تتبع ونگارش:
امـیـن الدین « سـعـیـدی- سعید افغانی »
مدیـر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان
ومسـؤل مرکزفرهنگی د حق لاره- جرمنی
مفهوم سعادت و معانی اصطلاحی آن و فهم ما از سعادت یکی از مطالب مهم و مرکزی در جوامع بشري و زندګی ماانسانها بشمار ميرود .يكي از سؤال های مهمی در زندګی انسان اینست که در یابد که سعادت چیست؟ سعید و خوشبخت کیست؟ سعادت واقعی چیست؟ و چطور میتوان انسان به سعادت واقعی دست یابد ؟ یافتن جواب درست ومنطقی به این سوالات،به اطمینان کامل حلی برای بسیاری از مشاکل ما شده میتواند ودرک مفردات آن امر بسیار مهمی بشمار میرود .
سعادت در فرهنگ هر ملت و حتی هر انسان مفهوم، محتوی و تعاریف مختلفی دارد. هر ګروه و فرقه انسانی سعادت را به شګل خاصی وذوق خود تعریف وتشریح نموده اند و فهم خویش را ازین مفهوم دارند.
کلمه سعادت یا خوشبختى در لغت، توسط علماء به معناى سعادت و خوش طالعى مورد ترجمه وتفسیر قرار ګرفته است . همچنان علماء در تعریف سعادت میګویند : « سعادت : رسيدن به هر نوع كمال ممكن كه انسان استعداد و شايستگى وصول به آن را دارد » ویا به عبارت ديگر : سعادت عبارت از استفاده صحیح ، سالم ومشروع از نيروهاى مختلف مادى و معنوى که پروردګار در تصرف واختیار انسان قرار داده است.
این فهم را قرآن عظیم الشان(در سوره شمس آیات :۷ – ۱۰) با زیبای خاصی خویش چنین معرفی میفرماید:
( ونفس وما سويها فالهمها فجورها وتقويها قدافلح من زكيها و قد خاب من دسيها ) از فحوی آیات متبرکه با صراحت تام معلوم میګردد که : فلاح انسان در گرو تزكيه نفس است و «فلاح» همان سعادت و كمال نفس انسانى است; از اين نظر كه موجب رستگارى و رها شدن انسان ازمشکلات است. از آن نظر كه موجب دستيابى به خواستههاست «فوز» و از نظر اينكه مطلوب ذاتى است «سعادت» ناميده مىشود.
اګر ما حکمت وفلسفه خلقت انسان را مورد تحلیل وارزیابی قرار دهیم با وضاحت تام در خواهیم یافت که، هدف از خلقت جهان وبه تعقیب آن خلقت انسان، رساندن انسان به کمال فضیلت ورساندن انسان به بالاترین کمال انسانی است، بنابر همین منطق است که ګفته میتوانیم که انسان فطرتاً مخلوق کمالجو و سعادت طلب خلق ګردیده است . بنآ همه انسانها میخواهند خود را به سعادت گم شده خود برسانند .
ولی در این جای شک نیست که انسانها برا ی رسیدن به معراج سعادت برای خود راه ها ووسایل مختلفی را مطرح وپیش بینی می نمایند. برخی از انسانها رسیدن به سعادت وخوشبختی متصور خویش را در رســـیـــدن بـــه « لذت » ظاهری وبرخی دیګر از انسانها « لذت های » باطنی را مایه سعادت وخوشبختی معرفی میدارند . ابن سینا ، سعادت را به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان به طور یکنواخت و هماهنگ که موجب کمال انسان میشود، معنا کردهاند.(رساله سیمای خوشبختی،نوشته حمید رسائی، ص ۱۷ ).
