درجهان ما بی عقلی نهایت ثروتمندی ، زندگی سخت فلاکت باردارد ، یگانه چیزیکه این بی عقل ثروتمند رامیتوان توسط آن تحریک ویا رام ساخت وبعداورا مطابق میل استعمال نمود چاکلیتی هست بنام اسلام افراطی که ککاوسلفیت وجوهراخوان الشیطنت رادرآن علاوه کردند وبراند مشترک یعنی لیبل(pak-arab-USA) را خورده است وبی عقل ما آنرادیوانه وار خوش دارد – بخاطر بدست آوردن آن از همه چیز میگذرد ولی آنرا بدست میآورد . همه گان ، همسایه ها ، اجنبی ها به سر او راه یافته ورگ خواب وی را یافته اند ، چند روز پیش برایش خبرداند که چاکلیت والا دوباره به قریه میآید
زمانیکه این خبررا شنید لازمی خودرا هم کشیده بود وهی خنده میکردوخیزک میزد ومیگفت (هی چاکلیتهایم زیاد میشه– حرامیا نگفته بودم- چاکلیت هایم زیاد میشه – ازمه چاکلیت های مه میگیرن خوردین ! چطورزدمتتان) بااین چاکلیت اورا تطمیع نموده با بی عقلان دیگر چون خودش میجنگاند ، این بی عقل ازدیوانه گی اش تقریبآچهل سال میگذرد ولی خوی وعادتش ازهمان طفل غبی است.
هان بجز از چاکلیت ، کاردتیز ودالر را هم خوش دارد بخاطریکه دالرراازنزدش نگیرند
آنرا زیرپشتی خود میگذارد، محرکین به او میگویند درخانه توباید سرخوان باشی بااین پلته پیش کردن چاکلیت والا ، بی عقل بااعضای دیگر فامیل پرخاش مینماید کله وکاپوزچندتارایکی میسازدوجست میزند (سرخان منم ، سرخان منم ، مسلمان منم ، مسلمان منم) درین گیرودار خوشی وی ، اغیارثروت اورا به یغما میبرند واو بخاطر سرخان بودن حتی به کشتن برادرخود قابیل وار درکمین است.
چه خوش گفته اند (تابی عقل درجهان است + عاقل در نمی ماند)
عبدالرووف لیوال . منبع دارالمجانین علی آباد
وروستي