گوسفندان استخباراتی وحملات انتحاری

  اگر نیمه موفقیت جنگ بستگی به آتش سلاح  داردنیمه دیگر در ارتباط مستقیم با استفاده به موقع از تبلیغات به قصد تجرید دشمن تلقی میشود.
  در افغانستان از ده سال به این سو ، مدیا و مطبوعات ائتلاف نظامی بین المللی ( ا ، ن ، ب ) درگیر یک جنگ تبلیغاتی نابرابر در مقابل مخالفین مسلح  قرار دارد . قصد تبلیغ  دادن استقامت به حوادث خونبار در جهت منافع معین ژیوپولتیک است . درین راه  حقایق بسیاری پنهان یا مسخ گردیده است . به قصد تحریف حقایق « گوسفندان استخباراتی »  زیادی در کشتزار مطبوعات به نشخوار و چراء  کشانیده شده اند . اینهمه بدرجه اول به منظور شست و شوی مغزی و انحراف نسل جوان ، این نیروی آینده ساز کشور.   
  به تاریخ 23 فروری میز گردی از جانب سرویس فارسی تلویزیون   بی،بی،سی ( پروگرام پرگار) به بحث به پروبلم امنیت پس از 2014 اختصاص یافته بود . از نویسنده نیز برای اشتراک در بحث  دعوت بعمل آمد.
در پذیرفتن دعوت متردد بودم : در کارزار افغانستان اکثرآ موضوعات مورد بحث به منظور انحراف اذهان عامه ازیک حادثه داغ روز و ایجاد اغتشاش فکری  انتخاب میشود. به همین دلیل دعوت قبلی همین برنامه رد شده بود. بالاخره دو انگیزه از موضع تردید بیرونم کرد :
ــ  تغییر موضع در جهت شناخت واقعیت مقاومت برحق مردم افغانستان  ازجانب ( ا ، ن ، ب ) با آغاز مذاکره با آن.  واقعیتی که طی ده سال جنگ با لجن پراگنی « گوسفند های استخباراتی »  وطنی مدیا در هاله ابهام باقی مانده بود .
 ایجاد رخنه کوچک در تسلط انحصارگرانه گوسفندان استخباراتی در عرصه مدیا.
ــ  ندادن انتباه فقدان علاقه به بحث ازین جانب به طرف مقابل  در شرایطی که گرداننده مدیا خود آماده میشود که برخلاف معمول گذشته ( ایجاد  سانسور در بیان عقاید مخالفین جنگ تهاجمی  در فضای آنچه دیموکراسی نامیده شده است ) زمینه بیان نظر کسانی را فراهم کند که برخلاف موضع قوت های مهاجم از اشغال ، مقاومت و قطع جنگ صحبت مینمایند .
  در بحث میز گرد در دو مورد اصول ژورنالیزم در حاشیه رانده شد :
  ــ  یکی برخلاف اجندای قبلی تآکید بیشتر روی نقش اقوام در بی ثباتی آینده صورت گرفت. ابعاد دیگر موضوع تآمین امنیت ( پروبلم انتقال ، حملات خودی در اردو ، فرار وغیره ) از نظر افتاد .
 
