یک قلم و کاغذ بگیرید

اگر نویسنده هستید که بسیار خوب، وگرنه باز هم این امر را تعقیب کنید. بیشتر ننویسید؛ یک صفحه کافیست. فارسی می‌نویسید یا پشتو و یا هر زبانی که بر آن مسلط هستید. متنی بنویسید که نه نظم باشد نه نثر؛ و نه مبتنی بر قواعد گرامری.

اگر فارسی می‌نویسید باید خاص باشد؛ یعنی که نه فارسی افغانی باشد، نه فارسی تاجیکی و نه هم فارسی ایرانی. متن تان رنگ هیچ نوع لهجه‌ای را نباید که داشته باشد؛ نه لهجه‌ای کابلی، نه هراتی، نه بدخشی، نه هزارگی... الخ. با وجود این همه موارد باید که همه‌ی فارسی‌زبان‌ها بتوانند متن و مفهوم شما را درک نمایند.

متن سطحی ننویسید؛ باید که بسیار عمیق باشد. از گذشته‌ها بگویید و آینده‌ها را پیش‌بینی نمایید. پیام تان همزمان باید که محتوای فکری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی... را دارا باشد و مهمترین سخن اینکه به خود این حق را بدهید که در مورد انسان، زندگی، کایینات و سرنوشت آنها حرف می‌زنید؛ و شما بر همه امور عالِم و حاکم هستید.

چه چیزی جز قرآن با این همه معیارها موجود شده می‌تواند. کتابی که توسط الله متعال به پیامبر امّی(بی‌سواد) نازل گشت تا در هر زمان و هر مکانی مکمل‌ترین برنامه‌ی زندگی و هدایتی برای بشر باشد.

زیادی وقت‌ها ما فکر می‌کنیم که می‌فهمیم و باور داریم؛ اما توهّمی بیش نیست. ما بیشتر باورها و معلومات خود را بشکل قصه‌های دریافت نموده‌ایم که سینه به سینه انتقال می‌یابد؛ یکی از آن موارد معجزه بودن قرآن است. آیا ما واقعاً در مقابل قرآن خود را عاجز احساس می‌کنیم!؟ آیا واقعاً قرآن معجزه(عاجزکننده) است!؟

قرآن عقل‌ها را مخاطب قرار داده و به چالش می‌طلبد. اگر نزد قرآن خود را عاجز احساس نمی‌کنید، از برای پیروی و حاکمیت او متمایل و کوشا نیستید، با خواندن آیات عذاب قلب‌های تان تند نمی‌زند و با آیات نعمات سرخ‌رو و امیدوار نمی‌شوید پس دست به کار شوید که در خسران بزرگی قرار دارید! قلم و کاغذ را به دست گیرید؛ احساس کنید و به عین‌الیقین برسید تا واقعاً درک نمایید که چلنج «فأتوا بسورة من مثله» یعنی چه!