انجنیرعبدالصبورصافی
دراین هفته شاهد سرو صدای های ازطرف شخصیت ها و حلقات مختلف درمورد امضاء تفاهمنامۀ تبادلۀ اطلاعات بین افغانستان و پاکستان هستیم که همه رسانه ها و شبکه های اجتماعی از آن مملو شده است، دراین میان بازار دشمنان فرصت طلب که آرزوی آنها جز بدنام کردن شخصیت ها و بربادی مملکت چیزی دیگرنیست بیشتر ازهمه گرم است، در این جای شک نیست که افغانستان با پاکستان دشمنی دیرینه دارد واین دشمنی بعد از خروج قوای شوروی سابق و روی کارشدن گروه های مجاهدین به حمایت پاکستان و به آتش کشیدن کابل طبق ارمان های اخترعبدالرحمان رئیس سابق آی اس آی پاکستان داغ در دل مردم رنج دیده ای کشور ما گذاشته است، این دشمنی ها آنقدر عمیق شده است که در دل هر افغان چه سیاسی، غیر سیاسی و حتی در قلب افراد بی سواد جامعه هم نفرت وتنفرعلیه پاکستان زبانه میکشد، ولی در این میان هستند یکعدۀ که در خدمت پاکستان وایران قرار دارند و منافع پاکستان وایران را محترم می شمارند و در این هیچ جای شک وجود ندارد، در قرارداد یا تفاهمنامۀ امنیتی که بین ارگانهای استخباراتی افغانستان و پاکستان جهت تبادله اطلاعات به امضاء رسیده است سرو صدا های از طرف محافل وشخصیت های مختلف به راه انداخته شده که گویا این تفاهمنامه به زیان افغانستان و خیانت اشکار به منافع ملی افغانستان ویک معاهدهٔ ننګین است! در این مورد بعضی از ارکین دولت به حمایت از منافع پاکستان متهم میشوند، دراین میان آقای کرزی که خود در طول سیزده سال حکومت داری خود هرگز درمورد پاکستان یک سیاست موثر و کارآ نداشت، گاهی پاکستان را برادر خواند و گاهی دشمن، زمانیکه پاکستان ۵۰ کیلومتردرخاک افغانستان پیش آمد آقای کرزی را خواب برده بود، زمانی که پاکستان ولسوالی های ولایات کنر و ننگرهار را راکت باران میکرد آقای کرزی دربرابر پاکستان خاموش بود و این راکت باران را تبلیغات رسانی قلمداد میکرد، زمانیکه ژورنالست درسال ۲۰۱۲ از وی سؤال کردکه آقای کرزی اگرپاکستان مورد حملۀ امریکا قرارگیرد طرف کی راخواهی گرفت؟ آقای کرزی درجواب گفت: از پاکستان حمایت خواهندکرد، ولی چه شد که یک باره به فکر دشمنی با پاکستان افتاده است آیا واقعاً بخاطر منافع افغانستان است و یا بازی سیاسی بخاطر رسیدن دوباره به قدرت را درسرمی پروراند، اگرچه آقای کرزی ظاهراً ازکاندید شدن دوباره خود حرفی نمیگوید ولی بیسوادترین افراد هم میتواند درک کندکه کرزی درپی چه است، ورنه میتوانست چنین موضوع را شخصاً با رئیس جمهورغنی مطرح کند لازم نبود که رسانی بسازد و به آسیات دشمن آب بریزد!
