
افغانستان؛ اندیشه ی استاد روهی
(جنگ داخلی افغانستان، چه گونه پایان خواهد یافت؟)
مصایب افغانستان، سناریوی تکراری اند که در چهل سال اخیر، فقط در ادبیات، زبان و شیوه تغییر می کنند. پیوسته گی رویداد ها در تداخل حضور خارجی، به این فهم کمک کرده است که هرچند تغییر رژیم ها صورت یافته اند، اما ناسازگاری با واقعیت های عینی، نسخه ها را در تعدیلات سیاسی به سراشیب می برند.
در پایان کورسوی کوچک امید، نومیدی در زمینه ی بحران دیگر، مردم را درمانده می کند که بالاخره پایانی است یا نه؟ یک نسل ما با مفاهیم جنگ بزرگ شده اند. این عادت، در جامعه ای که جنگ را به خوی عادی مبدل می کند، مصایب جنگ در کنار زنده گی تعریف می شوند. در حالی که عادت به این شرایط، روی رفتار تاثیر می گذارد، اندیشه از این حقیقت که مردم ما در کنار جنگ، چه به دست می آوردند و چه از دست می دهند، در آسیب های فراوان، شاید به این هول برسد که در چنین عادت، مساله ی خانمان سوز جنگ، عادی شود.
مرور گذشته، اگر صرف تاریخ نباشد، در شمارش ارقام زیان ها، به این ضرورت سفارش می کند که برای آینده ی این ممکلت، میزان خسارات را معین کنیم.
سناریوی تکراری در ادبیات نو که زبان مجموعه ای بیش از چهل کشور است، به فهم ثبات کمک نکرده است. تجربه ی تقابل با نوع جدید خارجی، در مسایل دامنه دار که از اقتصاد تا تمام امور وسعت دارد، در این عطف توجه که خارجی، همچنان محوری می ماند، به این بینش می رسد که ریشه یابی مصایب، در شناخت مُعضلی که با خارجی مستمر است، اهمیت توجه بر یافته ها و پرداخته هایی را موجه می کند که در طول بحران طولانی، طیف اهل خبره بودند.
کتاب «جنگ داخلی افغانستان، چه گونه پایان خواهد یافت؟»، گوشه هایی از تبیین واقعیت هایی بود که در گستره ی تلخی هجرت، اهل مساله را وامی داشت دنبال پاسخ هایی باشند که چرا پایان هر تجربه ی خونین، آغاز یک روش آرام نمی شود.
ملت افغان در چهل سال اخیر، بهای سنگینی برای تجربیات پرداخته اند. این، خصوصیت تجربه است که با بهای سنگین دانش می شود، اما از این فهم، حل مشکل نشد.
کاندیدای اکادمیسین، زنده یاد استاد صدیق روهی، از نخبه گان علمی و فرهنگی ماست. استاد مرحوم در دیار هجرت، در قرابت به افغانستان عزیز، تا زمانی که به فرجام رفت، در حس مسوولیت وجدانی، کوشیده است. پیشینه ی علمی او در کابل، در کسوت نظریه پردازان طراز اول فرهنگ، روی آگاهی ها و تجربیاتی استوار بود که بدون شک در ارزشمندی آثارش شناخته می شوند.
کتاب «جنگ داخلی افغانستان، چه گونه پایان خواهد یافت؟» در مرور تاریخی گذشته ای که پله به پله فقط به هم پیوسته گی مصایب می رسد، ارزش روشنگری هایی را بیشتر می کند که بیست و یک سال پس از نشر این کتاب، کنشگران مسایل سیاسی و اجتماعی، نیازمند ریشه یابی واقعیت ها می شوند.
ارزش روشنگر هایی که در پیوسته گی تبیین ماجرای جنگ، تاریخی شده اند، پیش زمینه هایی بودند از درک واقعیت هایی که در آینده، زمان حال ما شدند. خلق رویداد ها در تنوع عناصر و پدیده های جدید، هرچند مساله ی سوا نیز می تواند باشد، اما شناخت عناصر ستیز، به این فهم کمک می کند که رویداد های خونین به چه قیمتی تمام می شوند.
