
ميگویند بھزاد مجھول الھویه از غور است و حال خود را هراتی تراشیده.
ميگویند از ايران و حال خود را هراتي و افغان ميگوید.
ميگویند تا صنف دوازده در ايران درس خوانده و بعد به زور منابع اجنبي به قدرت سياسي در افغانستان رسانده شد.
ميگویند جاسوس دشمن است و ....
اين همه قراين و افواهاتيكه نه من و تو ( شما) هموطنان مستندات در دست داشته باشيد. اخر من چطور سند به دست ارم كه اجير دشمن است؟ لذا اين برايم معضل است. راه حل و معيار خوبي و بدي، خاين و خادم؟
راه حل شناخت خاين و خادم و موضع من بايد چطور تعين شود؟
يگانه معيار و قضاوت در مواضع و عمل كرد شخص است.
بهزاد زمانيكه يكي از مسولين كميسيون انتخابات بود توانست يازده وكيل را از قوم هزاره و شيعه از ولايت غزني كه ٧٠ فیصد پشتون است۔ با تقلب جابجا سازد. بهزاد به اين خيانت علنا در تلويزيون مباهات كرده و گفته كه بلاخره توانسته عدالت نسبي تاريخ را در حق قوم خويش تحقق بخشد.
بهزاد درين نشست و مصاحبه از نام شهر وند و هموطن و ملت صحبت دارد اما حركت. مذهبي و قومي را وسيله فتنه و فريب خويش ساخته و ازان موضع قومي و مذهب فتنه تاپی را وسیله لبنان سازي افغانستان ميكند. اعتراض لندن ١٢/٥/٢٠١٦و مجريان ان در تماس با بهزاد به توهين ركيك رئیس جمھور پرداخته و نيرو های امنیتی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و از همه بالاتر از جهان خواستند كمك های اقتصادي را به افغانستان قطع كنند و اين برنامه در بروكسل و وارسا نيز پلان شه. تصاوير سخن. ميگویند.
در صورت ناامن بودن، جنجال و فتنه در افغانستان نه قرضه به افغانستان داده خواهد شد و نه پروزه خواهد بود و برق مطابق برنامه ايران از كشور ايران خواهد گذشت. اين سند خادم بودن به ايران است كه ما را به ايران نوكر بودن بهزاد مستند ميسازد.
شعار اينكه سوچ میخواهيم و اين برای برادري مھم است یک استدلال احمقانه و فريبنده است. سوچ از محل كه نظر فني باشد صورت خواهد گرفت.
از كدام زماني و با كدام مشروعيت اين شورايعاي مردمي و يا انقلابي بهزاد و روشنايي مشروعيت و طرف معامله بوده و كي به اينها مشروعيت داد؟ اين قابل قبول نيست.
تهديد و ضرب و شتم با اعتراض مدني فرق دارد و اين خلاف قانون و ديموكراسي است.
تلاش و شعار مطالبه صريح قطع كمك اقتصادي مطرح شده در تهديدات و از جمله در شعارهای اعتراصي لندن موضع خاينانه و ضد افغاني و ايران نوكر و پاکستان نوکر است. يكي از شراندازان تصادم اندن از شيعه ها كويته پاکستان و روابط انھا با منابع پاکستانی مشھور است.
اما يك مطلب بس مهم ديگر و ان اگر برنامه مخالفت ايران بعد از تفاهمات دولت با حزب اسلامي و مخالفت ايران از حضور فعال عربستان با حضور حزب اسلامي در صحنه سياسي افغانستان است و اگر ترس ایران از وعده يك مليارد دالري كمك سعودي به افغانستان. و حضور حزب اسلامي در صحنه سياسي افغانستان است و اين حالت منابع ايراني را به ايجاد فتنه و فساد و فعال كردن اجنتها، بھزاد ھا مامور کرده باشد هم يك جانب مشكل است.كه درين صورت تهديد های بھزاد ھا نه تصادفي است و نه همبااين بهانه ساده. اين سراغاز برنامه وسيع حالت است كه بايد جدا در مورد دقت داشته باشيم و هوشيار دوچندان بود و ملت را برحذر ساخت.
در كل برق به كل كشور اما كه چطور ميشود كار حكومت است.
باميان بخش مهم كشور و مركز توريستي و صعتي بوده ميتواند و انكشاف باميان يعنی انکشاف افغانستان.
اعتراض مدني و نظريات در مورد دولتداري بهتر و تنظيم امور بهتر حق مردم و امريست مدني. اما اشوب گری و تهديد سيستم غير قابل قبول و فتنه گری است که بايد دولت مانع ان شود و ملت فتنه گران را با افشاگری تجرید کنند.