پارلمان کشور و ریاست اجرائیه نیزدر این رستا بی تفاوت نبوده و سرو صدا های را بلند کردند، گرچه این سرو صدا ها بعضاً ازحد نزاکت های دپلوماتیک عدول کرده گاهی رئیس جمهوری را به خیانت و معامله گری متهم کرده گاهی به انتقال جنگ از جنوب به شمال وگاهی به سهل انگاری دررهائی گروگان گرفته شده گان درارزگان، بدون آنکه برای این اتهامات خود ثبوت در دست داشته باشند، رئیس اجرائیه نیز درتضیف دولت و از مخالفت های عجولانه بدون درنظرداشت منافع ملی کشوربه نفع خود استفادۀ افزاری نموده و حس بدبینی را درمورد داکترغنی گسترش داده وجلو تطبیق پلانها اصلاحات اداری و اقتصادی کشور را گرفته است این مخالفت ها سبب شده که بیکاری و جنگ به اوج خود برسد، زبان گویای رئیس اجرائیه آقای داکتر عبدالله عبدالله تلویزیون های معلوم الحال میباشند که این اختلافات را به گونۀ پرداس شده وسیستماتیک تبلیغ میکنند، لازمست برخورد مسؤلانه در برابرقضایا صورت گیرد اولترازهمه منازعات را تحلیل و تجزیۀ ودر چوکات قانون و اصول حل وفصل نمایند ومنافع ملی کشوربرمنافع شخصی و گروهی ارجحیت داده شود ودر برابرهمه قضایا باید حکومت وحدت ملی به صورت یکپارچه ومتحد عمل نمایند به سروصداهای غیرمسؤلانه واتهامات بی پایه و شایعه پراگنی ها نمیتوان درد ملت را مداوا کرد، بلکه همین شیوۀ برخورد باعث شده تا اعتبارو حیثیت دولت در ساحۀ ملی و بین المللی تحت سؤال قرارگیرد و حتی باعث تشدید جنگ درکشورگردد، پاکستان این نقطۀ ضعف را خوب تر درک کرده و از این اختلافات بیشتربه نفع خود استفاده میکند، که پیشکشیدن این تفاهمنامه هم یکی از شراندای های پاکستان میتواند باشد.
دراین جالازم است کمی درمورد مواد این تفاهمنامه که بتاریخ ۱۴ماه می بین معاون ریاست امنت آقای حسام الدین حسام و جنرال محمود رئیس بخش استراتژیک آی اس آی امضاء گردیده است حرف زد، تا جای که مواد این تفاهمنامه به رسانه های تصویری رسیده قرار ذیل میباشد.
۱- این تفاهمنامه برای مدت دوسال قابل اعتباراست و بعداز دوسال باید تمدید گردد و بعد از شش ماه هردوطرف میتواند با ارایه یاد داشت این تفاهمنامه را ملغانمایند.
۲- مواد تفاهمنامه ایجاد خط مستقیم میان کابل و اسلام آباد و ایجاد دفتراطلاعاتی درکابل واسلام آباد میباشد.
۳- این تفاهمنامه شامل آموزش های مشترک، عملیاتهای مشترک، مبارزه با دستگاهی استخباراتی دشمن و مبارزه با گروه های افراطی، هراس افکند و جدائی طلب میشود.
صحبت های که بین رئیس اجرائیه و جناب رئیس جمهورشده است فیصله گردیده که شورای عالی جهادی باید دراین مورد یحث نمایند بعد ازآن دولت درمورد فیصلهٔ لازم را خواهد کرد یعنی این تفاهمنامه هنوز حیثیت اجرایی ندارد حتی اگرحیثیت اجرای هم داشته باشد بازهم به این سرو صداها نمی آرزد زیرا با شرایط میتوان آنرا محدود و به نفع خود بکارگرفت.
مفاد افغانستان دراین تفاهمنامه چیست؟
اګرچه رسماْمواد مندرج این تفاهمنامه به صورت روشن تا اکنون معلوم نیست و دولت و ارګان امنیت ملی هم در خصوص مواد مندرج تفاهمنامه وضاحت روشن نداده اند تاجائیکه از ګزارشهای رسانی برمیاید معلوم است که پاکستان دنبال چه چیزاست.
۱-یکی از اهداف که پاکستان درپی آن است این است که چګونه بتواند فعالیت های دوستان افغانستان را درآنطرف خط دیورند محدود سازد اگرچه فعالیت این دوستان تا اکنون فایدۀ ملموس برای افغانستان نداشته است، به هرصورت این کاربه صورت غیر مستقیم به رسمیت شناختن خط دیورند است ویا مقدمۀ برای آن شده میتواند، که دولت افغانستان باید با این موضوع خیلی اساس باشد و دراین خصوص نباید به هیچ معامله تن دهد و کارنشود که باعث ازرده شدن دوستان افغانستان درآنطرف خط دیورند گردد که طبعاً به نفع پاکستان است.
