
حمله نظامی امریکا در شب پنجشنبه بر حریم سوریه نشاندهنده آن بود که امریکا و روسیه بطور غیر مستقیم وارد یک جنگ سرد شدند . این حمله بیان داشت که کشور های جهان بازهم در خطر هیولای وحشت بار جنگ دیگری ابرقدرت ها قرار دارد و از این پس این جنگ رفته رفته به یک نبرد بین المللی مبدل خواهد شد . امریکا در این جنگ خواست تا انتقام بحران موشکی کیوبا را از رقیب دیرینه اش بگیرد و این حمله همانطور صورت گرفت که حتی سیاسیون روسیه را متعجب کرد و دانستند که امریکا با وجود برازندگی اش در جنگ سرد اول باز هم عقب انتقام و ازبرای از بین بردن روسیه فکر میکند .
این را نباید از یاد برد که روسها همواره به این فکر اند که چگونه امریکا را از پا بیاندازد زیرا روس ها همیشه از راه نظامی پیش رفته اند و این را نمی دانند که امریکا یک قدم پیشتر ازایشان قرار دارد . سال قبل ولادمیر پوتین از انتونوف کارمند اسبق استخبارات روسیه که در فرستادن قطعات نظامی روسیه به افغانستان رول مرکزی را داشت ؛ در رابطه به حمله بر حریم سوریه از وی مشورت خواست که؛ اگرقطعات ما (روسیه) عازم سوریه گردند همانند افغانستان به شکست مواجعه نخواهند شد ؟
انتونوف در جواب به سوال پوتین ابراز داشت که؛ «جنگ را باید با پول کنترول کرد وی گفت ؛ در جنگ افغانستان اشتباه مان این بود که بدون حسابدهی پولی و کمک های لوژستیکی با قطعات نظامی افغانستان داخل جنگ با مجاهدین شدیم که متاسفانه سبب شکست قوت های نظامی مان شد، حالا باید عملیات نظامی خویش را در سوریه کاهش دهیم و مصارف عملیات را باید به پنج ملیون دالر در روز برسانیم» . حالانکه مصرف عملیات نظامی امریکا به ده ملیون دالردر روز میرسد بناً با این سخنان انتونوف، پوتین تصمیم گرفت تا به یک مدت محدود قوت های نظامی خویش را از سوریه اخراج و یا عقب نشینی نماید . این مطلب حاکی از آن است که روسها هنوز هم در فکر انتقام اند اما تا حال علت باخت شان را در برابر آمریکا ندانسته اند . تا الحال روس ها همواره در پلان های نظامی و سیاسی خویش برعلیه امریکا مغلوب شده است و در اینجا از چندین شکست روسیه به طور مختصر صحبت مینمایم که بعد از جنگ سرد صورت گرفته است :
۱ـ شکست روس ها در واقعه جنگ عراق و شهادت صدام حسین : که در این رویداد روسها نتوانستند که از مقام و قدرت خویش کار گیرند .
۲- جنگ های کشور های خاور میانه و هوژمون امریکا بر مناطق نفتی .
۳۳- از بین بردن رژیم های دیکتاتوری از خاور میانه و همچنان حکم محاکم قضایی بالای رهبران کشور های لبیا و مصر که از جمله متحدین روسیه به شمار میرفتند.
۴- تقویت پایگاه های نظامی امریکا در افغانستان در نزدیکی دهانه روسیه.
۵۵- تراکم بخشیدن ناوگان و موشک های دوربرد نظامی دربحیره کوریای جنوبی .
۶- کمک و مداخلت های سیاسی امریکا در رابطه به اوکراین که خشم روس ها را بر انگیخت .
۷- تحریم امریکا بالای ایران و متحد جدید روسیه .
۸۸- همکاری و ارتباطات سیاسی امریکا با هندوستان در برابر چین متحد روسیه .
۹- نفوس کردن داعش در زیر حلقوم روسیه در افعانستان .
۱۰۰- هک کردن و گرفتن اطلاعات استخباراتی روسیه از سوی امریکا .
۱۱- حمایت امریکا از مربوط شدن بحیره سیاه نسبت به ترکیه .
۱۲۲- کمک های نظامی مربوط به امریکا به عربستان و حمایت از جنگ عرب در برابر شیعه های یمن و ایران .
این همه موارد جزٔء از سبقت گرفتن های امریکا بود که روسیه خود را مغلوب احساس میکند و در فکر دوباره بردن در برابر امپریالیسم امریکا است .
