مصالحه سياسي به مفهوم واقعي كلمه الترناتيف خوب ديگر ندارد.


تا زمانيكه تمام نيرو های واقعی سیاسی جامعه در ستيج سياسي يك كشور و جامعه جايگاه متناسب خويش رااز طريق مراجع مشروع،نه از طريق معامله و خيانت در غياب ملت، نه يابند در ان كشور و جامعه صلح و استقرار پایدار امده نمی تواند.
تازمانيكه عدالت به مفهوم وسيع كلمه تامين نه شود و يك علاقداري حق اكثريت ملت را تصاحب كند، صلح و استقرار تامين شده نمی تواند.
تازمانيكه حق به حقدار نه رسد صلح و استقرار امده نمی تواند.
بلی مذاكرات صلح به مفهوم توافق با پاکستان و رسیدگی به دغدغه های پاکستان خيانت ملي است، تاكيدات عمال پاکستانی در بعضی از رسانه های افغاني مانند مبصرين سياسي!؟ اافغان نمای پاکستانی الاصل و دیگر افراد ستون پنجم که همين حالا در پیشاور و اسلام اباد بنگله ها دارند و ... به ان تاكيد دارند.
بلی ما به صلح و استقرار رسيده نمی توانیم اگر مفهوم درست مصالحه سياسي را نه فهميم و از ان مانند ۱۳ سال گذشته استفاده افزاري، بی هويت سازي و تسليم مقابل استفاده كنيم.
اگر طالب قانون اساسی افغانستان را قبول كرد ديگر طالب نیست بھتر است نام خود را نيز تغير دهد.
بگذار مصالحه سياسي را به حركت طالب خلاصه نه كنيم.
بگذار در مصالحه سياسي مقابل را به بی هويت سازي وادار نه كنيم.
بگذار طالب به امارت اسلامي وعده ديگر با قانون اساسي خويش بمانند.
بگذار خط كشي خويش را كه همه مانند ما بانديشند راه حل نه ندانيم.
بگذارمصالحه سياسي توافق در غياب ملت نه شود.
پس مصالحه سياسي و اين توافقات و مذاكرات چه و بر سر چه؟
بدون توافق و مذاكرات بر ميكانيزم اينكه چطور عوض تفنگ و باروت ملت سخن اصلي انتخاب را داشته باشد و پیدا کند، تمرکز به مطالب ديگر در مبدا خطا است. اول بايد به اين توافق كرد. اين به اين توافق صورت گرفت باز قدمهای دیگر را برداشت ورنه ادامه كار بدون توافق برين خطا است.
قابل تذكر است تاجايكه مطالعه دارم و ناظرم حزب اسلامي اقای حكمتيار به اين مساله توافق دارد كه ملت بايد حق انتخاب را داشت باشد. و....
ما درین مرحله نيايد به بی هويت سازي ديگران تمرکز کنیم این مساله در همين جا خطا است.
ما درين مرحله قبل از تصميم ملت نه بايد امارت اسلامي و يا قانون اساسي خويش را بر ديگری تحميل كنيم.
اين بدان معنا هم نيست كه از اصول خويش بگذريم.
نه نبايد گذشت. مابايد در انتخاب به ملت استدلال كنيم كه اين اصل ما مثلا قانون اساسي بهترين وثيقه ممكن است و انرا انتخاب كنيد. اما در عالم اسباب بر ميكانيزم، اراده و انتخاب ملت بايد اولويت داد. ملتيكه در فصيدي قريب به اتفاق مسلمان است و مسلمان انتخاب خويش را دارد. اين است همان نقطه مركزي كه بايد به ان تاكيد و توافق مبدايي كرد.
اگر به اين توافق شد قدمهای بعدي ممكن است و اگر نه توقع از مذاكرات توقع نادرست اما ضياع وقت هم نيست. چون ما در عين حال نيرو های امنیتی خويش را تقويه كرده و به ملت نشان ميديم كه ما تلاش از دستاله كشي ن برادر خويش از دشت دشمن كرديم اما موفق نه شديم و چاره نداريم جز دفاع برحق از ملت و مردم خويش. اين همان باريكي ها و سو تفاهمات اند كه تا حال جوانب تصميم گیرنده در كابل نيز به ان نه فهميده اند و ترازيدي ملت ما ادامه دارد. گفتنی ھای زیاد دارم اما تا حال نقل به كدام استخبارات نه گذاشته ام تا قوت منطق انرا زمينه ساز صلح و تفاهم سازم و يا صلح و استقرار خواست ملت ما و انسانهای خير خواه در توافق به خواست دشمنان صلح و انسانيت نيست؟
از انسانهای خير انديش تمنا دارم تا اين منطق را عام ساخته، انرا تكميل و در تنوير من، خود و ديگران مساعدت خير بدارند.
لطفا در صورت منطقی بودن به طور وسيع انرا نشر و پخش كنند.
و من الله التوفيق.
دوكتور صلاح الدين سعيدي
١٣/٠١/٢٠١٦