همچنان علما ء بدین باور وعقیده اند که هر کدام از دو خصوصیت ( سعادت و شقاوت ) برای خود معنای بخصوصی دارند . بطور مثال : « روح » داراېی سعادت و شقاوتی است . و« جسم» هم داراېی سعادت و شقاوتی بخصوص خود میباشد. بنابر همین منطق است که قرآن عظیم الشان انسان را موجودی مرکب از جسم و روح معرفی داشته است . روحی ابدی و جسمی متحوّل و متغیّر . بنابراین آنچه که تنها مربوط به سعادت، « روح » انسان است. مانند علم ، تقواو امثال آن، از سعادتهای انسانی میشمرد و همچنین اموری که سعادت جسم و روح را با هم دربر دارد، از سعادتهای انسان محسوب میفرماید: مانند نعمت مال و اولاد بشرط آنکه انسان را از یاد پروردګار غافل نکند و دلبستگی به حیات دنیوی را به دنبال نداشته باشد. همچنین سعادت انسان اموری است که در ناحیه جسم و بدن سختی و ناملایماتی را بوجود آورد ولی در ناحیة روح از سعادت شمرده میشود، مانند قبول مشقت های جسمی در راه خـــــدا، انفاق اموال در راه خدا. امّا اموری که در روح شقاوت ایجاد کند، گرچه سعادت جسمانی را به همراه داشته باشد، هیچ گونه سعادتی را همراه ندارد، مانند لذائذی که فقط جنبة دنیوی غیر مشروع داشته و این لذایذ غیر مشروع دنیوی موجب فراموشی از یاد خداوند گردد. این نوع لذائذ و به اصطلاع سعادت غیر مشروع جسمانی را پروردګار برای انسان در واقعیت عذاب شمرده است.
دین مقدس اسلام، به انسان هشدار می دهد که مفهوم زندګی این نیست که انسان یکسره خود را به لذایذ و رنج های دنیوی منحصر شمارد . بلکه زندگی ابدی و جاودانه نیز با رنج ها و لذت های متناسب با اعمال انسان ها در راه است و این انسان است که می تواند انتخاب کند زندگی زودگذر و فانی،یا سعادت جاودانه و ابدی وهمیشگی. دین اسلامی درین راستا اعتدال را مراعات کرده و برای بهره ګیری از لذایذ مادی و معنوی حدود و ثغور بس عالی و انسانی را تعیین نموده که با پیروی همان ګونه که از طبیعت این دین که دین دنیا و آخرت است رهنمایی و هدایت میکند. پیروی ازین اصول سبب صلاح و فلاح دنیا و آخرت خواهد بود.
مسّلم است که سعادت و خوشبختى از آنِ انسانها و جوامع بشری است که آسایش خاطر و آرامش بیشترى داشته باشند. برای عده که سعادت و خوشبختی را تنها در داشتن مال دنیوی خلاصه میکنند باید ګفت که: مال و ثروت و قدرت،به هیچ صورت منشأ سعادت و خوشبختى به حساب نمىآید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه مىآورند اماحتمی نیست که آرام بخش باشند. یکى از دانشمندان انگلیسى مىگوید: براى مردم عاقل، ثروت یکى از عوامل اضطراب و بدبختى است. مسئله مهم این است که باید بکوشیم تا مالک ثروت خود باشیم، نه بنده آن. ما باید امیر نفس باشیم نه اسیر نفس . کسانى که در عشق ثروت وقدرت فرورفته اند وهمیشه خود را اسیر آن ساختهاند و متداوامآ در فکر آن میباشد که مبادا در کشمکش حوادث،مال وداراېی خویش را از دست ندهند ، بنآ همیشه در فکر غرق اند. باید دانست که همچو اشخاص به هیچ وجه روی خوشی را نخواهد دیدی. باید تعمق کرد و دانست که در کفن جیب نیست ( آن هم به ګمان است که ببری یا نبری) .
انسان چګونه میتواند به سعادت حقیقی دست یا بد:
۱-کسب رضای پروردګار: اولین چیزیکه انسان میتواند به سعادت واقعی وحقیقی برسد همانا کسب رضای پروردګار با عظمت است. قرآن عظیم الشان در سورهء عصر، آنعده از انسانهای را از خسران مستثنى می سازد که آنان مؤمن ونیکوکار باشند . قرآن با صراحت تام بیان میدارد : انسانها مؤمن ونیکو کار به طور حتمی به فلاح و رستگار دست می یابند . (إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ)
علما ء علم اخلاق میګویند خوش بخت کسى است که زندگى خوشایندى داشته باشد و رسیدن به این مامول جــــز با رضا پروردګاردر چیزی دیګری بدست نمی آید .
۲- تقوا وپر هیزګاری: دومین عامل رسیدن به سعادت حقیقی را قرآن عظیم الشان در سوره شمس آیه ( ۹ ) پس از یازده سوگند وقسم چنین بیان میدارد : سعادت و رستگارى نصیب آنعده از انسانهای است که خود را از پلیدى تطهیر کند و بدبخت کسى است که به ناپاکى روی بیاورد .