۲- مسئلهٔ دیګر که پاکستان میخواهد مطمئین شود این است که آیا باسفرداکترغنی به هندوستان به سازمان استخباراتی هندوستان اجازه فعالیت در افغانستان داده شده است یا خیر! ازاین سبب این بند راشامل تفاهمنامه کرده است، درغیر آن صورت کاملاً مبرهن است که سازمانها استخباراتی امریکا، انگلستان و ناتو درمنطقه فعال است و پاکستان نیز با این سازمانها روابط تنگاتنگ دارد، و هرگزهم توان مبارزه با این سازمانها را ندارد وخود هم نمیخواهد که با آنها مبارزه نماید، هدف دیگر از شامل کردن این بند درتفاهمنامه خدشه دار کردن وایجاد بی باوری در روابط افغانستان و هندوستان است که با سفرآقای داکتر اشرف غنی جان تازۀ گرفته است.
۳- آموزشهای مشترک اگر درساحۀ باندتیزم و کوردینه کردن عملیات ها باشد مانع وجود ندارد ولی اگر هدف آنها تدریس کارمندان امنیت ملی درامورجاسوسی باشد این کاربه نفع افغانستان نیست و از طرف دیگر ضرورت به آن دیده نمیشود اینکه چرا پاکستان دراین خصوص پافشاری دارد معلوم است قصد نفوذ در دستگاه ای امنتی کشور را دارد و به هیچ صورت نباید برای افغانستان قابل قبول باشد اگر پاکستان آنرا نیت خوب میداند ویا بد ارزش ندارد، افغانستان باید در راستای منالع ملی خود حرکت نماید.
۴- تبادل اطلاعات اگر در ساحۀ تروریزم، افراط ګرائې وهراس افګنی است.
سؤال دراین است که پاکستان خود زادگاهی تروریزم و افراط گرایی است پس اگر پاکستان بخواهد که افراط گرایی را در کشوراش مهار کند از همه اولتر مسدود کردن آن مدارس است که درآن افراط گرایی تدریس میشود، اگر پاکستان در خصوص مهار وختم کمک های خود به تروریستان و دهشت افگنان که از خاک پاکستان وارد افغانستان میشوند صادقانه عمل نماید پس مبارزه با تروریزمیتواند به معنی و مفهوم اصلی آن بین دو ارگان امنیتی مورد بحث و همکاری قرار گیرد درغیرآنصورت این موافقتنامه صرف منافع پاکستان را تأمین خواهد کرد وبس.
ازهمه مهمتراین است که چراپاکستان هنوزهم طالبان و گروه های تروریست را تمویل و تجهیز میکند آیا به اساس این تفاهمنامه پاکستان چه نوع معلومات و یا اطلاعات را به جانب افغانی می سپارد؟ واقعاً خیلی مضحک است! زیرا پاکستان خود تمویل کننده و صادرکنند دهشت افگنی به افغانستان است چطور شده میتواند که هم خود تجهزکند و هم به افغانستان اطلاع دهد که سرکوب کند این یک شیطنت بیش نیست، پس این تفاهمنامه هیچ درد را نمیتواند دواکند.
تبادل اطلاعات بین دو ارگان استخباراتی یک عمل نیک است و به هیچ صورت به معنی نفوذ یک ارگان امنیتی درارگان امنتی کشوردیگر نیست بلکه این کاربین نماینده های که ازدوطرف معرفی میشود صورت میګیرد و صرف دربخش تبادل اطلاعات لازم محدود میباشد.
