سطحی نگری، عادت معمول مردم ماست. این بینش، گاه با عواطف آنان نیز عجین می شود. در جامعه ای که تحلیل درست ارزش شناسی وجود ندارد و یک مجموعه ی بزرگ اعتقادی، بی تفکیک راستی و ناراستی پذیرفته شده، مسئله ی روشنگری با تعمیم معارف را هم دشوار می کند؛ زیرا سایه ی آن در نصاب، به نام آن چه از عرف جامعه پذیرفته شده، رسمی ست. در چنین احوالی، تنقید جدی، جدیت عادت های ناپسند را بیشتر می سازد.
ما در تقابل تاریخی با خیزش های ارتجاعی، همیشه از فرهنگ سازی های لازم، بی بهره بوده ایم. با این حال، آن چه خود را نقص می کند، سوژه می آورد. در این صورت، بازتاب کنایی آن، با رونمایی دایم هجو، مطایبه و طنز، از تاثیراتی می کاهد که شاید در روند روشنگری های معارف، سال ها ممکن نباشد.
کنایه ی من از «تاریخ عمیق» از همان مفهوم، به جامعه ای مایل است که در تاریخ زده گی های موهوم، هرچه می کنند، اکثراً بر اساس گذشته هایی ست که مستند نیستند. به عبارت دیگر، استفاده ی بهینه از ابزاری که شبیه طنز، کارآیی دارند، روشنگری ها را از احاطه ای بیرون می آورند که جزو تابو هاست.
با یک تبسم ملیح، اما با معنی، چنانی که در رسم طنز است، زودتر می شود از شر باور هایی خلاص شد که وقتی در عرصه ی شوخی های مردم، کم رو شدند، سلطه ی آن ها ناممکن می شود.
لینک دانلود:
https://www.ketabton.com/book/13363
وروستي