یکی از عوامل ارسال کتب سماوی وارسال پیغمبران الهى در همین فهم خلاصه میګردد ، پیغمبران آمده آند تا برای ما انسانها راه زندگى ورسیدن به زندګی سادتمند ابدی را نشان دهند. پـــیامبران الهی مبعوث ګردیده اند تا برای بشریت راه خیر وراه رسید ن به سعادت را تعلیم دهند. یـکی از رسالت انبــیــا ء همین است که برای انسانها راه ها وطرق ورود به زندګی سعادتمند، خوش بختى، نیکى و نیکوکارى، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى را به آموزند .
۳- یاد پروردګار: مهمترین عامل ووسیله که موجب خوشی وآرامش روح انسان میګردد ، همانا یاد پروردګار است . قرآن عظیم الشان در ( سوره رعد : آیه ۲۸ ) مهم ترین عامل و وسیله براى خوشى و آرامش روح را یاد پروردګار معرفی داشته است : (الا بذكر الله تطمئن القلوب ، تنها با یاد پروردګار است که ، قلبها آرام ميگيرند. ) البته روى گرداندن از یاد الله را عامل سیه روزى وبدبختی معرفی داشته ومیفرماید : (هر کس از یاد من روى گرداند، زندگى اش سخت میشود ) (سوره ط آیهء ۱۲۴ )اما بايد گفت راز خوشبختي تنها در نور ايمان الهي نهفته است و بس. انسانهای در زندگي خویش خوشبخت هستند كه از آرامش نفس و روح حقيقي برخوردار باشند. آنعده از انسانهای که سعادت را صرف در زراندوزي و انباشتن مال ومنال می پندارند در اشتباه اند . تجربه به اثبات رسانیده است که مال ، وداراېی زیاد هیچ وخت برای انسان سعادت را به بار نیاورده ، در زیاتر از موارد همین مال وثروت است که باعث مصیبت ها وفلاكت های متعددی برای انسان میګردد .
۴- عمل صالح: قرآن عظیم الشان عمل صالح را در اعمالی مانند جهاد فی سبیل الله ، امر به معروف ، نهى از منکر، بجا آوردن شکر نعمت هاى الهى وتوبه را مایهء، زندګی با سعادت برای نسان معرفی داشته است.
۵- مجالست و هم نشینى با علماء و بزرگان: پیغمبر اسلام میفرماید (سعادت مندترین انسانها کسانی آند که با علما ء وشخصیت های بزرگوار و کریم هم نشین داشته باشد. )
۶-داشتن اولاد صالح: زن صالحه و منزل شایسته؛ از جمله عوامل است که واقعآ انسان را به سعادتمندی واقعی میرساند : در حدیثی از پیغمبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم روایت است که میفرماید : «من سعادةالمرء المسلم الزوجةالصالحة و المسکن الواسع و المرکب الهنىء و الولد الصالح ؛ از سعادت انسان مسلمان است که زن شایسته ، خانه وسیع ، مرکب راهوار و فرزند شایسته نصیبش باشد».
هموطنان و خوانند ګان ګرامی و محترم!
نصحیت وتوصیه اخلاصمندانه ، دوستانه وبرادرانه من برای رسیدن به زندګی با سعادت و بهتر ، این است: که بـــاخود تعهد نمایم که مرتکب ګناه نشویم. من معتقدم که هرچه ګناه و عصیان کمتر باشد زندګی سعادتمند لذتمند در اختیار خـواهیم داشت. بر ماست تا باطن ما بهتر از ظاهر ما باشد.
خوش خلقی را نباید در زندګی فراموش کرد، آنچه که در زندګی از آن فایده ای و سعادت اصلی متصور نیست آنرا باید ترک کرد ما باید به این نتجیه در زندګی خویش برسیم که در دنیا آنچه نصیب انسان میماند که با کار آخرت اید. انسان نباید فریب مال ومنال دنیا را خورده وهمیشه درفکر پول وپیسه وداراېی براید. در این هیچ جای شک نیست ، انسان تامیتواند کار وزحمت بکشد تا محتاج کسی نشود ودستش برای دیګران دراز نشود. اما مراعات اعتدال و اوامر الهی درین رستا سبب صلاح و فلاح هر دو عالم خواهد ګردید.
الهی ما را سعادت دارین نصیب فرما.
الهی پرودګارا بر خود ظلم روا داشته ایم اګر بر ما ترحم او درګذشت نه کنی از جمله خساره مندان خواهیم بود.
ربنا ظلمنا انفسنا ان لم تغفرلنا و ترحمنا فنکونن من الخاسرین.
و من الله التوفیق
وروستي