برمیگیردیم به اوضاع سوریه ، چنانکه معلوم است از دید من حمله امریکا به سوریه من را به فکر بحران موشکی کیوبا انداخت که در آن اتحاد شوروی درکیوبا اقدام به ساختن سکوهای پرتاب موشکهای میان برد کرد. بعد از شکست عملیات آمریکایی خلیج خوکها، شوروی موشکهایی را به بهانهٔ محافظت از کیوبا در برابر حمله ایالات متحده آمریکا درکیوبا مستقر کرد. از نظر شوروی این کار به همان اندازه توجیه پذیربودکه قرار گرفتن کلاهکهای هستهای توسط آمریکا در بریتانیا، ایتالیا، یونان و مهمتر از همه ترکیه . در ماه اکتبر همان سال هواپیماهای U۲ آمریکا از سکوهای پرتاب موشکهای در حال ساخت عکس گرفتند. این سکوها قادر به پرتاب کردن موشکهایی با برد ۱۶۰۰ کیلومتر بودند. جان کندی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به محض آگاهی از حضور موشکهای روسی، در پیام خود آماده باش نیروهای آمریکایی را اعلام و حرکت کلیه کشتیهای شوروی به مقصد کیوبا را ممنوع اعلام کرد. وی همچنین از نیکیتا خروشچف رهبر اتحاد شوروی خواست موشکها را تحت نظارت سازمان ملل از کیوبا اخراج کند.
با پذیرش درخواست کندی از سوی کرملین در ۲۸۸ اکتبر بحران موشکی کیوبا که جهان را تا آستانهٔ جنگ اتمی پیش برد، پایان یافت و در مقابل، ایالات متحده نیز موشکهای اتمی خود را از ترکیه خارج کرد. بناً با در نظرداشت این رویداد تاریخی دانستیم که این جنگ با همان نظریه ریالیست ها مطابقت دارد که گویا جنگ سرد هرگز اختتام نخواهد یافت . با سپری شدن جنگ سردی نخست کنفرانس های صلح و منع سلاح عمومی برگزار شد که هدف آن کنترول و از بین بردن سلاح های ثقیله و مهلک بود و همچنان موازنه قدرت مسئله مهم بعد از جنگ سرد بشمار میرفت که هر کشور را با قدرت متعادل ترسیم مینمود ، اما زور آزمایی ها و رقابت های امریکا و روسیه سیرآن همه پالیسی های امنیتی را تغیر داد و جهان را به یک دهکده جنگی مبدل کرد. با موضوعات فوق و اوضاع امروزی چنین عکس العمل بعید نخواهد بود که روسیه و امریکا برای انجام رقابت های شان چندین کشور دیگر را در معرض جنگ سرد قرار دهند . با تحلیل که من دارم اینست؛ که امریکا و روسیه برای آسانی رقابت خویش به یک سلسله اهداف جنگی دیگر دست بزنند که آن عبارت از جنگ هند و پاکستان خواهد بود و افغانستان موقعیتی برای معامله ای این رقابت خواهد بود . زیرا با بی اعتمادی و روابط تیره امریکا با پاکستان ،روسیه از وقت استفاده نموده و روابط خویش را با پاکستان بهتر ساخت و از طرف دیگر ایالات متحده امریکا روابط خوبی با دولت مودی هندوستان ایجاد کرد تا هند را تشویق به دشمنی بیشتر با چین کند.
جز دیگر انتقام و بازی روس ها از حمله سوریه ، پلان حمله از طرف روسها به کشور های لتوانیا و بلاروس خواهد بود که میتواند در اروپا یک جنگ بسیار خطرناک را ایزم دهد . و امکان برخورد قوت های نظامی کوریای شمالی و جنوبی نیز وجود دارد که در آن برخورد نیمی ازقاره آسیا به خاکستر سرد مبدل خواهد شد . با تحلیل این موضوع ما به عمق فاجعه نزدیکتر میشویم و اگر کنفرانس صلح به طور اضطراری ایجاد نگردد و همچنان ایجاد دوباره منع سلاح و منع استفاده ازسلاح های شیمیایی و کمیایی صورت نگیرد به یقین کامل که آتش جنگ بیشتر وسیعتر خواهد شد . با ذکر این موضوع همان صحبت انشتین به یادم آمد که گفته بود :« ازجنگ سوم جهانی نمیدانم اما اینقدر میدانم که در جنگ جهانی چهارم انسانها از چوب و سنگ کار خواهند گرفت».