نامه ای برای پیامبر محمد (ص)

 
عبدالرحمن نوشته ای از طیم الله
امام, مدرس و نویسنده


ترجمه: بشیر صدیقی
محصل مقطع لیسانس در روابط بین الملل
پوهنتون بین المللی اسلامی، اسلام آباد

!پیامبر گرامی

 به یاد دارید کسی را که در مقابل جمعی بزرگی ایستاده شد و شما را متهم به دزدیدن از مال مردمان خودتان خواند؟ ووقتی از مسجد بیرون رانده شد شما فرمودید "ازین مرد مردمانی پیداخواهند شد که قرآن را تلاوت خواهند کرد ولی به معانی حقیقی اسلام نخواهند فهمید، و در حقیقت بخاطر کشتن کورکورانه ی که خواهند کرد از دین اسلام خارج خواهند شد، اگر من حیات داشتم با این مردم خواهم رزمید", بیدون شک اسم ایشان هرگوس بن زبیر بود.
قسمی که شما حدس زده بودید آن مردم حال پا افگنده اند، کینه می ورزند و شهرها را ویران میکنند, میدانم اگر حیات میداشتید با دیدن اینکه اینها چقدر از اسلام تعبیر غلط میکنند و خون هزارها انسان بی .گناه را میریزند چقدر ناراحت میشدید
 
این همه وقتی آغاز یافت که این مردمان را که ما حال تروریست می‌نامیم یار و همدم شما و خلیفهء سوم مسلمین [عثمان] را به شهادت رساندند آن هم فقط 23 سال بعد از درگذشت شما و بعد از آن با گذشت اندک زمانی این گروه پسر عموی تان علی بن ابوطالب را نیز به شهادت رساندند بدین وسیله این گروه بازی خویش را با ریختن خون عزیزانتان آغاز کردند و هر باریکه ظاهر میشوند اسمی جدیدی را برمیگزینند ولی دستورِ شان همان یکیست [بکش! کسانی را که تفسیر تعرضی اسلام را که اینان تفسیر .[کرده اند قبول نکند
 
اینها نادیده میگیرند شکلی را که خودت میزیستی و با مردمان با لطف و مهربانی تعامل می‌نمودید، فراموش میکنند حقیقتی را که خودت هیچ گاهی فرمان کشتن و یا هم اختطاف کسی را نداده اید، حتی زمانی که شما و یارانتان برای سیزده سال از ظلم کافران مکه زجر میکشیدید، اینان تجاهل می‌ورزند که شما تحت ضرب و شتم قرار گرفته اید، رانده شده اید و حتی تحقیر گشته اید آن هم توسط عموی تان [ابو لهب] کسی که به اسلام و شما دشنام میداد و شما لب نمی گشودید. اینها حتی ذکر نمیکنند که شما فرموده اید که در زمان آخر اگر کسی به منزل تان رد شود و بخواهد مال تان را غصب کند شما مانند  باشید. [هابیل [پسری بهتر میان فرزندان آدم
 
من اشک می‌ریزم بخاطر اسلام که این شیاطین یکجا امروز آنرا به مردم غلط میفهمانند. اینها ادعا دارند که خداوند در کتابش به شما دستور داده که اهل کتاب را ازبین ببرید درحالیکه شما هیچ وقت چنین چیزی را به زبان نیاورده اید. شما که حتی تجارتِ با یهود و مسیحیان داشتید ولی اینها ازین همه چشم میبندند و کوشش میکنند تا انسانیت را بکوبند و شکیبایی را لخچه دار بسازند از چیزهای که شما همیشه ابا میورزیدید.
به یا دارید ای پیامبر گرامی وقتی شما در سفری به طایف تحقیر و تحت ضربت های مشرکین قرارگرفتید و شما هیچ سخنی از انتقام نبردید، به یاد دارید وقتی کفار عرب لاش های حیوانات را در مقابل دَرِ شما میگذاشتند و یا وقتی نماز میخواندید لاش های فرسوده را بالای کمرتان می‌ریختند و شما با تمام شکیبایی و بیدون گفتن سخنی به پاک کردن آن میپرداختید.
 