رد یابی واقعیت های تلخ که در گذشته ی چهل سال اخیر، همیشه در رُخ جنگ مطرح شده اند، اصل رسیدن به صلح را به این مفهوم وضاحت می بخشند که در جامعه ی مصاب به تحمیلات تنازع، در واقعیت سیاسی آن، تفسیر دوباره ی تاریخ از مجرای واقعیت هایی که در گذشته، تحلیل ماجرای جنگ بوده اند، ادارک حقایقی می شود که با حساسیت بالا در برابر درگیری، معنی ستیز، تنازع، خشونت، تقابل و خصومت به بهای گرانی تمام شده است.
آسیب های ناشی از جنگ های تحمیلی و ضعف طرف های درگیر که جزو تحمیلات چهل سال اخیر بودند، مقوله ی شناخت تنازع در افغانستان را نیازمند بررسی جدی تحلیل تاریخی نیز کرده است.
در مجموعه ی نوشته های استاد روهی در هشت تامل می خوانیم:
1 – جنگ داخلی افغانستان، چه گونه پایان خواهد یافت؟
۲ – د افغانستان مساله: ستونزي او د حل لارې یې
3– په افغانستان کې سوله یو داسې رمز دی چې تصمیم نه پیژني
۴ – سوله او دموکراسی په افغانستان کې
۵ – افغانستان: بشري حقوق او سوله
۶ – ستا له خیره مې توبه ده، ضرر مه رارسوه
۷ – تا که می چلد بچلان!
۸ – دموکراسی او د فرهنګ د ودې مساله
دقت بنیادین به مفاهیم مختلف، از جمله جنگ، صلح به مفهوم پایان جنگ، نیاز های حاکمیت واقعی مردم، آسیب های اختیار اغراض، هجو انگاره ی سوء استفاده و فرهنگ سازی برای بسط مفاهیم قدرت مردم، در گوشه ای از پرداخته های مثالی از طیف نخبه گان افغان، در آن جا مهم می شوند که می بینیم سناریوی تکراری، فقط در زبان و ظاهر تغییر کرده است.
مشابهت تاریخی در وقوع حوادثی که بر اثر حضور خارجی، باعث تداوم تحمیل دیگر شد، ارزش بررسی تحلیل تاریخی را بیشتر می کند. در کتاب «جنگ داخلی ...»، قرائت تعدی بیگانه از افغانستان، بی شباهت به مجموعه ای نیست که با تجاوزی شوروی بر مردم ما ستم کردند.
استاد روهی نوشته است:
«به قدرت رساندن جناح پرچم را نمی توان یک امر تصادفی دانست. به این ارتباط اسناد صریح موجود است. سازش پرچمی ها با بعضی قوماندانان جهادی نیز ادامه ی همان سیاست است. شمول جنرالان پرچمی در اردو، نشر بانکنوت ها برای یک حکومت غیر مشروع، فرود آوردن طیاره ی روسی توسط طالبان و امثال این ها، همه شواهد انکارناپذیر مداخله ی روس ها به طرفداری یک گروه می باشد.»
در سناریوی تکراری، تمام این عوامل واقع شده اند. مجریان تجربه ی تلخ تاریخی ارتجاع دوهم، شرکای حضور نو می شوند و تبانی بر سر قدرت، در تمام ساخت و ساز حاکمیتی اثر می گذرد که در اوج التهاب، گاه هراس از افت دیگر آن، همه را مشوش می کند.
بازنگری به تحلیل تاریخی رویداد هایی که در افغانستان ما، تکرار تاریخ اند، کمتر از اهمیت درک مسایلی نیست که می دانیم در ارتباط به گذشته، زمان حال و آینده می شوند.
یادآوری:
از طریق لینک زیر، کتاب «جنگ داخلی افغانستان، چه گونه پایان خواهد یافت؟» را رایگان دانلود کنید!
http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=109lfnnit.pdf