امروز در کشورهای اروپائی تبادل اطلاعات به یک امرمعمول حتی روزمره تبدیل شده است، به این ترتیب ارگان های امنیتی زودتر و بدون فوت وقت میتواند از یک حادثه جلوگیری به عمل آورند، در امور نظامی بعضاً حتی از دشمنان هم اطلاعا ت گرفته میشود ولی اینکه چه نوع استفاده از این اطلاعات صورت میگیرد قابل اهمیت است البته اطلاع دهنده هم رول خود را دارد که چه کسی است، اطلاعات که از یکطرف گرفته میشود وابستگی به فاکت های دارد که ارزش آنرا ازنظر زمان، مکان وافشای پلان دشمن که درآن نهفته است تعین میکند، اینکه چه گونه اطلاع را در چه شرایط و زمان و برای چه منظور در اختیار یک ارگان دیگر قرار داده میشود بخش بغرنج قضیه است و مربوط به سه شرط ذیل است:
۱- تبادل اطلاعات بین ارگان امنیتی کشورهای دوست و قابل اعتماد که متعهد به منافع یک دیگراند. وطی تفاهمنامه به تبادل اطلاعات می پردازند که سرحد آن معلوم است.
۲- تبادل اطلاعات بین ارگان امنیتی کشور که روابط عادی دپلوماتیک دارند؛ که درمورد خاص دریک مقطع زمانی خاص ویک موضوع خاص همکاری میکنند.
۳- ارگان امنیتی کشورهای متخاصم که دشمن مشترک دارند و نظربشرایط دریک مقطع خاص زمانی درمورد خاص با هم همکارمیشوند.
مسئله دراین است که پاکستان چه نوع اطلاعات را برای ارگان استخباراتی افغان خواهد سپرد! که درآن منافع افغانستان نهفته باشد درحالیکه پاکستان خود تمویل کنندۀ و صادرکنندۀ باند های اشرار و تروریستی برعلیه افغانستان است، پس این تفاهمنامه چه درد افغانستان را مداوا خواهی کرد و افغانستان نباید کاری کند که در آن منافع بیشتر پاکستان نهفته باشد این کار به تباهی کامل افغانستان تمام میشود، واین عمل با نشان دادن حسن نیت هیچ تعلق منطقی ندارد، و حسن نیت نمیشود که یک جانبه باشد باید طرف مقابل نیز در تحکیم روابط حسن نیت صادقانه داشته باشد.
اگر افغانستان چنین یک تفاهمنامه را با استخبارات کشوردوست هندوستان به امضاء برساند بیشتر به مفاد افغانستان تمام میشود تابا پاکستان امضاء کند، اگر چه این موضوع برای پاکستان غیرقابل قبول است و خشم پاکستان را برمی انگیزد ولی این چنین تفاهمات میتواند به صورت مخفی امضاء گردد که چنین امضاء میتواند یک فشار بالای پاکستان به حساب آید.
آنچه که درشرایط کنونی نیازمبرم افغانستان است این است که پاکستان را بدون قید وشرط وادار سازد تا از تمویل، تجهیز و صدورباندهای تروریستی از خاک خود به افغانستان دست بردارد و این کار کاملاً در صلاحیت و اختیار پاکستان قرار دارد اگرصادقانه برای صلح درافغانستان می اندیشد.
دراین جای شک نیست که پاکستان هم درجال تروریزم گیرمانده است ولی پاکستان آنقدر آسیب پذیرنیست زیرا حکومت پاکستان و احزاب موجود در پاکستان همه بیشتر به منافع ملی خود می اندیشند تا منافع گروهی و فردی، وارد کردن فشار بالای پاکستان یگانه راهی منطقی برای موفقیت افغانستان است و افغانستان نباید کار کند که فشار دهشت افگنی بالای پاکستان کم گردد مگرآنکه پاکستان عملاً و صادقانه بخاطر ختم دهشت افگنی به منافع افغانستان متعهد گردد دراین خصوص افغانستان میتواند باپاکستان یک تفاهمنامۀ را به امضاء برساند که به اساس آن هر اقدام نیک پاکستان بخاطرصلح درافغانستان بایک عمل نیک بالمثل افغانستان استقبال گردد وبس.
پایان
وروستي