(  تابوت طلائی و خونین


کشور عزیز ما ( این سیمرغ زخمی) از سی و چند سال بدینسو با بدبختی ها و دردهای بیشماری دست و پنجه نرم میکند ( ګرچه قبل از آن هم از زندګی شأندار و مناسبی برخوردار نبودیم  ، ولی امروز کشتی پر تلاطم ما در اوقیانوس موجودیت حساس  ما از سوی دزدان بزرګ دریائی مورد دستبُرد قرار ګرفته و تا این دزدان دریائی بین خود در تسویه و تصفیۀ معادلۀ ( 50 - 50)  به توافق نرسند،  کشتی ما همچنان از امنیت و آرامش محروم خواهد بود،  نا ګفته نماند که تمام اتفاقات ناګوار اجتماعی و فرهنګی و سیاسی و اقتصادی و...... که شاهدش هستیم،  ناشی از همین محاصرۀ دریائی نا ملموس میباشد. یکی از هزاران اتفاقی دلخراشیکه در طول چندین دهه افتاده همین قتل فجیع و جاهلانه و نامردانه و ظالمانه ایکه هفتۀ قبل رُخ داد،  میباشد.  
این مسئله در چندین بُعد قابل بحث و تحلیل میباشد البته بدور از بکارګیری احساسات و امواج منفی. بعد از شائعات و افواهات مختلف و بعضاً متناقض محرز ګردید که شهیده فرخنده یک دوشیزۀ سالم و بزرګ شده در یک خانوادۀ محترم بوده که مصروف درس خواندن در مؤسسۀ مذهبی بود،  در این صورت این احتمال وجود دارد که نامبرده به افکار کمراه کنندۀ وهابیزم ګروویده باشد که  قدرت تحمل مشاهدۀ امور خرافاتی و پوچ ( به زعم وهابیها) تعویذ و سحر و جادو و فال و.....را از دست داده و ضمن محکوم کردن ملا و اعمالش از ایشان خواسته باشد که دست ازین خرافه ګوئی ها و خرافه کاری ها بر دارد،  ملا هم شاید از ارائۀ استدلال قانع کننده عاجز مانده باشد و یا از ترس رونق افتادن تجارت نامشروع خود این مظلوم را متهم به آتش  زدن قرآن نموده باشد و یا هم شاید قبلاً مقدمۀ این دسیسه را مهیا کرده و اذهان مردم را آمدۀ پذیرش این امر نموده باشد و یا اصلاً همانګونه که سرزمین ما از صد سال باینطرف جولانګاه توطئه های استعمار بوده و میباشد،  بعید بنظر نمیرسد که این یک توطئۀ از پیش طراحی شده بوده باشد تا در پهلوی نیش زدن های فزیکی،  نیش زدن های میدیائی را هم نثار ما و فرهنګ ما کنند. به هر حال هر چه بوده بوده ولی این نکته را باید تذکر داد که این فاجعه به هیچ صورت و هرګز قابل توجیه نمیباشد، ( حتّی در صورت ارتکاب جرم حق اینګونه عکس العمل از ما سلب میباشد)  نه تنها ما بلکه هر انسان با وجدان باید آنرا تقبیح کند و میکند و هر کس که آنرا توجیه یا تائید میکند خودش لایق آتش سوزی میباشد و درین میان مطلب بسیار مهم وحساس اینست که نباید اجازه داده شود که زیر نام دفاع از مظلومیت این شهید بزرګوار هر کس و ناکس و هر دشمن دین و فرهنګ ما و هر فمینیست و مګسیست هر چه دلش بخواهد از دهان ناپاک خود بیرون آورد،  آیا این برای ما کافی نیست که کشور ما ده ها سال به حیث میدان مانور تسلیحاتی و استخباراتی تبدیل شده و حال با این حرکات بیجا و احساساتی به میدان مانور فمیینیزم تبدیلش کنیم؟  فرخنده پیش ازینکه یک زن بوده یک انسان بود  ، کشتن فجیع و اشک آورش هیچ ربط به زن بودنش نداشت.  از خواهران و مادران هموطنم توقع و انتظار میرود که ضمن اینکه دوش به دوش برادران هموطن خود در ایجاد فضای زندګی بهتر در همه عرصه ها فعّال باشند ، فریب آنعده از بظاهر زنها را نخورند که زیر عنوان دروغین و فریبندۀ احقاق حقوق زن اهداف دیګری را دنبال میکنند،  اینها ستون فرهنګی دشمن و دشمن ستون بنیاد پاک خانواده اند.  اینها بنام حقوق زن ( البته تجاوز بر حقوق زن و انکار احقاق حقوق زن در واقع انکار از حقوق خدا و پیغمبر میباشد)  منکر حقوق مردان شده اند،  مردانیکه حقوقش نه مثل زنها در میدان مدنی بلکه در بسیاری عرصه ها ( حداقل در جغرافیای ما ) ضایع شده اند،  از شکار میک و بی پنجاه و دو و پلچرخی و دهمزنګ و بګرام و..... ګرفته تا رنګ زردی و خجالت و شرم ناشی از عدم توفیق تهیۀ نان و لباس برای اولاد و زن. 
به هر حال امیدواریم که جامعۀ ما بخصوص زنها این موجود قوی و لطیف و نظیف و ظریف و شریف بیش ازین صدمات روحی نبینند و امیدواریم در صورت وقوع اینګونه مشکلات اجتماعی از احساسات منفی کارنګیریم و همه با هم با تدبیر و حوصله مشکل پیش آمده را حل کنیم و امیدواریم که بحث در مورد ( فرخنده همیشه ګرامی) دیګر به بیراهه کشیده نشود و بکوشیم که بجای ادامۀ این صحبتها،  هوشیارانه در کمین تدبیر بدنبال پیشګیری از وقوع اینګونه حوادث جبران ناپذیر باشیم.