پیامبر مهربان،  نه خَشن!

مشهور است که اعراب قبل از اسلام در دشمنی بی مانند  و بی مثال بودند، دشمنی ها و خصومت  اعراب بین قبایل آنان دها سال طولانی میشد و کسی نبود که برای ازبین بردن این دشمنی ها نقطه پایان دهد، تعصب قومی و قبیله گرایی  اعراب را به  انتقام جویان خشن و بی پروا بدل ساخته بودند . خشونت علیه زنان و بردگان در اوج خود بود دختران خود را زنده دفن میکردند و برده ها را در جمع انسانها نمی شمردند ،  این عرف و فرهنگ عرب بود.

اما شخصی آمد با افکار ،عقاید ،‌اندیشه ،  رفتار و زندگی کاملا متفاوت و نا آشنا ، این شخص بدی و قباحت دیگران را با بدی جواب نمیداد ،از کسی رد نمیشد مگر اینکه لبخند و تبسم داشته باشد ، دختران را زنده دفن نمیکرد و آنان را عزت و اکرام میبخشید ، اهل انتقام نبود ، بردگان را با خود برابر میدانستند و آنان را برادر و خواهر صدا میزد.

این شخص کسی نبود جز پیامبر (ص) مهربان و دلسوز اسلام ، پیامبر و اسلام سبب شدند عرب به کلی در آن زمان تغیر کند و انسانیت و مدنیت حاکم جامعه شود ، و تمدن بی مثال و تکرار شدنی را به جهانیان تقدیم کند.

نقل است مشرکین مکه از هیچ شکنجه و بدی با مسلمانان دریغ نکردند اما روز فتح مکه اولین فرمان که از جانب قلب اسلام صادر شد فرمان مدارا بودن و نرم خویی با مردم مکه بود،  اینکه هیچ دری در مکه باید شکسته نشود ، نباید به هیچ کسی آسیب برسد ، ‌مردم مکه در خانه های خویش در امان اند . این رفتار از جانب پیامبر بود با مردم مکه ، همان مردم که کاکای پیامبر اسلام را سلاخی نمود ، ‌پیامبر و خاندانش را وادار به ترک مکه کرد و سه سال گرسنگی، تعسر، زجر، تشنگی و سختی بیابان عرب را تحمل کرد . اما پیامبر انتقام نگرفت ، خشونت را دور ریخت و به مسلمانان  امر فرمود تسامح را در برابر دیگران پیشه گیرد، این شخصیت پیامبر (ص) ما بود.

در حقیقت در اسلام منشا همدیگر پذیری و مدارا  احترام به کرامت انسانی است که بخش عظیم از عقاید اسلام را شکل میدهد ، بخاطر همین است وفت که لشکر مسلمانان فاتح قدس میشود امیر لشکر امر میفرماید که کلیسا و یا هر عبادتخانه دیګر را ویران نکنید ، بدون اجازه وارد خانه های دیگران نشوید ، با وجود اینکه آنان هم عقیده ما نیستند اما باید به عقاید آنان احترام بګذارید و در رفتار و گفتار خویش با آنان از نرم خویی و تسامح کار بگیریم.

روزی جنازه یک یهودی از راه رد میشد و پیامبر برای احترام میت از جای خود ایستاد، گفته شد یا رسول خدا آن جنازه یک یهودی بود. پیامبر پاسخ داد،آره اما انسان بود.

خداوند انسان را کریم دانسته و آن را اکرام بخشیده ، و این فرضیه ما است که با دیګر انسانها نرم خوی و مهربان باشیم . خداوند منان میفرماید: 
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا. (اسرا،۷۰)
ترجمه: ما اولاد آدم  را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشکی و دریا،  حمل کردیم؛ و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم؛ و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‌ایم، برتری بخشیدیم.

این اوامر اسلام بود، اما متاسفانه با گذشتن قرن ها و سالیان زیاد به سبب استبداد و تفرقه داخلی و استکبار خارجی مسلمانان فراموش کردند که مدارا بودن یعني چي ؟ ، به اوج رسیدن افراط گرایی در عصر ما مفهوم بزرگداشت و گرامی داشتن انسانها به کلی تغیر کرده ، مسلمانان نه تنها که معنی مدارا بودن را فراموش کرده بلکه آن را با خشن و افراط جایگزین نموده و فکر میکند دین ما دین اجبار بوده و پیامبر ما پیامبر خشم و غضب.

قرائت های خشن از دین اسلام به وجود امد، و تعاریف خشن از عقاید و افکار اسلام ترویج شد ،  برای همین گروهای افراطی اسلام گرا با دیدن تفاوت اندک عقاید فرعی و یا اصلی در دیگران آنان را دشمنان خدا و رسول دانسته و به بد ترین شکل ممکن با آنان روبرو میشود و قتل آنان را فریضه خویش می پندارد در حال که خداوند به قاتلین انسان بی ګناه عذاب مطلق و ابدی را خواهد داد.

اصل مدارا یکی از اصول تاکیدی دین ما است ، بلکه باید گفت که مدارا بودن از فطرت دین ما بوده ، برای همین قلب که در آن دشمنی با بندگان خداوند است آن قلب عاری از محبت پروردگار عالمیان است . پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی خطاب به مردم می فرماید اگر می خواهند در دنیا و آخرت بهترین مردمان باشند، باید این ویژگی ها را داشته باشد:

الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَک وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَک وَ الْإِحْسَانُ إِلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیک وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَک
گذشت از کسی که به تو ستم کرده است؛ برقراری رابطه با خویشاوندانی که با تو قطع رابطه کرده اند و نیکی به کسی که به تو بد کرده است و بخشش به کسی که از تو دریغ داشته است. 

همچنان آنحضرت (ص) میفرماید:
ثَلاثٌ مَن لَم يَكُن فِيه لِمَ يَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ : وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِي اللّه ِ ، و خُلُقٌ يُدارِي بِهِ النّاسَ ، و حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ
سه چيز است كه هر كس نداشته باشد هيچ عملى از او تمام و كامل نيست: پاكدامنى و تقوا كه او را از نافرمانى خدا بازدارد و خويى كه به سبب آن با مردم مدارا كند و بردبارى و حلمى كه به وسيله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع كند. 

خشونت و افراط هرگز نباید در زندگی ما وجود داشته باشد، چونکه دین ما دین خشونت نیست و پیامبر ما پیامبر خشن نبوده ، مگر ممکن است دین که که از ۱۱۴ فصل ۱۱۳ فصل آن به نام خداوند مهربان شروع شده باشد دین خشم باشد، مگر ممکن است پیامبریکه صدها بار از خشونت و افراط ممانعت فرموده پیامبر خشن باشد؟ نه ممکن نیست، پس باید بدانیم که دین ما  برای  افراط و افراط گرایان هیچ ارزش قایل نبوده و نیست، و پیامبر ما پیامبر عشق و مدارا و تسامح بوده نه پیامبر خشم.