 ــ  دیگر اینکه در ترکیب سه نفری اشخاص دارای نظر موافق و مخالف ( دو
 در برابر یک )  تعادل ژورنالستیک مراعات نشد.
پس ازین مقدمه مختصر  مهندسی بحث میرویم به متن صحبت :
    در افغانستان مانند بسیاری کشور های عقب نگاهداشته شده ملت به مفهوم مدرن آن در آغاز تشکل خود قرار داشت که کشور معروض به مصیبت تجاوز شوروی شد. آنچه امروز بنام ملت افغان یاد میشود ، در محتوای نوعی همبستگی ملی اقوام مطرح است . حلقات معین داخلی ( صرفآ در سطح تعلیم یافته ها ) و خارجی تلاش میکنند این تساند را زیر سوال به برند . در متن صحبت معلوم شد که میز گرد روی همین مقصد تنظیم شده است.
  در جریان بحث یکی از اشتراک کنندگان ، بی آنکه مورد جدی  برای پیوند موضوع به صحبت رویدست وجود داشته باشد در مورد اعلیحضرت احمد شاه بابای کبیر ( مؤسس دولت معاصر افغانستان ) حرف‌های ته و بالا  گفت . البته تاخت و تاز به سمبول های ملی ، هویت ملی ، شخصیت های تاریخی چیز تازه نیست .  تازه استفاده به موقع از تریبون بی ، بی ، سی  به قصد بی حرمتی بیک سمبولی است که با وجود آشفتگی فعلی فکری در میان  روشنفکران ، اقشار وسیع مردم  به آن به مثابه نکته عطف تاریخ معاصر اهمیت قائل اند . خوشبختانه مردم عوام در حملات تروریستی به مقدسات ملی با مشتی از تعلیم یافته های تجرید شده از مردم  همنوا نیست. پیوند هویتی اقوام افغانستان قوی‌تر ازان است که با انفجار عقده چند بیمار عصبی معروض به سؤال شود.
جغرافیای امروز جهان محصول تناسب قوآ در سطح بین المللی  در میان قدرت های استعماری قرن نزده و بیست است.  کشور های غربی با دنیائی از تجارب استعماری در آفرینش ، نابودی و تجزیه کشور ها وارد افغانستان گردیدند. استخبارات غربی پیش قراول لشکر مهاجم برای بلعیدن افغانستان که ملک بی صاحب تلقی میشد ، بر غنای تجارب گذشته خود در توطئه ، تفرقه ، جنایت هدفمند ، معامله و سازش افزود . تخریب شخصیت ها و سمبول های ملی ( آنچه  بدنبال دو دهه ویرانگری شورویان باقی مانده است )  در رآس اجندای استخباراتی مهاجمین قرار داشت. چه در بند کشیدن یک ملت بی هویت و معروض به تفرقه قومی به مراتب آسان تر از تسلط بالای مردم دارای هستی ملی و مغرور از افتخارات تاریخی خود است. باری که ملتی پیوند عقیدوی و فکری به افتخارات تاریخی خود یافت برای دفاع ازان آماده قربانی میشود . با گسستن همین پیوند به لقمه چرب آماده بلعیدن مبدل میگردد. از همین رو لنگر جنگ در همان جغرافیائی متمرکز شد که احمد شابابا بدنیا آمده بود. قتل های جمعی شبیه ژنوساید ( آخرین آن در کنر ) ،  ترور دو هزار و پنجصد تن مشران قومی ـ مذهبی ، در حاشیه راندن مردم به دلیل ناامنی از پروسه انتخابات ( نا امنی ایکه مهاجمین منبع آنست )  همه به قصد تسلط دایمی به یک افغانستان بی هویت از طریق یک حاکمیت مزدور و نیازمند حضور قوای خارجی برای تآمین امنیت ، دقیقآ سازماندهی شده است.
  در باب انگیزه های عقیدوی و دینی حملات انتحاری بسیار صحبت شده است. درین بحث ها غالبآ انگیزه ملی و فکری موضوع از نظر افتاده است.
 
 انتحار با انگیزه دینی رفتن به بهشت  بیشتر عمل انتفاعی  روحانی و شخصی است. در حالیکه پایان دادن به زندگی خود به خاطر  ارزش ها ( وطن ، مردم ، عدالت و... ) دارای محرکات عقیدوی و عمومی است که طی آن انتحار کننده بیرون از تلقینات و غرایز فردی در همبستگی با ایدیال های جمعی به استقبال مرگ میشتابد.
با آنکه در افغانستان و سائر ممالک اسلامی ناسیونالیزم همیشه زیر پوشش مذهب وارد میدان نبرد بر ضد سلطه خارجی شده است، ماشین تبلیغاتی ( ا ، ن ، ب ) تلاش به خرچ داده  تا در افغانستان گرایش های دیموکراتیک و ناسیونالیست را در تقابل با افراط گرائی مذهبی ( رادیکالیزم ! )  قرار بدهد. یعنی  به حملات انتحاری بیشتر انگیزه مذهبی اعطا کند  تا محرک ملی . چه هیولا سازی مذهب و دادن انگیزه مذهبی به حملات انتحاری انبوه روشنفکر بیگانه از ارزش‌های عقیدوی را در خدمت مهاجمین قرار میدهد.  
  روشنفکر وقتی آگاهانه یا ناآگاهانه ، ارادی یا غیر ارادی سمبول های ملی را لگدمال میکند ، سر راست خود را در خدمت پلان های ویرانگر قوت های مغرض خارجی قرار میدهد. مهم تر اینکه زمینه تغذیه فکری جنگ را برای فرزندان احمد شابابا فراهم مینماید . خطرناکتر اینکه انگیزه بم های انتحاری را تدارک میکند: هر حمله ترورستی به سمبول های ملی ـ مذهبی ، ده ها داوطلب حمله انتحاری را در معرکه میکشاند ... درین حا به یقین میتوان گفت که مسئولیت اولی حملات انتحاری که طی آن متآسفانه خشک و تر یکجا میسوزد ، بدوش روشنفکر بریده از مردم و جاه خوش کرده در بستر توطئه بیگانه است. 
 
«پایان »
فرانسه
16 اپریل 2013
دوکتور م، ع،تره کی