هفته ای قبل من با مردی گفتگو و بحث کردم که ادعای داشت، اسلام و دیمکراسی کاملا متضاد یکدیگرند. من برایش یاد آور آن شدم وقتی که شما به مدینه پا گذاشتید و در سدد آن شدید که قانونی را درست کنید که مطابق آن یهود و مسیحیان اجازه آنرا داشته باشند که عبادات خویش را آشکارا و بدون هیچ نوع موانعی پیش ببرند و حق انتخاب رهبر و مکان برای زیستن و تجارت را نیز خود انتخاب نمایند.
 شما حتی به این پافشاری کردید که پیروان عقاید دیگر باید مشکلات خود را تحت قوانین خود حل و .فصل نمایند تا عدالت برقرار گردد


زمانی رسیده که بعضی از مردمان کوتاه فکر کوشش میکنند که قوانین قرن هفت را به همان شکل حال نیز به عمل بیاورند بجای اینکه مفهوم آنرا بفهمند چون با اندک ملاحظاتی میتوان قوانین اسلام را حال نیز جامه ی عمل پوشاند ولی اینها مانع قرار میگیرند و میخواهند در این عصر نیز مردم سواری شتر را لذت ببرند.
 
از وقتی که شما گذشته اید خانمان برای بسا از قبیله های مسلمانان مایه حقارت پنداشته میشود باوجودیکه شما خود فرموده اید "با خانمانتان مهربان باشید", این مسلمان های به نام زجر میدهند بانوانی را که میخواهند بیاموزند و یا بیاموزانند. و یا اگر خانمی تحت اذیت جنسی قرار گیرد نیست جز آن خانم کسی دیگری که مقصر پنداشته شود درحالیکه شما خانمان را همکار مردان میدانستید و با گفتن این که "کسی از شما اگر صاحب دو دختر باشد، آنان را بیاموزاند و متوجه حالِ شان باشد تا زمانی که به بلوغت برسند به یقین که در بدیلش به شما بهشت پاداش داده خواهد شد" تشویق میکردید.

با توجه به شکل زندگی عادلانه ای که شما مایان را به رهبری آن دلگرم میساختید, میدانم هیجان خواهید خورد وقتی ببینید این رهبران امروزی مسلمانان در وظایف شان چقدر فاسد گشته اند. بسیاری از مسلمانان خاورمیانه به غرب پناه می آورند و مهاجرت می ورزند به خاطراینکه رهبرانشان زمین ها و اموالشان را به غارت برده اند, میلیونها جوان در عصر کنونی از بهره علم و دانش دور مانده اند و سرمایه ای هم ندارند تا بوسیله آن زندگی خویش را پیش ببرند به همین منظور به غرب مسافرت میورزند تا ادامه تحصیل و کار کنند. آیا اینها را مقصر می‌پندارید؟


من نمیخواهم شرایط را طوری نمایان سازم که شما در رساندن پیامتان پیروز نبودید. نه بدون تردید! آن زمان, زمان طلایی ای بود برای چند سده برای بشریت و مسلمانان بخاطراینکه ما مسلمانان صاحب همه چیز بودیم و منحیث یک ملت کامگاریکه در صلح و خوبی با دیگران زندگی میکند شناخته میشدیم چون به شکل درست از درس های که اسلام به ما آموخته بود اطاعت مینمودیم.
 
ما در اوج مدنیت ها به خاطر ابتکارات و اکتشافات ساینسی مان قرار داشتیم, ما پذیرای سیاحیونی بودیم که از چهار طرف دنیا بخاطر فراگیری علمو دانش برای شهرهای مان چون [هسپانیه، مراکش، تیمبوکتو و بغداد] قدم میگذاشتند. اما امروز؟ امروز قسمی به نظر می آید که ما از آن چیزی که بودیم خیلی دورمانده ایم, و از پیام اصلیاسلام که همانا تسلیمی به خداوند و خدمت به بشریت است رو گشتانده ایم.


کسانی که از جمع مان میخواهند تسلیم نشوند و کوشش میکنند پیام درستِ که شما به آن امر فرموده اید اطاعت کند روزهای سختی را در غرب پشت سر میگذرانند, چون باشنده گان اینجافکر میکنند که ما نیز همکار تروریستان هستیم.
دانشجویان، پروفیسوران و حتی دانشجویانمسلمانی که نو پا به تحصیل نهاده اند با زولانه های در دست نمیدانند به کدام مسیر حرکت کنند. چون این تروریستان زندگی را به مردم تلخ ساخته اند, به همین منظور اکثریت غیر مسلمانها تعریفِ درست از اسلام ندارند. و نمی دانند, که اسلام در اصل یعنی چه؟
آرزو میکنم ما چیزهای را انجام داده بتوانیم که شما مایان را
به آن توصیه نموده اید تا به مردم زندگیرا سهل سازیم, بجای
اینکه از درک مردمان بیرون باشد.
 
پیرو شما 
 طیم الله