیسها و شکست در جنگ های پيهم با افغانها .
با ذکر چنین مسائل و علت ها میخواهم توضیح دهم که همین علل بودند که پاکستان بوجود آمد .
انگلیسها هرگز نمی خواستند تا پشتونهاي این طرف و آنطرف مرز قدرتمند باشند و حکومت چندین صد سالهٕ را که پشتونها بنا کرده بودند در آینده موجب شکست کشوری چون انگلیس شود و از سوی دیگر کشور هندوستان پر از غنائم بیشتر است که سال ها امپراطوری ها بالای آن حاکمیت کرده اند و بارها هندیها شکست خورده اند . از یکسو بزرگ قومی پشتونها بنام خان عبدالغفار با گاندی یکجا گام ميبرداشت و این سبب شده بود تا گاندی از یک شخصیت بزرگ چون پاچا خان هدایت حاصل کند و هر روز قدرت انگلیس ها به خطر مواجه گردد . با اندیشه که انگلیسها داشتند دریافتند که اگر هندوستان را چنین بگذاریم این کشور سالهای بعد با چنین مساحت وسیع حاکمیت بیشتر در آسیا پیدا میکنند . اگر کشور افغانستان را آزاد بگذاریم پشتونها باز هم متحد شده و به یک قدرت اساس راه میآبند .در چین که نیز انگليسها حاکمیت داشتند چندین بار شکست خوردند اما نتوانستند که چین را تجزیه کنند . اما با همان نیرنگ خویش پاکستان را به میان آوردند و هند و افغانستان را به دو شاخه تقسیم کردند که تا امروز جنگ در این ناحيهات ادامه دارد .
با ذکر علت های که پاکستان را بوجود آورد دانستیم؛ حالا نگاهی میندازیم که چگونه انگلیس از موقع و نيرنگ سیاسی خويش استفاده کرده و اقتصاد پاکستان را گسترش داد .
با به میان آمدن پاکستان ،انگلیسها در کشمیر گروهاي تروریستی را به کمک حکومت جدید پاکستان بنیان نهاد که هم هندوستان را تحت کنترول خویش داشتند و هم افغانستان را . بازی از زمان حکومت سردار محمد داوود آغاز شد ؛ پاکستان نه اقتصاد داشت و نه سیاست اما حمایه کننده که داشت قدرتمندترین کشور در جهان بود که همانا بادار قبلی اش (انگلیس) بود .اولین آغاز کار پاکستان ساختار احزاب اسلامگرا در افغانستان بود که بدبختانه جوانان پوهنتونها را به نام دین گمراه کردند و افغانستان را به سوی جنگ داخلی سوق دادند. با این نگرش بزرگترین نفع را که پاکستان از افغانستان بدست آورد کمک های آمریکا و انگلیس به مجاهدین بود که از این طریق پاکستان بیشترین پول را به جیب خود زد و با نام کمک های امنیت در افغانستان پاکستان را ساختند و پشتونهاي آنطرف دربدر و خاکبسر شدند .
ظهور القاعده که بخش دوم بازی آمریکا و انگلیس بود این هم کمک زیاد برای ساختار اقتصادی پاکستان کرد که کمک های بیش از حد کشور های متحد عربی وارد پاکستان میشد و ملیشه های پاکستان خود را در لباس تروريستان آراسته میساختند و میجنگیدند .
ایران همسایه دیگر افغانستان بواسطه آب های سرشار افغانستان حیات سیاسی و اقتصادی خویش را می گذراند . اگر از زاویه اقتصادی بنگریم ايران بدون آب افغانستان به یک بیابان مبدل خواهد شد که این هم افغانستان است که ایران را نگهداشته است اما برخلاف ایران همواره ضد افغانستان کار کرده است .این افغانستان بود که در زمان جنگ عراق و ایران ، با ایران مساعدت میکرد . اما ایران چی کرده است جنگ را به نفع خود و ضد آمریکا در افغانستان به پیش ميبرد . افغانها را در جنگ سوریه ميفرستد جوانان را به مواد مخدره مبتلا میسازند و خلاصه هدف ایران تشکیل يک قدرتی آسیايي در برابر آمریکاست که میخواهد با چون و چرا نیم افغانستان را تسخیر و همان نظریه امپراطوری فارس را به میان بیاورد که بزرگترین نظريه شان جنگ سنی ها و شیعه هاست . از سوی دیگر روسیه دشمن دیگر افغانستان نیز با ایران دست را يکی کرده و طالبان را حمایت میکنند تا مهره شکست امریکا باشند . روسها که تا حال از شکست شان در افغانستان رنج میبرند هرگز نميخواهد که افغانستان پایگاه برای آمریکا باشد . و از سوی دیگر با شکست روسیه در افغانستان اتحاد جماهیر شوری سابق از بین رفت و کشورهای آسیای میانه به استقلال خویش دست یافتند . معذالک این ضربه گران برای روسیه سالها پلان را دربر میگیرد تا آمریکا را از طریق افغانستان به شکست مواجه سازد ..
با بیان تحلیل های که در فوق کردم ؛ درميابيم که این افغانستان است که کشور های منطقه زنده هستند ورنه آنها هرگز به ترقی و ثبات دست نمی یافتند . اگر بجای تفنگ مردم و سياسون ما از مغز خویش کار می گرفتند و در آینده بگیرند ما میتوانیم ازموقعيت بدست داشته خویش پیشرفت زیاد نماییم .